هنر ایجاد انس با قرآن (2)
دوستان و گروه همسالان:
گروه هم سالان در شكل دهی به شخصیت
كودك نقش ویژه ای به عهده دارند. كودك و نوجوان در سیر تجربه ی زندگی اجتماعی به
شدت به همسالان و دوستان گرایش دارد و این گرایش با تأثیر متقابل و عمیقی همراه
است. «در جوامعی كه نفود خانواده بر روی فرزند كاهش یافته و وابستگی والدین با
فرزندان رو به سستی می گذارد، گرایش كودك به گروه هم سالان شدت می یابد. این كیفیت
در محیط هایی كه خانواده نقش مؤثرتری روی رفتار كودك دارد كمتر ملاحظه می
شود.»(20) بدین گونه می توان دریافت كه والدین می توانند با انتخاب دوست خوب برای
فرزندان، نقش عمده ای در ارتباط كودك با هم سالان ایفا كنند. جایگاه دوست و تأثیر
منفی دوست بد، بارها در متون مذهبی آمده است. ما در این جا به بیان این نكته بسنده
می كنیم كه قرآن كریم دلیل شقاوت انسان ها را دوستِ بد معرفی می كند و می فرماید:
«وَ یَومَ یَعضُّ الظّالِمُ عَلی یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتنی اتَّخَذْتُ مَعَ
الرسولِ سَبیلاً. یا وَیْلَتی لَیْتَنی لَمْ اتّخْذ فُلاناَ خَلیلاً؛ «روزی كه
ستمكار از حسرت دست به دندان می گزد و می گوید: كاش راه رسول خدا صلی الله علیه و
آله وسلم را پیش گرفته بودم. وای بر من! كاش فلانی را دوست نمی گرفتم.»(21)
اگر خانواده ها در انتخاب هم سالان و
دوست برای كودك عنصر «مذهبی بودن» را مورد توجه قرار دهند، كودك نیز به دلیل
تأثیرپذیری، به مسایل مذهبی علاقه مند می شود. جالب تر آن كه اگر والدین در ایجاد
ارتباط مذهبی با فرزندان كوتاهی كنند، كودك به گروه هم سالان روی می آورد و آنان
می توانند این خلاء را پر كنند. در چنین صورتی می توان به روی آوردن كودك به مسایل
دینی و مذهبی امیدوار بود، اما این بدان معنا نیست كه والدین می توانند تمام وظایف
خود را به گروه هم سالان محوّل كنند. چون نیاز كودك به ارتباط با والدین به گونه
ای است كه نمی تواند به صورت صددرصد توسط هم سالان برآورده شود. بر اساس آنچه كه
گفته شد، دوستی كودكان و نوجوانان و جوانان با قاریان، حافظان و كسانی كه با قرآن
مأنوس هستند، موجب می شود كه فرد به محافل قرآنی سوق داده شود و از این راه با
قرآن مأنوس گردد. 5 انتخاب شیوه ی بیانِ متناسب با مخاطبان:
یكی از مسایل مهم برای انتقال پیام،
شناخت مخاطب است. اصولاً مخاطب شناسی بخش عمده ای از بحثِ علوم ارتباطات را به خود
اختصاص داده است. هر مخاطب با توجه به دانسته ها، علایق، محدوده ی واژگان، زبان و
فرهنگ خاص و چندین عامل دیگر دارای موقعیت خاصی است كه بدون شناخت آن، از سوی
فرستنده ی پیام، انتقال پیام غیرممكن است. كودكان، نوجوانان و جوانان مانند دیگر
مخاطبان دارای شرایط ویژه ای هستند كه برای انتقال پیام باید آن شرایط را لحاظ
كرد. رسول اكرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: «مَن كان لَه ولدٌ
فَلْتَصابَّ لَه؛ «كسی دارای فرزندی است باید در پرورش او، كودكانه رفتار كند.»(22)
مولوی رحمهم الله در این باره می
گوید: «چون كه با كودك سر و كارت فتاد / پس زبان كودكی باید گشاد» از این رو در
بحث موردنظر ما نیز، شناخت مخاطب از مهم ترین و بلكه اصلی ترین مسأله است و یكی از
مهم ترین دلایل عدم موفقیت در اشاعه ی فرهنگ قرآنی، عدم شناخت مخاطب است. مطالبی
كه برای كودكان، نوجوانان و جوانان بیان می شود، عمدتا نه از جهت قالب مناسب این
گروه ها است كه برایشان جذاب باشد و نه از جهت محتوا سنخیتی با آنان دارد كه موجب
شیفتگی آنان گردد. اینك جهت آشنایی بیش تر با روحیات كودكان و نوجوانان به برخی از
ویژگی های این دوره ها اشاره می شود:(23)
دوران كودكی اولیه (3 تا 6 سال)
كودك می تواند با شركت در كارهای عملی
مسایل را بهتر یاد بگیرد. كاملاً پای بند خانه و خانواده است. به نظر و عقیده ی
بزرگسالان حساسیت دارد. به فعالیت های گروهی علاقه مند است، اما توانایی هم كاری
اش محدود است. از بازی های نمایشی لذت می برد. می توان به طور غیرمستقیم و با
احتیاط كامل به راهنمایی كودك پرداخت، مثلاً از طریق داستان های كوتاه و فیلم. می
توان با ایجاد فرصت ها و امكانات مناسب برای كودك به او امكان داد كه با دیدن و
عمل كردن، اطلاعات درستی درباره ی جهان خود به دست آورد. برای ایجاد و پرورش عادت
ها و رفتارهای پذیرفته شده ی اجتماعی به كمك نیازمند است.
دوران كودكی بعدی (7 تا 12 سالگی)
الف) 7 سالگی:
چشمان برای خواندن حروف و كلمات درشت
آماده هستند، ولی هنوز آمادگی انجام دادن كارهای دقیق را ندارند. قدرت تقلیدش بیش
تر است. نسبت به نظر كودكان و بزرگ سالان حساس است و به موافقت ایشان بیش تر اهمیت
می دهد. نیروی تخیّل بسیار قوی است و به همین سبب داستان های تخیلی و افسانه ها را
بیش تر دوست دارد. مطالب را در قالب محسوسات و در ضمن كار و فعالیت بهتر یاد می
گیرد. به انتقاد از خود متمایل است و همیشه در كارهایش جنبه احتیاط را رعایت می
كند. به صواب و خطا توجه دارد، امّا ممكن است چیزهای كوچكی را كه به او تعلق
ندارند، بردارد. به هم كاری با هم سالان در انجام دادن فعالیت های گوناگون متمایل
است، ولی مدت این هم كاری كم است. از آواز، شعر، انواع افسانه ها، داستان های
مربوط به طبیعت، تلویزیون و سینما لذت می برد. در رفتارهای عاطفی از دیگران تقلید
می كند. یعنی از آنچه ایشان می ترسند او هم می ترسد و یا به چیزهای مورد علاقه ی
آن ها محبت و علاقه نشان می دهد. باید فرصت های همكاری به وجود آورد تا كودك به
منظور یادگیری بهتر به هم كاری بپردازد كه یادگیری در جمع و از جمع از بهترین
انواع یادگیری است.
میان او و اطرافیانش باید مناسبت
دوستانه و تشویق آمیز برقرار شود.
ب) 8 سالگی:
هنوز به مادر بیش از معلم متكی است.
به فعالیت های گروهی علاقه مند است. می تواند در نمایش های ساده ی كلاس یا مدرسه
شركت كند. ترس كودك در این سن بیش تر است و هرگز نباید به او ایراد گرفت. به
راهنمایی عاقلانه و رهبری در مسیر سالم نیاز دارد، بدون آن كه خشونت و تحمیل در
میان باشد. به دوست مهربان و نزدیك نیازمند است. كودك را باید در گروه ها یا
فعالیت های خارج از مدرسه كه قبلاً طرح ریزی شده اند با سرپرستی بزرگ سالان شركت
دارد.
ج) 9 و 10 سالگی:
برای كاردستی و ساختن و پرداختن
آمادگی دارد. از شركت در بازی هایی كه با جست و خیز همراه اند، لذت می برد و احساس
خستگی نمی كند. سخت پای بند صواب و خطاست و قابل اطمینان و مصمم و معقول است. برای
یادگیری منظم آمادگی دارد و می تواند آن ها را در امور روزانه اش به كار گیرد.
معانی و روابط منطقی را درك می كند. مدت طولانی به موضوعی علاقه مند می شود. كمال
طلب است و می خواهد كارها را خوب انجام دهد، اما اگر نومید شود و تحت فشار قرار
گیرد رغبت خود را از دست می دهد. برخلاف دوره ی قبل كم تر به داستان های تخیّلی و
افسانه ها راغب است. می خواهد كتاب های مربوط به زندگی حیوانات، گیاهان، زندگی
كودكان دیگر، قهرمانان و سفرنامه ها را بخواند. در سخن گفتن و بحث كردن وقت زیادی
صرف می كند. غالبا به بزرگ سالان ایراد می گیرد، گرچه هنوز به موافقت آنان متكی
است. در دسته بندی و گروه گرایی نیرومند و پایدار می شود، ولی مدتش محدود است. می
خواهد مسئولیتی به عهده بگیرد و با بهتر انجام دادن آن مورد تمجید واقع شود.
بهتر است كتاب های مختلف در اختیارش
قرار گیرد. درباره ی بعضی از مسایل باید توضیحات منطقی به او داده شود.
د) 10 تا 12 سالگی:
نسبت به عدالت و انصاف حساس است. عضو
گروه یا جمعیت خاص می شود و به جنس خود وفادار است. به هم كاری با بزرگ سالان
علاقه ی فراوانی دارد. كم كم نظر و عقیده ی دوستان و هم سالان بیش از بزرگ سالان
برایش ارزش پیدا می كند. می خواهد مانند بزرگ سالان رفتار كند و پاسخ های درستی به
پرسشها بدهد. گرمی و مهربانی و شوخ طبعی بزرگ سالان را دوست می دارد و از تحقیر
دیگران خودداری می كند. احتیاج به استقلال بیش تر دارد.
دوران نوجوانی (13 تا 18 سال)
آرمان ها و ایده آل های عالی را دنبال
می كند و دارای هدف های شخصی و اجتماعی است. به مسایل اخلاقی و فلسفی علاقه مند می
گردد و نوعی شك دینی در بعضی از آن ها دیده می شود. خود را با یك نفر بزرگ سال كه
مورد تمجید و احترام مردم است، همانندسازی می كند. به پذیرفته شدن در گروه های
اجتماعی بسیار علاقه مند است. برای كسب مقام و منزلتی میان دوستان و هم سالان می
كوشد. به مطالعه و گوش دادن به رادیو و تماشای فیلم، تمایل بیش تری دارد. به
افرادی كه او را دوست دارند و احترام می گذارند بیش تر اظهار علاقه می كند. از
اطرافیان، مخصوصا والدین خود انتظار دارد كه او را در پیروزی بر مشكلاتش یاری
كنند؛ بدون این كه به استقلال او لطمه بزند. برای جلوگیری از ناراحتی های عاطفی كه
در اثر بروز میل جنسی ظاهر می شوند به فعالیت های ورزشی و هنری نیازمند است. به
فرصت های بحث درباره ی مسایل فلسفی، اجتماعی، اخلاقی و دینی نیازمند است. فرصتی می
خواهد كه افكار خود را كه به نظرش فلسفه ی مهمی است، بیان نماید.
اكنون با شناخت روحیات مخاطبان می
توان روش انس با قرآن را در هر گروه سنی سازماندهی كرد. روش های قابل اجرا به
اختصار چنین است:
در مقطع كودكی اوّلیه (2 تا 6 سال): مفاهیم
بسیار ساده و ابتدایی قرآنی اعم از دوست داشتن خداوند، دروغ نگفتن، نظافت، آزار
نرساندن به حیوانات، اسراف نكردن و ده ها موضوع دیگر كه در قرآن كریم آمده است را
می توان در قالب بازی های گروهی، نمایش های ساده و كارهای عملی به آنان آموخت. نوع
این بازی ها، نمایش ها و كارها می تواند با عنوان كلاس قرآن باشد و در پایان با
شعری كه ترجمه ی ساده ی آیه های مربوطه است، پایان یابد تا كودك به تدریج علاوه بر
آن كه اعمال پسندیده ای را كه در قرآن توصیه شده می آموزد، با قرآن نیز آشنا شود.
در مقطع 7 سالگی: انواع بازی های مهیّج، نقل داستان ها و اجرای نمایش هایی با
شخصیت حیواناتی كه در قرآن كریم آمده و شركت در برنامه های شاد دیگر می تواند مفید
باشد.
در مقطع 8 سالگی: اجرای نمایش های ساده با بازی خود بچه ها، و فعالیت های گروهی
دیگر، شركت در برنامه های شاد در جهت انس بیش تر كودك با قرآن مؤثر است. در مقطع 9
تا 10 سالگی: تشریح برخی مسایل اعتقادی مانند توحید، معاد و نبوت، به شكل ساده،
نقل برخی از داستان های قرآنی كه درباره ی كودكان است، معرفی شخصیت های كودك در
قرآن دراین سن مناسب است. هم چنین شركت در گروه های سرود و نمایش با توجه به ویژگی
این سن می تواند كودك را به خود جذب كند. درباره ی برخی سؤالات مذهبی نیز باید
توضیحات منطقی داده شود.
در مقطع 10 تا 12 سالگی: در این مقطع برخی از فعالیت های مذهبی را می توان به آنان
واگذار كرد. سپردن كارهای اجرایی مراسم قرآنی در مسجد و مدرسه از آن جمله است. با
توجه به تمایل شدید به هم سالان در این سن، باید در انتخاب دوست دقت شود، نوع
موضوعات مطرح شده در این سن بیش تر، اخلاق و برخی مسایل عقاید و احكام باشد. در
مقطع 13 تا 18 سالگی: برپایی جلسات پرسش و پاسخ در زمینه مسایل دینی، معرفی تفصیلی
شخصیت های اسلامی و قرآنی با توجه به این كه در این سن، شخص در جستجوی كسی است كه
خود را با او همانندساز می كند. فعالیت های هنری در این سن بسیار راهگشا و سودمند
است. بیان موضوعات عقاید و احكام با توجه به زمان تكلیف در این سن ضروری است. در
قالب ها و شیوه های ذكر شده آنچه از اهمیت بیش تری برخوردار است، آشنایی با مفاهیم
قرآن است. یعنی بیان معارف قرآن اعم از اخلاق، احكام و عقاید در قالب های مختلف و
جذاب با زبان خاص مخاطبان و آموزش روخوانی، تجوید، حفظ و اطلاعات قرآنی در درجه ی
دوم اهمیت قرار دارد. به دیگر سخن چنانچه بتوانیم روح حاكم بر تعلیمات قرآن كریم
را كه ساختن انسان الهی است پیاده كنیم، آموزش روخوانی، تجوید، حفظ و ... برای
مخاطبان جذاب تر می شود و ما در این كار موفق تر خواهیم بود.
بخش پایانی: «الگوها» و رسانه ی
«تلویزیون» چه نقشی دارند؟
آنچه كه تاكنون درباره ی شیوه های
ایجاد انس با قرآن بیان شد به نظر نگارنده عملی ترین شیوه ها در این راه بود؛ اما
دو عامل در ایجاد انس با قرآن در این مجموعه نیامده است كه یكی «ارایه ی الگو» و
دیگری «رسانه ی تلویزیون» است. دلیل عدم ذكر این دو عامل علی رغم اهمیتشان آن است
كه این دو دارای شرایط خاصی هستند و چون آن شرایط در جامعه ی كنونی ما مهیّا نیست،
كارآیی آن ها محل تردید است.
در مورد «ارایه ی الگو» باید گفت:
برای كارآیی الگوه ها وجود شرایط زیر ضروری است:
1. دقت: مهم ترین عامل در یادگیری
الگویی، دقت است. زیرا یادگیرنده باید رفتار مدل یا الگو را به دقت ملاحظه كند. و
در غیر این صورت یادگیری او ناقص و پاسخ او نامطلوب خواهد بود.
2. مجاورت: بدیهی است هر چه مدل یا الگو
به شخص نزدیك تر باشد، یادگیری تقلیدی از رفتار او آسان تر خواهد شد. چنانكه كودك
رفتار والدین خود را بیش تر الگو قرار می دهد تا كسانی را كه از او دورند.
3. مقام و موقعیت: اشخاص، به خصوص بزرگ
سالان، رفتار افرادی را الگو قرار می دهند كه دارای مقام و موقعیت اجتماعی خاصی
هستند، مثل رهبران دینی و اجتماعی.
4. نفوذ و قدرت: مردم بیش تر اشخاصی را
الگو و سرمشق قرار می دهند كه نفوذ و قدرت خاصی در گروه دارند.
5. كنترل شناختی: علاوه بر نفوذ و قدرت
كه عوامل خارجی هستند، كنترل شناختی، عامل درونیِ الگو گیرنده است. به عبارت دیگر
خصایص خودِ مشاهده كننده او را به تقلید از رفتار شخص یا گروه خاصی بر می انگیزد و
او این خصایص را قبلاً از راه های مختلف آموخته است.
پر واضح است كه مهیّا شدن چنین شرایطی
به عوامل مختلفی بستگی دارد و مشكل به نظر می رسد. ولی اگر چنین شرایطی فراهم شود،
ارایه ی الگو نیز می تواند یكی از راه های ایجاد انس با قرآن محسوب شود. در مورد
رسانه ی تلویزیون نیز اوّلین سؤال آن است كه آیا این رسانه می تواند آموزش دهنده
باشد؟ برخی متخصصان علوم ارتباطات معتقدند، تلویزیون با توجه به شرایط خاصش مانند
توانایی به تصویر كشیدن مفاهیم انتزاعی، ارائه ی تصویری دقیق تر از نگاه عادی به
وسیله ی ابزار مختلف و دیگر توانایی های خاصش می تواند نقشی آموزنده داشته باشد،
امّا برخی دیگر معتقدند كه تلویزیون به دلیل آن كه نمی تواند با مخاطبان رابطه ی
حسی ایجاد كند و هم چنین به دلیل اختلاف سطح آگاهی مخاطبان، پیش از آن كه یك رسانه
ی آموزشی باشد یك رسانه ی عمومی است. از این دو مسأله كه بگذریم بحث دیگری نیز
وجود دارد و آن این است كه عوامل زیبایی شناختی و هنری چه جایگاهی در آموزش دارند؟
پرسشی كه هنوز پاسخ دقیقی به آن داده نشده است. این مسایل و مسایل خاص دیگری كه
بیان آن در این مجال نمی گنجد، ما را بر آن داشت كه از این عامل نیز صرف نظر كنیم،
به خصوص آن كه اگر هم بتوان نظام خاصی برای آموزش از طریق این رسانه تدوین كرد،
اجرای آن منوط به فراهم شدن شرایطی است كه از حیطه ی بحث ما خارج است. در پایان از
مبلغان، مربیان، اساتید قرآن و همه ی كسانی كه قلبشان به عشق قرآن می تپد، تشكر و
قدردانی می كنیم و امیدواریم با ایجاد یك جامعه ی ایده آل قرآنی تحفه ای برای حضرت
صاحب الامر(عَجَّل اللّه تعالی فرجه)، آن قرآن ناطق، داشته باشیم.
پینوشتها:
(1) بحارالانوار، ج2، ص105.
(2) برای ایجاد تحول در این انحراف
فرهنگی، كاركرد هنر انكارناپذیر است. زیرا اسطوره سازی، اصولاً از طریق هنر و
فعالیت های هنری امكان پذیر است و اسطوره ها و الگوهایی كه اكنون در جامعه رشد
كرده اند، عمدتا هنرمندان هستند (موسیقیدانان، آهنگسازان، خوانندگان، كارگردانان و
بازیگران سینما و تلویزیون) و هنرمندان متعهد می توانند با استفاده از شیوه های
مختلف هنری، شخصیت های مثبت و ذخیره های معنوی جامعه را به عنوان اسطوره و الگو به
جوانان معرفی كنند. این روند می تواند به شناخت بیشتر كودكان، نوجوانان و جوانان
با این شخصیت ها بینجامد كه سرانجامِ آن، ایجاد اُنس مخاطبان با فرهنگ قرآنی است.
(3) «ما جعل علیكم فی الدین من حرج». سوره
ی حج، آیه78.
(4) سوره ی فتح، آیه ی 29.
(5) بحارالانوار، ج13، ص352.
(6) همان.
(7) نگاهی دوباره به سیمای پیامبر صلی
الله علیه و آله وسلم ، ص58.
(8) میزان الحكمة، ج2، ص556.
(9) مستدرك الوسایل، ج2، ص50.
(10) بحارالانوار، ج95، ص347.
(11) میزان الحكمة، ج1، ص95.
(12) همان، ج2، ص219.
(13) همان، ص62.
(14) بحارالانوار، ج104، ص73.
(15) معارف و معاریف، ج6، ص556.
(16) معارف و معاریف، ج6، ص556.
(17) معارف و معاریف، ج6، ص556.
(18) وسایل الشیعة، ج3، ص340.
(19) بحارالانوار، ج76، ص141.
(20) روانشناسی كودك، دكتر سیروس عظیمی،
ص224.
(21) سوره ی فرقان، آیه های 27 و 28.
(22) وسایل الشیعة، ج15، ص126.
(23) مطالب این بخش با اختصار از كتاب
«مبانی روانشناسی تربیت» تألیف دكتر علی اكبر شعاری نژاد نقل شده است.
این وبلاگ جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی وترویج آن ایجاد گردیده است امید است که بتوانیم گامهای موثر در جهت اعتلاء فرهنگ قرآنی برداریم لذا از تمامی شما عزیزان استدعا دارم مرا دراین حرکت خداپسندانه مساعدت ویاری نمایید متشکرم.