براى رسيدن به معناى تفكّر در قرآن، در آغاز بايسته است به آياتى كه در آن دستور به تفكّر آمده است، مرورى داشته باشيم:

1) انديشه در آفرينش آسمان‏ها و زمين

«الّذين يَذْكُرونَ اللَّه قِياماً و قُعوداً و عَلى جنوبِهِمْ و يَتَفَكَّروُن فِى خَلقِ السماواتِ وَ الارضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عذابَ النّارِ.» (آل عمران/ 191)
«همانان كه خدا را در حال ايستاده، نشسته و خوابيده، ياد مى‏كنند، و در اسرار آفرينش آسمان‏ها و زمين مى‏انديشند، ]مى‏گويند[: پروردگارا! اين‏ها را بيهوده نيافريده‏اى؛ منزّهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار.»

2) انديشه در رويش گياهان

«يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرعَ و الزَّيتُونَ و النَّخيلَ و الاَعنابَ و مِن كُلِّ الَّثمراتِ اِنَّ فِى ذلكَ لآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّروُنَ.» (نحل/ 11)
«با آن ]آب[ براى شما زراعت و زيتون و نخل و انگور، از همه ميوه‏ها مى‏روياند؛ مسلّماً در اين، نشانه روشنى براى انديشمندان است.»

3) انديشه در عجايب خلقت حيوانات

«وَ اَوْحى رَبُّكَ اِلَى النَّخْلِ اَنِ اتَّخِذِى مِنَ الْجِبالِ بيُوتاً و مِنَ الشَّجَرِ و مِمّا يَعْرِشونَ. ثُمَّ كُلِى مِن كُلِّ الَّثمراتِ فَاسْلُكِى سُبُلَ رَبِّكَ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطوُنِها شَرابٌ مُخْتَلفٌ اَلوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلناسِ اِنَّ فِى ذلِكَ لآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّروُنَ.» (نحل/ 68-69)
«و پروردگار تو به زنبور عسل، وحى كرد كه از كوهها و درختان و داربست‏هايى كه مى‏سازند، خانه‏هايى برگزين. سپس از تمام ثمرات بخور و راه‏هايى را كه پروردگارت براى تو تعيين كرده است، براحتى بپيما. از درون شكم آنان، نوشيدنى با رنگ‏هاى مختلف خارج مى‏شود كه در آن، شفا براى مردم است. به يقين در اين امر، نشانه روشنى است براى جمعيّتى كه مى‏انديشند.»

4) انديشه در خود و ديگر آفريده‏ها و مسأله مرگ و پايان حيات آنها

«اَوَلَم يَتَفَكَّروُا فِى اَنْفُسِهِم ما خَلَقَ اللَّه السَّمواتِ وَ الارضَ وَ ما بَينَهُما اِلاّ بِالحَقِّ وَ اَجَلٍ مُسَمّىً...» (روم/ 8)
«آيا آنان با خود نينديشيدند كه خداوند، آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو هست، جز به حق و براى زمان معيّن نيافريده است.»

5) انديشه در ضروريات خلقت و روابط بين آنها

«وَ مِن آياتِهِ اَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجاً لِتَسكُنوا اِلَيها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فِى ذلكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرونَ» (روم/ 21)
«و از نشانه‏هاى او اين كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريده، تا در كنار آنان آرامش يابيد؛ و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد. در اين نشانه‏هايى است براى گروهى كه تفكّر مى‏كنند.»

6) انديشه در اخلاق و عملكرد گروههاى اجتماعى

7) «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلبِ اِنْ تَحمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ اَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ القَومِ الَّذين كَذَّبوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ القَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّروُنَ.» (اعراف/ 176)

«... مثل او همچون سگ است كه اگر به او حمله كنى، دهانش را باز، و زبانش را بيرون مى‏آورد؛ و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همين كار را مى‏كند؛ اين مَثَل گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند؛ اين داستان‏ها را بازگو كن، شايد بينديشند.»
با توجه و دقّت عميق در اين آيات در مى‏يابيم كه واژه «تفكّر» در قرآن در موارد زير به كار مى‏رود.

1) انديشه در محسوسات ديدارى (طبيعت و آفرينش قابل مشاهده) (تصوّر بديهيّات)

«يتفَكَّرون فى خلق السموات و الارض» = خلقت زمين و آسمان
«ينبت لكم به الزّرع و الزيتون و...» = آبيارى درختان به وسيله باران و چشمه‏ها

2) انديشه در قوانين قابل مشاهده در طبيعت و فطرت انسان و حيوان (تصديق بديهيّات)

«ما خلقت هذا باطلا» = آفرينش هدفمند
«اجل مسمّى» = مرگ حتمى
«جعل بينكم مودّة و رحمة» = محبت خانوادگى و فطرت بشرى
«و اوحى ربّك الى النّحل...» = فطرت حيوانات