احساس خوشبختی!

احساس خوشبختی!
فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (أعراف: 69)
نعمتهای خداوند را بیاد آورید شاید رستگار شوید!
همه می خواهند احساس خوشبختی کنند, هیچ کس از احساس بدبختی خوشش نمی آید. فلاح و رستگاری همان احساس خوشبختی است.
همه انسان ها به دنبال این احساس باارزش هستند اما چند نفر آنها راه را درست یافته اند و به این احساس رسیده اند. البته می دانی که من در باره یک احساس واندگار صحبت می کنم نه یک احساس زود گذر.
احساس زودگذر خوشبختی سراغ خیلی ها می آید و در ابتدا آنها را ذوق زده می کند ولی بعد از مدتی این احساس کمرنگ شده و بعد از بین می رود و دوباره و چندباره صاحب خود را در غم و افسرده گی رها می سازد.
عمده ترین کاری که دین اسلام برای انسانها انجام می دهد این است که آنها را راهنمایی کند تا به طور دائم به خوشبختی برسند و از اندوه و افسرده گی و احساس ناکامی در زندگی نجات یابند.
مهمترین چیزی که می تواند احساس خوشبختی را در انسانها تقویت کند و رشد دهد و ماندکار سازد, به یاد آوردن دارایی ها است. به قول معروف دیدن قسمت پر لیوان است.
اولین گام را برای سقوط خود انسان بر می دارد. در اولین گام انسان به غلط باور می کند که سقوط خواهد کرد, پیشرفت نخواهد نمود, بدبخت می شود, دیگر نمی تواند از جای خود برخیزد, فرصتی برای جبران گذشته ندارد, طنابی برای بیرون آمدن از چاه ندارد, نبردبانی برای رفتن به آسمان در اختیارش نیست و ...
خداوند به هیچ انسانی ظلم نکرده است. این یعنی هر کس برای رشد کردن ابزار لازم را در اختیار دارد. مهم آن است که انسان این ابزار را بشناسد و هدفش را تعیین کند و با موانع سر راهش کنار نیامده بلکه با آنها مبارزه کند و بدو عجله و شتاب و با صبر و حوصله چشم به آینده بدوزد تا به آرامی خورشید آسمانش طلوع کند و او دیگر احساس شب ماندگی نکند.
خداوند انسان را غرق در انواع نعمتهای خود نموده است. مشکل انسان این است که این نعمتها را فراموش نموده است. باید آنها را دوباره به یاد بیاورد. از خداوند بخواهد که او را در این یادآوری کمک کند.
انسان بخاطر نادانی اش یا مغرور می شود و یا ناامید می گردد, یا از همه چیز مطمئن است یا به هیچ چیز اطمینان ندارد. در لحظه ای آنچنان ذوق می کند که انگار همه چیز روبراه است و روبراه می ماند و دیگر نیازی به مراقبت و مواظبت نیست. و در لحظه بعد احساس می کند همه پنجره ها به رویش بسته شد و دیگر روزنی برای تابیدن نور وجود نداشته و امکان تنفس از او گرفته شده است. انسان موجود عجیبی است.
خدای خوب و مهربان همه چیز را برای رشدی ماندگار در انسان تعبیه نموده است. خدای خوب و مهربان همه چیز را به انسان آموخته است. تنها کاری که او باید بکند این است که به یاد بیاورداحساس خوشبختی
فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (أعراف: 69)
نعمتهای خداوند را بیاد آورید شاید رستگار شوید!
همه می خواهند احساس خوشبختی کنند, هیچ کس از احساس بدبختی خوشش نمی آید. فلاح و رستگاری همان احساس خوشبختی است.
همه انسان ها به دنبال این احساس باارزش هستند اما چند نفر آنها راه را درست یافته اند و به این احساس رسیده اند. البته می دانی که من در باره یک احساس واندگار صحبت می کنم نه یک احساس زود گذر.
احساس زودگذر خوشبختی سراغ خیلی ها می آید و در ابتدا آنها را ذوق زده می کند ولی بعد از مدتی این احساس کمرنگ شده و بعد از بین می رود و دوباره و چندباره صاحب خود را در غم و افسرده گی رها می سازد.
عمده ترین کاری که دین اسلام برای انسانها انجام می دهد این است که آنها را راهنمایی کند تا به طور دائم به خوشبختی برسند و از اندوه و افسرده گی و احساس ناکامی در زندگی نجات یابند.
مهمترین چیزی که می تواند احساس خوشبختی را در انسانها تقویت کند و رشد دهد و ماندکار سازد, به یاد آوردن دارایی ها است. به قول معروف دیدن قسمت پر لیوان است.
اولین گام را برای سقوط خود انسان بر می دارد. در اولین گام انسان به غلط باور می کند که سقوط خواهد کرد, پیشرفت نخواهد نمود, بدبخت می شود, دیگر نمی تواند از جای خود برخیزد, فرصتی برای جبران گذشته ندارد, طنابی برای بیرون آمدن از چاه ندارد, نبردبانی برای رفتن به آسمان در اختیارش نیست و ...
خداوند به هیچ انسانی ظلم نکرده است. این یعنی هر کس برای رشد کردن ابزار لازم را در اختیار دارد. مهم آن است که انسان این ابزار را بشناسد و هدفش را تعیین کند و با موانع سر راهش کنار نیامده بلکه با آنها مبارزه کند و بدو عجله و شتاب و با صبر و حوصله چشم به آینده بدوزد تا به آرامی خورشید آسمانش طلوع کند و او دیگر احساس شب ماندگی نکند.
خداوند انسان را غرق در انواع نعمتهای خود نموده است. مشکل انسان این است که این نعمتها را فراموش نموده است. باید آنها را دوباره به یاد بیاورد. از خداوند بخواهد که او را در این یادآوری کمک کند.
انسان بخاطر نادانی اش یا مغرور می شود و یا ناامید می گردد, یا از همه چیز مطمئن است یا به هیچ چیز اطمینان ندارد. در لحظه ای آنچنان ذوق می کند که انگار همه چیز روبراه است و روبراه می ماند و دیگر نیازی به مراقبت و مواظبت نیست. و در لحظه بعد احساس می کند همه پنجره ها به رویش بسته شد و دیگر روزنی برای تابیدن نور وجود نداشته و امکان تنفس از او گرفته شده است. انسان موجود عجیبی است.
خدای خوب و مهربان همه چیز را برای رشدی ماندگار در انسان تعبیه نموده است. خدای خوب و مهربان همه چیز را به انسان آموخته است. تنها کاری که او باید بکند این است که به یاد بیاورد
این وبلاگ جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی وترویج آن ایجاد گردیده است امید است که بتوانیم گامهای موثر در جهت اعتلاء فرهنگ قرآنی برداریم لذا از تمامی شما عزیزان استدعا دارم مرا دراین حرکت خداپسندانه مساعدت ویاری نمایید متشکرم.