سؤالات جوانان (۲۶) نماز جماعت و زندگی اجتماعی

 

سؤال: وقتی در منزل نماز می ­خوانم حضور قلب خوبی دارم اما هر کاری می­ کنم نمی ­توانم در نماز جماعت مسجد حضور قلب داشته باشم، به نظر شما اگر نمازهای خود را در خانه بخوانم بهتر نیست؟   

جواب: تا جایی که شده سعی کنید خود را از توفیق نماز جماعت محروم نکنید. در روایات پاداش­ های بسیار زیادی برای حرکت به سوی مسجد و نیز شرکت در نماز جماعت ذکر شده است که چنین فضیلت ­هایی را در مورد نماز فرادا نمی ­توان یافت. امام صادق (علیه­ السلام) می­ فرماید: «کسی که به سوی مسجدی حرکت کند، قدمهایش را بر هیچ چیزی نمی­ گذارد، مگر این­که تا زمین ­های هفت ­گانه از طرف او تسبیح می­ گویند؛ مَنْ‏ مَشَى‏ إِلَى‏ الْمَسْجِدِ لَمْ یَضَعْ رِجْلَیْهِ عَلَى رَطْبٍ وَ لَا یَابِسٍ إِلَّا یُسَبِّحُ لَهُ إِلَى الْأَرَضِینَ السَّابِعَةِ.»[۱] پیامبر اکرم (صلی ­الله ­علیه­ و آله) هم می ­فرماید: «همانا کسی که به سوی مسجدی حرکت کند تا در آن­جا نماز جماعت بخواند، در مقابل هر قدمی، هفتاد هزار حسنه برای او نوشته می­ شود، و به همان مقدار هم بر درجات وی افزوده می ­گردد. اگر در این حالت از دنیا برود، خداوند متعال هفتاد هزار فرشته را می­ گمارد که او را تا قبر مشایعت کنند. آن فرشته­ ها به او بشارت و شادباش می­ گویند، انیس تنهایی او می ­شوند، و تا روز قیامت برای او استغفار می ­کند؛ اَلَا وَ مَنْ‏ مَشَى‏ إِلَى‏ مَسْجِدٍ یَطْلُبُ فِیهِ الْجَمَاعَةَ کَانَ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ سَبْعُونَ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ یُرْفَعُ لَهُ مِنَ الدَّرَجَاتِ مِثْلُ ذَلِکَ فَإِنْ مَاتَ وَ هُوَ عَلَى ذَلِکَ وَکَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ یَعُودُونَهُ فِی قَبْرِهِ وَ یُبَشِّرُونَهُ وَ یُؤْنِسُونَهُ فِی وَحْدَتِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ حَتَّى یُبْعَث‏.»[۲]

اگر در خانه حضور قلب بیشتری دارید می­ توانید با خواندن نمازهای مستجبی، از این حالت خود بهترین بهره­ ها را ببرید، اما تا جایی که شده نمازهای یومیه­ ی خود را در مسجد و به جماعت بخوانید.  اگر تعداد مأمومین در نماز جماعت به بیش از ده نفر برسد پاداش آنچنان چشمگیر است که فقط خدای متعال حدّ و اندازه ی پاداش آن را می داند. پیامبر اکرم (صلی­ الله ­علیه ­و آله) می ­فرماید: «کسی که نمازهای پنج­ گانه ­ی خود را به جماعت بخواند، به او گمان خیر ببرید؛ مَنْ صَلَّى الْخَمْسَ فِی جَمَاعَةٍ فَظُنُّوا بِهِ‏ خَیْراً»[۳]

برخی از مردم در خلوت و تنهایی دین­ داری خوبی دارند اما وقتی در جامعه یا در فضای معاشرت با دیگران قرار می­ گیرند، به سادگی رنگ می­ بازند، یا این­که در غفلت از یاد خداوند قرار می­ گیرند. نماز جماعت در مسجد، دین داری در متن جامعه و در میان مردم است. کسی که در مسجد و در کنار مردم نماز می ­خواند و به تدریج می­ تواند در حضور مردم و در قالب نماز، با خدای یکتا خلوت کند، به تحقیق بیش از کسی که در فقط در خلوت نماز می­ خوانده و در نماز جماعت حضور پیدا نمی­ کرده می ­تواند در جامعه دین داری و تدین داشته باشد.  


[۱]  . من لایحضره الفقیه، جلد۱، صفحه ­ی۲۳۳

[۲] . من لایحضره الفقیه، جلد۴، صفحه­ ی۱۷٫  

[۳] . کافی، جلد۳، صفحه­ ی۳۷۱٫

سؤالات جوانان (۲۵) راه غلبه بر عصبانیت

سؤال: بعضی از مواقع کارهایی انجام می­ دهم که بعدا از انجام آن کار واقعا احساس پشیمانی می ­کنم و با خودم عهد می ­بندم که دیگر این کار را تکرار نکنم، ولی نمی­ دانم چرا دوباره این کار را تکرار می کنم. مثلا با خواهر یا مادر یا کسی دیگر دعوا می کنم. لطفا دلیل آن را برایم توضیح دهید.

جواب: از این که نسبت به رفتار خود تا این اندازه دقت دارید و تصمیم به اصلاح و بهتر شدن دارید واقعاً‌ جای خوشحالی دارد و مسلماً با این قصد و همت بلند موفق خواهید شد.

صحنه ­ی بروز عصبانیت در واقع جلسه­ ی امتحان الهی است. پر واضح است که موفقیت کامل در این آزمون الهی، مرهون تلاش و کوشش انسان در خارج از این جلسه است. برای این منظور به نکات ذیل توجه فرمایید: 

۱٫ سعی کنید برای سلیقه ­ی دیگران هم ارزش قائل شوید، و اگر دیدید یکی از دوستان یا اعضای خانواده­ ی شما برای انجام کارها سلیقه ­ی دیگری ارائه می ­دهد، به سلیقه­ ی او احترام بگذارید و برای اعمال سلیقه­ ی شخصی خود اصرار بی ­جا نداشته باشید.   

۲٫ سعی کنید انتقاد پذیری را در خود تقویت کنید و اجازه دهید دوستان و اعضای خانواد از کار شما انتقاد کنند. هنگام شنیدن انتقاد هم به دنبال فراهم کردن جواب برای منتقد نباشید، بلکه با محبت به حرف­ های او گوش دهید و اگر دیدید انتقادش به جاست بدون این که رفتار یا گفتار خود را توجیه کنید، سخنش را بپذیرید و با او به مهربانی رفتار کنید.    

۳٫ اگر اطرافیان شما رفتار ناشایستی دارند و حرف ­های غیر منطقی می ­زنند، سعی کنید هنگام انتقاد از آن­ ها، ابتدا تعادل رفتاری خود را حفظ کنید و فقط به خاطر رفع این اشتباه از آن­ ها انتقاد کنید. اگر دیدید انتقاد شما به خاطر انتقام گیری یا سرزنش آن­هاست، هرگز انتقاد نکنید و چیزی در مورد اشتباهشان نگویید.

۴٫ سعی کنید در زندگی خود ایثار گرانه رفتار کنید. یعنی تا جایی که امکان دارد از آسایش خود بگذرید تا دیگران در آسایش باشند. مثلا در خانه به دنبال میوه­ ی بزرگتر، یا ظرف غذای بهتر نباشید، بلکه بگذارید یکی دیگر از آن استفاده کند و شما ـ بدون این که جلب توجه کنید ـ دست خود را  به سوی میوه­ ی کوچکتر یا ظرف غذایی که کمتر راغب دارد ببرید.

تمام رفتارهایی که گفته شد، شما در یک امر کمک می­کند و آن از بین بردن منیِّت و خودمحوری است. اگر بتوانید به لطف الهی چنین کاری را به انجام برسانید، نه تنهای می­ توانید در برابر حرف های دیگران تمحل بیشتری داشته باشید و زود عصبانی نشوید؛ بلکه می ­­توانید در کنار گذاشتن گناه ­ها و معصیت­ های دیگر هم موفق باشید.

به امید آن روز!

سؤالات جوانان (۲۴) چرایی حجاب

سؤال: چرا دخترها باید حجاب داشته باشند؟ چرا این اندازه که به دخترهای گیر میدن به پسرها گیر نمیدن و به اونا نمیگن حجاب داشته باشین؟ 

هم اندیشی دینی . حجاب جواب: اگر کمی دقت داشته باشیم متوجه می ­شویم که حجاب برای آقایان هم وجود دارد. یعنی مردها هم حق ندارند هر نوع لباسی بپوشند و با هر پوششی نزد نامحرم حاضر شوند؛ اما در عین حال می ­پذیریم که حجاب خانم­ ها بیشتر از آقایان است.

اما علت حجاب و پوشش بیشتر در خانم­ ها چیست؟ حجاب برای خانم ­ها علت­ های زیادی دارد که از باب اختصار به برخی از آن­ ها اشاره می­کنم:

* از لحاظ ژنتیکی در زنان ژن (xx) وجود دارد، و در مردان ژن (xy). ژن (x) جنبه­ی عاطفیِ زن را قوی می کند و به بدن او ساختار زنانه می­بخشد و ژن(y)  هم به بدن ساختار مردانه می­ دهد. یکی از ویژگی ­هایی که در ساختار مردانه­ ی مرد وجود دارد این است که تحمل پذیری او را در مواجهه با مسائل جنسی، پایین­ تر می ­آورد و موجب می­ شود تا زودتر از خانم­ ها تحریک شود. روی همین اساس است که خداوند متعال، حجاب را برای خانم­ ها واجب کرده است تا در معرض نگاه­ های دزدانه­ ی جنس مخالف قرار نگیرند. حجاب موجب می­ شود تا خانم­ ها با آرامش زندگی کنند و به راحتی مشغول فعالیت ­های فردی و اجتماعی خود باشند.

* با توجه به نکته بیان شده زن از لحاظ جسمی لطافت و زیبایی و جذابیت بیشتری دارد؛ به همین دلیل بیشتر مورد توجه و نگاه دیگران است. در حالی که مرد این­گونه نیست. از همین رو باید مراقب باشد این زیبایی و لطافت او وسیله جذب نامحرمان و هوس­ بازی افراد هوس­ باز قرار نگیرد. حجاب برای زن وسیله ای برای حفظ او از تیرهای زهرآلود نگاه ­های هوس ­بازان و جلوگیری از سوء استفاده دیگران است.

* حجاب این فرصت را به خانم­ ها می­ دهد تا بتوانند توانمندی­ های خود را به نمایش بگذارند. اگر حجاب نباشد خانم­ ها جسم خود را به عنوان توانمندی مطرح می­ کنند، و همه­ی ارزش­ های خود را در فیزیک جسمی خود می­ بینند. در این جامعه خانم­ هایی که تنها کمالشان قیافه­ ای زیباست احساس افتخار می­کنند و در مقابل خانمی که از جهت علمی توان وافری دارد، اما از جهت ظاهری در سطح متوسطی است احساس نقص و کمبود می­کند.  

* اگر حجاب نباشد کانون بسیاری از خانواده ­ها از هم پاشیده می ­شود. وقتی دختر و پسری با یکدیگر پیمان زناشویی می ­بندند، باید همه ­ی محبت جنسی خود را فقط برای یکدیگر قرار ­دهند و مراقب دزدهای محبت باشند. وقتی مرد صد درصد از محبت مردانگی خود را برای همسرش گذاشت و وقتی زن هم متقابلا همه ­ی محبت زنانگی خود را برای همسرش گذاشت، کانون خانواده­ ی آن­ها کانونی گرم و صمیمی خواهد بود، اما اگر از شدّت این محبت کاسته شد، به همان نسبت اختلاف و ناسازگاری در میان آن ­ها شکل خواهد گرفت. یکی از مهمترین عواملی که موجب کاهش این محبت است، دزدهای محبت جنسی می­ باشند. وقتی خانم­ها با هر پوششی وارد کوچه و بازار شوند، ممکن است چشم مردها به آن­ها بیفتد و به دنبال خود مقداری از محبت مردانه­ ی مرد، صرف آن خانم غریبه شود. حال وقتی این مرد نزد همسرش بر می­ گردد او را در حالی ملاقات می ­کند که مقداری از محبت مردانگی خود را در نگاه هوس ­آلود به زن های دیگر از دست داده است. چنین اتفاقی در مورد همسر همین آقا هم ممکن است رخ دهد. یعنی اگر این خانم شوهردار بخواهد بدون توجه به حجاب اسلامی، از خانه بیرون رود؛ نگاه­ های تحقیرآمیز و غریزی دیگران را متوجه خود خواهد دید. چنین خانمی ممکن است در جواب این توجه نامحرم و ابراز لطف آن ­ها مقداری از محبت زنانگی خود را صرف آن­ ها کند. در این صورت او هم در حق همسرش کوتاهی کرده و نمی­ تواند آن­گونه که باید به او ابراز لطف کند.

حال اگر خانم ­ها با حجاب اسلامی از خانه بیرون روند و مقابل نامحرم حریم خود را حفظ کنند، کمتر شاهد بروز چنین اختلاف­ هایی در کانون خانواده ­ها خواهیم بود.

توجه: برای مطالعه ­ی بیشتر پیرامون تلازم بی ­حجابی با مشکلات خانوادگی، می ­توانید به کتاب «در غرب چه می­گذرد» نوشته ­ی آقای منوچهر دبیرسیاقی مراجعه فرمایید.  

 

سؤالات جوانان (۲۳) چرا نباید با جنس مخالف ارتباط داشت؟

 بسم الله الرحمن الرحیم

سؤال: چرا مدام به ما می­ گویند با جنس مخالف ارتباط نداشته باشید؟! 

جواب: خواهرم! توجه داشته باشید که اگر خداوند کاری را واجب کرده، برای آن بوده که آن کار نفع بسیار زیادی برای ما دارد و جهت رسیدن ما به کمالات اخلاقی لازم و ضروری است و متقابلا وقتی کاری را حرام کرده، بدین جهت بوده که انجام آن کار ضررهای بسیار بزرگی را برای ما در پی خواهد داشت.

همان­ گونه که نسخه­ ی پزشک برای بیمار، ابراز لطف در حق بیمار است، و همان­ گونه که تکالیف معلم در مورد دانش ­آموز، جهت ترقی بیشتر او می ­باشد؛ دستورهای الهی هم لطف و رحمت اوست، تا بتوانیم با عمل کردن به آن ­ها از انحراف و سرگردانی نجات پیدا کرده و در مسیر رشد و تعالی قدم بگذاریم.

یکی از اختلاف­ هایی که در اصل خلقت زن و مرد وجود دارد، در رابطه با میزان برخورداری آن­ ها از احساسات و عواطف است. خانم­ ها بیش از آقایان از این نعمت خدادای برخوردار هستند. این ویژگی به حسب وظایف خاصی است که به عهده­ ی زن نهاده شده است. یکی از کاربردهای این ویژگی عاطفی زن، آن است که بتواند به همسر خود ابراز عشق و علاقه کرده و فضای خانواده را سرشار از محبت و صمیمیت نماید. این ویژگی عاطفی موجب می­ شود تا مرد مجذوب همسر خود شود و فضای خانواده را با هیچ فضای دیگری مقایسه نکند و آن ­جا را تنها پناه­ گاه خود در برابر مشکلات زندگی ببیند.  

مطلب بعد این است که هر چیزی در جایگاه خود مفید و قابل استفاده است؛ روی همین اساس اگر از جایگاه خود خارج شود، ممکن است موجب ضرر و آسیب هم باشد. به عنوان مثال بنزین وقتی که در باک ماشین است مفید و قابل کارساز است اما وقتی که به جای باک ماشین آن را روی ماشین ریختیم، ممکن است موجب حریق و از بین رفتن خود ماشین باشد. عشق و علاقه­ ای که یک خانم نسبت به جنس مخالف دارد، تنها در بستر ازدواج مفید خواهد بود، اما اگر دختر خانمی بخواهد این عشق و علاقه را به نامحرم ابراز نماید، ضرر و زیان جبران ناپذیری به روحیات زنانه­ ی خود و زندگی زناشویی آینده ­ی خویش وارد کرده است. او با این کار سرمایه­ ی عفّت و حیای خود را لکه دار می ­کند، سرمایه­ ای که یکی از ارکان تحکیم بنیان خانواده و عامل تثبت محبّت خانم به همسر خویش است.    

اگر دوست داریم روابطه دختر و پسر آزاد باشد باید این مطلب را برای همه­ جایز بدانیم. حال اگر یکی از همین پسرها که قبلا غیرت خود را کنار گذاشته و با نامحرم ارتباط برقرار کرده، با شما ازدواج کند، به دلیل آن­ که با این رفتار خود به تنوع طلبی عادت کرده، نمی ­تواند در زندگی مشترک تنها به شما اکتفا کند و با خانم دیگری ابراز احساسات و عواطف نداشته باشد. در مشاوره ­ها به دفعات با گلایه­ ی خانم­ های متأهلی مواجه می ­شویم که از ارتباط همسر خود با خانم­ های دیگر شکایت می ­کنند. در گفتگوها با این  نوع خانم­ ها معمولا به این نتیجه می­ رسیم که عمده­ ی این آقایان در دروان مجردی هم با نامحرم ارتباط داشته و با آن­ ها طرح دوستی می ­ریختند!   

این چند مورد تنها گوشه­ ای از زیان ­های ارتباط با جنس مخالف است.

جایگزین شدن فضای خانمان برانداز سوء ظنّ با فضای اعتماد و محبت! افتادن در دام فسادهای اخلاقی و رفتاری، افتادن در دام افراد شیاد و از خدا بی­ خبر، به خطر افتادن آبرو و حیثیت جوان، سستی و یا فروپاشی بنیان خانواده، افتادن در دام عشق ­های مجازی و بر هم خوردن آرامش و راحتی، از جمله زیان­ های این نوع روابط است.

حال خود قضاوت کنید! اگر در جامعه ­ای دختر و پسر با خویشتن داری و تقوی، حریم خویشتن را حفظ کنند و تنها راه پاسخ­ گویی به این ­گونه نیازهای عاطفی را بستر ازدواج بدانند، بهتر از این نیست که با بی­ صبری، خود را در دام گناه و معصیت بیندازند و عمری را در آتش ندانم کاری خود بسوزند؟! 

قرآن کریم که کتاب هدایت همه­ ی بشریت است، نداشتن دوستی ­های پنهانی با نامحرم را یکی از شرایط ازدواج با خانم ­ها معرفی کرده و می ­فرماید: «فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَیْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدان‏»[۱]

در جای دیگر هم خطاب به مردان می ­فرماید: با زنان پاکدامن مؤمن ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید و زناکار نبوده و اهل دوستی ­های پنهانی و نامشروع نشوید: «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدان‏».[۲]


[۱] . سوره ­ی نساء، آیه ­ی۲۵٫  

[۲] . سوره ­ی مائده، ایه­ ی۵٫ 

سؤالات جوانان (۲۲) چگونه توبه ماندگاری داشته باشم ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سؤال: اگر کسی باشد که خیلی گناه کرده غیبت و …. ولی همیشه توبه بکند دوباره نتواند خود را اصلاح کند ولی سرش به سنگ خورده و بخواهد دیگر درست شود. آیا خدا او را قبول می کند و می ­گذارد که یکی از بندگانش باشد؟  دلم خیلی از خودم گرفته و می دونم هیچ کسی را غیر اون ندارم. به نظرتون من چیکار کنم؟ 

جواب:خداوند در آیه ­ی ۵۳ از سوره­ ی مبارکه­ ی زمر می­ فرماید: «بگو: اى بندگان من که بر زیان خویش اسراف کرده ‏اید، از رحمت خدا مأیوس نشوید. زیرا خدا همه گناهان را مى‏ آمرزد. اوست آمرزنده و مهربان.»

خداوند متعال خالق همه­ ی ما انسان هاست. او مخلوقات خود را بسیار دوست می­ دارد و راضی نیست که هیچ کدام از آن ها از درگاهش رانده شده و گرفتار عذاب جهنم شوند. به همین دلیل به بهانه ­های مختلف ما را به سوی خود می­ خواند و فرصت های زیادی را فرا روی ما قرار می­ دهد تا راه توبه در پیش گیریم و از گناهان خود ابراز پشیمانی کنیم. مطمئن باشید که خداوند متعال مشتاق توبه­ ی شما هم هست و دوست دارد شما را پاک از هرگونه گناه و معصیت ببیند تا در دنیا و آخرت سعادتمند شوید. خداوند به شما می­ گوید:

بـاز آی، باز آی، هر آنچه هستی بـاز آی

صـد بــار اگر توبــــــه شکستی بـاز آی!

ذکر چند نکته

۱٫ اگر می­ خواهید خداوند توبه ­ی شما را پذیرا باشد باید صداقت خود در بندگی او را به اثبات برسانید. به عنوان مثال اگر کسی به مادر خود حرف زشتی زد، زمانی مادر از او راضی می­ شود که علاوه بر ترک آن حرف زشت، هیچ رفتار زشت دیگری در حق مادر مرتکب نشود و از خدمت به مادر خود هم دریغ نکند. حال اگر در محضر خداوند کار خطایی انجام داده­ اید و قصد دارید از آن توبه کنید، مراقب دیگر رفتارهای خود باشید. به همین دلیل تمام کارهای زشت خود را کنار بگذارید و اعمالی را که خداوند بر شما واجب کرده به خوبی انجام دهید. در این صورت صداقت خود در بندگی خداوند را به اثبات رسانده و انشاء الله موجبات خشنودی خداوند را هم فراهم آورده­اید

۲٫ توجه داشته باشید که اگر در توبه­ ی خود بارها شکست خورده ­اید، حتما مشکلی در رفتار شما وجود دارد. یعنی شما از گناه پشیمان می­ شوید، اما عامل گناه را از بین نمی ­برید. پس خوب دقت کنید ببینید چه چیزی شما را وادار به انجام گناه می­کند. آن را از بین ببرید تا دگر بار توبه­ ی خود را نشکنید.

۳٫ گاهی اوقات علت عدم موفقیت ما در توبه و رسیدن به قرب معنوی خداوند، بد اخلاقی و بی احترامی به نزدیکان و مخصوصا پدر و مادر است. مراقب باشید که احترام والدین خود را حفظ کرده و با محبت­ های خود، رضایت قلبی آن ها را بدست آورید. روزی جوانی نزد پیامبر اکرم رفته و عرض کرد: «یا رسول الله! هیچ گناهی نیست که انجام نداده باشم». حضرت فرمودند: «از والدینت کسی زنده هست»؟ آن جوان عرض کرد: «بله یا رسول الله! پدرم زنده است». حضررت فرمودند: «برو و به پدرت خدمت کن». وقتی جوان می­ رفت حضرت با تأسف فرمودند: «ای کاش مادرش زنده بود»!

این روایت گویای این مطلب است که احترام به والدین، کفاره و از بین برنده­ ی گناهان بزرگ است و موجب جلب رجمت الهی می­شود. پس تا می­ توانید به والدین خود و مخصوصا مادر بیشتر محبت کنید.

۴٫ شیطان قصد دارد شما را از رحمت حق نا امید کرده و با گناه همراه کند. پس هیچ گاه از رحمت خدای متعال ناامید نشوید و همواره او را پشت و پناه خود بدانید و در مشکلات و گرفتاری­ها به او تکیه کنید. هر چند که آلوده به گناه و معصیت باشید.

 در پایان امیدوارم با تکیه بر الطاف الهی و توسل به امام زمان (علیه ­السلام) بتوانید زندگی خوب و پر معنویتی داشته باشید. 

 

سؤالات جوانان (۲۱) چگونه از فکر به نامحرم نجات پیدا کنیم؟

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سؤال: اگر جوانی در ذهن خود همیشه به نامحرم  فکر کند و افکار بدی را از ذهن خود عبور دهد، آیا گناه کرده یا نه؟!  

جواب: جوان عزیز! هر چند که فکر گناه، گناه نیست، اما زمینه­ ساز بدی برای گناه است. تنها راه ورودی شیطان به مملکت وجودی ما حوزه­ ی فکر و اندیشه است. یعنی شیطان در فکر ما وارده شده و با وسوسه­ های خود سعی دارد ما را به گناه و آلودگی بکشاند. حضرت علی (علیه ­السلام) می­ فرمایند: «کسی که زیاد درباره­ ی گناهان فکر کند، گناهان، او را به سوی خود می­ کشانند».

کسانی که به یک ­باره آبروی خود را می­ ریزند و مبتلا به گناهان بسیار بزرگ می­ شوند، یک شبه به این روزگاه سیاه و سخت نمی ­نشینند، بلکه آن­ ها در حوزه­ ی فکر و اندیشه مدام به فکر گناه بوده و افکاری شهوانی داشته­ اند. وقتی انسان این­ گونه شد، به تدریج زشتی گناه و معصیت از ذهنش رنگ می­ بازد و اشتیاق گناه وجودش را فرا می ­گیرد. این افکار آمادگی پذیرش هر نوع فسادی را در انسان ایجاد کرده و در اوّلین ­های امتحان الهی انسان را در دره­ های مخوف گناه می­ اندازد.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: « بدترین چیزی که بعد از کسب حرام بر شما می ترسم، شهوت خفیه است؛ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلى‏ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی هذِهِ الْمَکَاسِبُ الْحَرَامُ، وَ الشَّهْوَةُالْخَفِیَّةِ.» افکار گناه آلود مهمترین امری است که موجب جایگیر شدن شهوت خفیه در درون انسان است.

پس مراقب باشید که افکار خود را از این امور خالی کنید و به جای حضور در فضای شیطانی، در فضایی معنوی و ملکوتی سیر کنید. و به جای غوطه­ ور شدن در افکار نفسانی و شیطانی خاطرات خوب و معنوی را در ویترین ذهن خود قرار دهد. مطالعه­ی تاریخ و فضائل معصومین (علیهم­ السلام)، مطالعه­ ی کتاب ­هایی که در حوزه­ ی خصائص امام زمان (علیه ­السلام) و تشرفات بزرگان به محضر حضرت نگاشته شده و نیز توجه به زندگی­نامه­ی علمای بزرگ، از جمله اموری هستند که می ­توانید به عنوان خوراک فکری خود انتخاب کنید و با تداعی آن­ ها در ذهن خود از نگرش شهوانی دست برداشته و به یمن و میمنت قدم در عرصه­ی زیبای معنویت بگذارید.  انشاء الله

 

سؤالات جوانان (۱۹) مزاحم تلفنی و بهترین راه برخورد

بسم الله الرحمن الرحیم 

سؤال: برای برخورد با مزاحم تلفنی­ها چه کار کنیم؟ … هر چی جوابشون را نمیدم بدتر می­ کنند. به خدا شماره من دست همه هست. این موضوع خیلی رنجم می­دهد. برای این­که پدر و مادرم نفهمند و به من بی اعتماد نشوند، گوشی را به خودم چسبوندم و خودم حس می­ کنم که شک کرده اند. خجالت می­ کشم به بابام بگم تا خطم را عوض کند چون چند بار این حرف را بهش زدم و او گفته: مگر مزاحم تلفنی داری؟! من هم از ترسم می­ گویم: نه همین جوری!

مزاحم تلفنی جواب:خواهرم! در وهله­ ی اوّل سعی کنید موضوع را با والدین خود مطرح کنید، تا آن ­ها در حل این مشکل به شما کمک کنند. به هر حال هر شماره­ ای ممکن است مزاحم داشته باشد و صداقت شما در بیان این مطلب گویای این حقیقت است که خود را خطاکار نمی ­دانید و تقصیری متوجه شما نیست. البته اگر والدین شما بیش از اندازه حساس هستند و با شنیدن این واقعیت نمی­ توانند رفتار صحیحی داشته باشند، می­توانید روی سیم کارت خود خراش بیندازید و سند آن را هم مفقود کنید. با این اوصاف اگر بگویید: «سیم کارتم خراب شده و جواب نمیده»! سخن دروغی مطرح نکرده­ اید.

ممکن است ­مزاحم­ های تلفنی به طور اتفاقی با شماره ­ی شما تماس بگیرند و وقتی متوجه شدند شما دختر هستید، به تماس خود ادامه دهند. برای این منظور بهترین راه برای مواجهه با مزاحمت ­های تلفنی خدمتتان مطرح می­شود:  

در برخورد با مزاحم تلفنی

اگر بخواهید به سؤالاتش گوش دهید تا با جواب­ های منطقی خود، او را از این کار منصرف کنید! 

اگر بخواهید با التماس از او بخواهید که دیگر با شما تماس نگیرد!

اگر از روی کنجکاوی و بدون این­که پاسخی به او بدهید، فقط به حرف هایش گوش دهید! 

در تمام این مراحل شخص مزاحم در می ­یابد که با تماس ­هایش، تأثیر اوّلیه را در روحیه­ ی شما به جای گذاشته و مصمّم می­ شود تا به تماس­ های خود ادامه دهد.

التماس به نامحرم نه تنها ممکن است موجب تحریک قوّی جنسی او ­شود؛ بلکه موجب می­ شود که او از نقطه ضعف شما مطلع شده دردسرهای بیشتری برای شما ایجاد کند. 

شما باید به گونه ­ای رفتار کنید که او مطمئن شود نمی­ تواند از دیوار پولادین عفت شما عبور کرده و شما را نگران نماید.

اما بهترین برخوردها در برابر مزاحم های تلفنی:

 

 

 تا جایی که امکان دارد به شماره ­های غریبه پاسخ ندهید. 

 

۲٫ اگر مجبور شدید به برخی از تماس های غریبه پاسخ دهید، با لحن نرم دخترانه پاسخ ندهید؛ بلکه با صدایی خشن، و لحنی جدی به آن تماس پاسخ دهید.

 

۳٫ به محض این­که متوجه شدید، شخص تماس گیرنده قصد مزاحمت دارد، بلافاصله تماس را قطع کنید و دیگر گوشی را برندارید.

 

۴٫ مزاحم تلفنی بعد از این کار شما به کرّات تماس خواهد گرفت تا شما را مجبور به پاسخ نماید. مراقب باشید که تسلیم اصرارهای او نشده و به هیچ وجه گوشی را برندارید.

 

۵٫ اگر حتی از میان بیست تماس ـ به هر دلیلی ـ فقط به یک تماس او پاسخ گفتید، او در می ­یابد که صحبت با شما امکان پذیر است و به تماس­ های خود ادامه می­ دهد. 

 

۶٫ ردّ تماس دادن به تماس ­های مکرر او هم ممکن است او را به این توهم بیندازد که در حوزه ی افکار و روحیه­ ی شما اثر گذاشته؛ به همین دلیل اگر می ­توانید تلفن خود را در حالت سکوت قرار دهید تا مجبور به ردّ تماس نشوید.

 

     سؤال شما نشان دهنده­ ی عمق عفت و پاکدامنی شماست. امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفّق و مؤیّد بوده و در پناه امام زمان (علیه ­السلام) زندگی خوب و سرتاسر معنویتی داشته باشید.

 

سؤالات جوانان (۱۸) راه چشیدن لذت بندگی – مداومت بر نماز

بسم الله الرحمن الرحیم

جهت مطالعه و امضای مرامنامۀ خوبان، (اینجا) کلیک کنید.

سؤال از آقا رضا

سلام

چه کار کنم که شیطان را از خود دور کنم و بتوانم با خداوند عهد و پیمان جدیدی ببندم و نمازم را بخوانم؟

لذت عبادت جواب: 

سلام برشما

جوان عزیز! در پاسخ به سؤال خوبی که مطرح کرده­ اید مطالبی را عرض می­ کنم که امیدوارم مفید باشد. 

۱٫ چرا نماز می ­خوانیم؟

خداوند متعال ما انسان­ ها را روی زمین قرار داد تا به کمالات اخلاقی دست یابیم. از طرفی خداوند تبارک و تعالی، خودش سرچشمه­ ی همه­ ی خوبی ­های عالم است. پس راه رسیدن به کمالات و خوبی ­ها، شناخت صفات خدای تعالی و متصف شدن به آن­ ها می ­باشد.

نماز، وسیله­ ای برای برقراری ارتباط خاص با خدای یکتاست. وقتی در روز حداقل پنج بار با خدای خود ـ که سرچشمه­ ی همه ­ی خوبی ­ها است ـ ارتباط خاص برقرار کردیم، با او انس می­ گیریم و خود به خود رنگ و بویی از او خواهیم گرفت. 

خداوند متعال عزیز و شکست ناپذیر است و ما هم با برقراری ارتباط خاص با او، به عزت و کرامت نفس دست پیدا می­ کنیم. 

خداوند رحمت نامتناهی است، و ما هم با برقراری ارتباط خاص با او، به آرمش و اطمینان قلب می­ رسیم.

خداوند قادر هستی است و ما با برقراری ارتباط با او از همه ­ی دنیا دل می­ کنیم و تنها به او امید می ­بندیم.

خداوند زیباترین موجود عالم هستی است و ما با برقراری ارتباط خاص با او در می­ یابیم که به غیر از او به کسی دل نبندیم و عشق و محبت اصلی خود را برای او قرار دهیم. «وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه‏ ؛ آنان که اهل ایمان هستند، محبت و عشقشان به خداوند بیشتر و قوی­تر است». (سوره­ ی بقره، آیه­ ی ۱۶۵) 

حالا که تا حدی فایده­ ی نماز برای ما روشن شد در گام دوم باید به دنبال راه­ کاری باشیم تا بتوانیم به صورت مستمر نماز بخوانیم و هیچ  گاه آن را ترک نکنیم.

۲٫ نماز تا چه اندازه اهمیت دارد؟   

نماز در میان اعمال واجب جایگاه ویژه­ ای دارد تا جایی که در معرفی آن فرموده ­اند: «نماز ستون دین است». ساختمانی که در آن سکونت دارید ممکن است که بدون لامپ و آشپزخانه و حتی بدون در و پنجره قابل تحمل باشد؛ اما سکونت در ساختمان بدون ستون، امری غیر ممکن است؛ چرا که با حذف ستون دیگر چیزی از ساختمان باقی نمی ­ماند، که بتوانیم در آن سکونت کنیم. ستون ساختمان دین ما نماز است و اگر مسلمانی نماز نداشته باشد در واقع ساختمان دینش فرو ریخته و دینی ندارد تا در پرتو آن، اعمال صالحش مورد قبول خداوند متعال قرار گیرد. روی همین اصل مهم است که در قیامت اوّلین عملی که مورد سؤال قرار می­ گیرد نماز است. حال اگر نماز مورد قبول واقع شد (معلوم می­ شود که آن مسلمان دین ­دار بوده است) به مابقی اعمال خیرش هم رسیدگی می­ شود؛ اما اگر نمازی نداشت و یا نمازش مورد قبول واقع نشد، به هیچ وجه پرونده­ ی دیگر اعمال خوبش را باز نخواهند کرد، چرا که انسان بی ­دین، هر کار خیری هم انجام دهد (به علت نداشتن نورانیت) عملش به سرای آخرت نخواهد رفت و در دنیای خاکی جا می ­ماند «کُلُّ شَیْ‏ءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَه؛ هر چیزی هلاک و نابود است؛ مگر این­که بویی از وجه اللهی به خود گرفته باشد». به همین دلیل است که همواره نماز، آخرین سفارش همه­ ی انبیای الهی بوده است.

ادامه نوشته

سؤالات جوانان (۱۷) احساس بی ارزشی و افسردگی

بسم الله الرحمن الرحیم

سؤال: خیلی از دنیا و خودم بیزارم؛ چرا من اصلا شوقی برای باقی ماندن و یا زنده ماندن ندارم؟ به نظرم انسان مفیدی نیستم و به درد هیچ کاری نمی­ خورم. چگونه از خدا طلب مغفرت کنم، و چگونه از این حس نجات پیدا کنم؟

جواب: یکی از نعمت­ هایی که خداوند متعال به ما عنایت فرموده، نعمت عزّت و کرامت نفس است. ما در صورتی می­ توانیم به این نعمت بزرگ دست پیدا کنیم که به وظایف خود در قبال دیگران به خوبی عمل کنیم و توانایی ­های خود را به نمایش بگذاریم.

ما در برابر خداوند وظیفه داریم که واجبات دینی را انجام دهیم و از انجام کار حرام خودداری کنیم. در خانه وظیفه داریم که والدین را دوست داشته باشیم و به آن ­ها خدمت کنیم. در مدرسه وظیفه داریم خوب درس بخوانیم و تکالیف خود را انجام دهیم. وقتی با دقت، به وظایف خود عمل کردیم، قطعا احساس خوش آیندی نسبت به خود داریم و به وجودخود افتخار می­ کنیم. اما اگر در انجام وظایف زندگی خود کوتاهی کنیم و به جای انجام آن کارها، به تنبلی و بی­حالی روی آوریم، آخر شب با مرور کردن رفتار روزمره متوجه می­ شویم که کار چندان مثبتی انجام نداده و نسبت به خود احساس خوبی نداریم. طبیعی است که در چنین صورتی دیگران هم نظر مساعدی نسبت به ما ندارند و سعی می­کنند از ما دوری نمایند. در مدرسه با معلم و همکلاسی­ ها مشکل داریم، در خانه با والدین و خواهر و برادر و در درون هم با خودمان!

راه­ کار: توجه داشته باشید که اگر تاکنون به هر دلیلی نسبت به خود احساس خوش آیندی نداشته­ اید، اگر احساس می­ کنید همانند دیگران نمی­ توانید موفّق باشید، اگر احساس می­ کنید در مدرسه و خانه مورد اذیت قرار گرفته ­اید، مطمن باشید که می ­توانید با یک برنامه­ ریزی صحیح و امید وافر به لطف الهی و آینده­ی روشن، مسیر زندگی خود را تغییر دهید و با اعتماد به نفس، به توانایی ­های خود پی ببرید. مطمئن باشید که اگر قدری سعی و تلاش داشته و به توانمندی­ های خدادادی خود ایمان داشته باشید، در این صورت خواهید توانست مشکلات را پشت سر گذاشته و قدم در آینده­ ی بهتری بگذارید.

روزی در تابلوی اعلانات اداره­ای نوشتند: «یکی از همکاران شما که مانع موفقیت شما بوده از دنیا رفته است. برای تشییع جنازه­ ی او رأس ساعت ده در سالن اجتماعات حاضر شوید». کارمندان اداره ساعت ده به سالن اجتماعات رفتند و نگران بودند که ببینند او کدام همکارشان است! وقتی روی تابوت را کنار زدند، دیدند آیینه ­ای توی تابوت گذاشته ­اند و کاغذی هم کنار آن است. روی کاغذ نوشته شده بود: «تنها مانع موفقیت شما، خودتان هستید»! کم نیستند انسان­ هایی که در برهه­ ای از زمان، به علت نشناختن توانمندی­ های خدادادی خود، دچار مشکل شده بودند، اما با همّت و تلاش و توکل بر خداوند متعال به موفقیت­ های چشم­ گیری دست پیدا کرده­ اند.

توجه داشته باشید همان ­گونه که هر گلی بویی دارد، هر انسانی هم توانایی­ های خاصی دارد. شما بهتر است به جای تمرکز منفی در توانمندی­ های دیگران و مقایسه­ ی آن ­ها با ناتوانی خود، در توانمندی­ های خود متمرکز شوید و سعی کنید با خودباوری و اتکاء به نیرویی که خداوند در هر انسانی به ودیعت گذاشته، آن­ ها را تقویت کنید. لازم نیست ما همانند دیگران شویم؛ بلکه ما باید همانند خود شویم و قدر توانمندی ­های خود را بهتر بدانیم.

نکته­ ی دیگری که لازم است خدمت شما مطرح کنیم مطالعه­ ی زندگی ­نامه­ ی بزرگان است. وقتی شما زندگی ­نامه­ ی افرادی چون آیت الله بهجت، آیت الله قاضی، آیت الله انصاری همدانی و امثال آن­ ها را مطالعه می­ کنید، در واقع زندگی­ نامه ­ی خود را مطالعه کرده­اید. آن  ­ها هم مثل ما انسان بودند و در میان ما زندگی می­ کردند. توانمندی ­هایی که در آن ­ها می­ بینیم در وجود ما هم وجود دارد، منتهی آن­ ها با تلاش و همت توانمندی ­های بالقوه­ ی خود را بالفعل کردند و ما هنوز توانمندی­ های خود را بالقوه می ­بینیم. وقتی به زندگی آن ­ها نگاه می­ کنیم تازه متوجه نیروی درونی خود می­ شویم و دلمان به حال خودِ فراموشی شده­ ی خودمان تنگ می­ شود! وقتی به آن­ها نگاه می­کنیم افق دیگری را فرار روی خود روشن می­ بینیم و با اشتیاق و انگیزه­ ای قوی به سوی آن افق نورانی حرکت می­ کنیم.  

امیدوارم که شما هم با برنامه­ ریزی دقیق و ایمان به لطف خدای متعال بتوانید امیدوارانه به زندگی خود ادامه دهید و بخصوص در عرصه­ ی «بندگی خدای متعال» به موفقیت­ های چشمگیری دست یابید. 

سؤالات جوانان (۱۵) راه موفقیت در تحصیل

بسم الله الرحمن الرحیم

سؤال: برای این که در درس هایمان موفق باشیم چه کار باید انجام دهیم . چرا همیشه برنامه ریزی های درسی نیست؟  

جواب: موضوع راه­ کار عملی برای درس خواندن، بحث گسترده ­ای می ­طلبد. که در این نوشتار تنها به ذکر سه نکته بسنده می­ کنم:

۱)     مشخص کردن هدفی صحیح برای درس خواندن: هدف شما از درس خواندن چیست؟ آیا می­ خواهید درس بخوانید تا از فلان جوان فامیل عقب نمانید؟ آیا می­ خواهید درس بخوانید تا مورد تحسین دیگران واقع شوید؟ به عنوان اوّلین گام باید هدف درستی برای درس خواندن خود پیدا کنید. برخی از اهدافی که ما برای خود انتخاب می­ کنیم، فصلی و زود گذر بوده و جذابیت مستمرّی ندارند. بهترین هدف برای درس خواندن، هدفی است که واقع بینانه بوده و رضای خداوند هم در آن دخیل باشد. یعنی درس بخوانید برای این که خداوند دوست ندارد بنده­ ی خود را تنبل و بی­کار ببیند. درس بخوانید برای این که امام زمان (علیه ­السلام) را از خود خشنود کرده باشید. درس بخوانید برای این که بتوانید به خاطر رضای خدا به مردم و کشور خود خدمت کنید.  

۲)     برنامه­ ریزی واقع ­گرایانه: بعد از مشخص شدن هدف از درس، برنامه­ ریزی خوبی برای خود داشته باشید. این برنامه باید بر مبنای واقعیت زندگی و توانمندی­ های شما باشد. برخی از جوانان برای درس به گونه ­ای فشرده برنامه­ ریزی می­ کنند که بعد از مدتی به کلی خسته و از پا افتاده می­ شوند و دیگر توان ادامه­ ی راه را در خود نمی­ بینند. بنابراین به گونه­ ای برنامه­ ریزی کنید که بتوانید همیشه طبق آن برنامه درس بخوانید و از درس خواندن هم لذت ببرید.  

۳)     توجه به حقوق دیگران: توجه داشته باشید که علاوه بر درس خواندن، وظایف دیگری هم دارید و اگر نسبت به آن­ ها بی­ توجهی و یا کوتاهی نمایید، به همان نسبت درهای موفقیت به روی شما بسته خواهد شد. وظیفه­ ی بندگی خداوند یکی از آن وظایف است. اگر هنگام اذان که خداوند ما را به نماز فرا می­ خواند مشغول درس باشیم، در واقع درس را مهمتر از نماز دانسته و نسبت به آن اجحاف کرده­ایم. همچنین حق والدین بر گردن شما حق بزرگی است. اگر به بهانه­ ی درس خواندن از خدمت به آن­ ها کوتاهی کنید و وظایف خود را در خانه انجام ندهید، باز هم موفق نخواهید بود و حتی اگر در درس هم موفق باشید، چنین دانشی برای شما مبارک نخواهد بود.    

در پایان امیدوارم بتوانید با سعی و کوشش و توکل بر خداوند متعال، در مسیر بندگی خداوند موفق باشید.

سؤالات جوانان (۱۴) چرا والدینم اصرار دارند چادری شوم؟!

 بسم الله الرحمن الرحیم

سؤال: من با پدر و مادرم در مورد چادر مشکل داریم اعصاب من همیشه در مورد این امر خورد می شود. من دوست دارم مانتویی باشم، ولی پدر و مادرم دوست ندارند که من مانتویی باشم. من چکار کنم؟

جواب: خواهرم! قبول داریم که حجاب تنها با چادر نیست، و یک خانم مانتویی هم می­ تواند حجاب خوبی داشته باشد؛ اما در این میان نکاتی است که خوب است مورد بررسی قرار گیرند.

۱٫ فلسفه ­ی حجاب پوشیده ماندن زن از دید نامحرم است. حال خود قضاوت بفرمایید: یک خانم با چادر بهتر می­ تواند پوشیده بماند، یا با مانتو؟

۲٫ ویژگی منفی مانتو این است که مدام در معرض تغییر و تبدّل است. همین مانتویی که شما الان می ­بینید، اوایل تا روی پا بود و رنگ سر و سنگینی هم داشت؛ اما به تدریج کوتاه­ تر و تنگ­ تر شد تا جایی که تشخیص آن از یک پیراهن هم مشکل شده است! رنگ آن هم که رنگ سر و سنگین و متینی بود که به تدریج تغییر کرد و الآن به گونه­ ای شده که بیش از آن که خانم را از معرض دید نامحرم نگاه دارد، بیشتر موجب جلب توجه نامحرم شده است! ویژگی خوب چادر این است که چادر از همان اوّل چادر بوده و الآن هم به همان صورت باقی مانده است. غرض از بیان این مطلب آن است که وقتی دختر خانمی چادری است خیالش راحت است که با تغییر مدها چادرش تغییری نمی­ کند و می­ تواند حجاب کافی را داشته باشد، اما وقتی دختر خانمی چادر را کنار گذاشت و به مانتو گرایش پیدا کرد، دیگر چنین امنیتی ندارد. شاهد این مطلب هم رویه ­ی غالب مانتویی ­های جامعه است.

۳٫ ویژگی بد چادر این است که مقداری دست و پا گیر است و دختر خانم در درون آن همانند یک دختر مانتویی راحت نیست، اما توجه داشته باشیم که وقتی انسان برای خود هدف مقدس و مهمّی دارد، حاضر است مشقّت خاص آن را هم به جان خریدار شود. اصولا هر کس به جایی رسیده، حتما از گردنه­ هایی عبور کرده و سختی­ هایی را پشت سر گذاشته است.

انشاء الله که شما هم بتوانید با تکیه بر الطاف الهی و با انتخاب بهترین­ ها، زندگی خوب و سرتاسر سعادتی داشته باشید.

سؤالات جوانان (۱۳) چرا والدین به فرزندان خود اعتماد ندارند؟‌

بسم الله الرحمن الرحیم

سؤال: علت این­ که بیشتر خانواده ها به دخترهای خود اعتماد ندارند چیست؟ و چگونه می توان اعتماد آن­ها را بیشتر جلب کرد؟

جواب: خواهرم! نمی­ توان همه ­ی مراقبت­ های والدین را حمل بر بی­ اعتمادی کرد. والدین وظیفه دارند از فرزندان خود که امانت­ های الهی هستند مراقبت داشته باشند تا در معرض گناه و معصیت و نیز در دام شیادان قرار نگیرند. مخصوصا وقتی والدین اوضاع برخی از جوان­ ها و نوجوان­ ها را مشاهده می­ کنند، در مورد نور دیده­ ی خود، احساس خطر بیشتری کرده و تلاش می­ کنند به گونه­ ای رفتار کنند که فرزندانشان در این دام ها قرار نگیرند. بنابراین با این مطلبی که گفته شد مراقبت والدین کاملا به جا و منطقی است و فرزندان به خاطر این مراقبت­ ها باید از والدین خود قدر دانی و تشکر هم داشته باشند.

البته گاهی اوقات ممکن است خود نوجوان کاری کرده باشد که موجب شده باشد والدینش به او اطمینان نداشته باشند. در این صورت بهترین کار آن است که کارهای گذشته­ ی خود را ترک کرده و دیگر به دنبال آن کارها نرود.