قرآن و فلسفه حجاب

http://s5.picofile.com/file/8102836300/00_5_.jpg

«شامگاه روز پنج شنبه 22 سپتامبر 1988 در ايستگاه قطار شهري شيکاگو در حضور جمعي از مردم زني، مورد تجاوز قرار گرفت، آنهم در ساعت پر رفت و آمد، هيچ کس به استمداد آن زن پاسخ نداد. روزنامه شيکاگو تريبون نوشت: رهگذران سر در گم شده بودند زيرا تجاوزگر به قرباني خود دستور داده بود لبخند بزند و او چنين کرد.» (مايکل کوک،1/15 )
« روزي در يک متروي پاريس که به طرف حومه پاريس در حرکت بود، سه جوان فرانسوي دختري را در داخل قطار مورد تجاوز قرار دادند ... مسافران کوپه بغلي هم به سروصدا و فريادهاي ملتمسانه آن دختر اعتنايي نکردند.» (اردوبادي نگاه پاک زن و نگاه هاي آلوده به او، 1/252)
« روزي يک دختر خانم کارمند، هنگام غروب آفتاب از سر کارش به طرف منزل بر مي گشت، در راه سه مرد او را دستگير نموده و ابتدا محتويات جيبش را خالي کرده و در همان کنار خيابان به عنف به او تجاوز مي کنند، در حالي که دو نفر دستهايش را گرفته بودند و دختر از مردم هر چه استمداد مي کند، کسي به او ياري نمي رساند، تنها عکس العملشان به ... گفتن اصطلاح « دگولاس: مشمئز کننده » خلاصه مي گردد.» (همان،/253)
« براساس تحقيق، در آمريکا در سال 1992 صد و دو هزار و پانصد مورد تجاوز جنسي به ثبت رسيده است، با اين که به گزارش اف.بي.آي. تجاوز توأم با خشونت و زور از جرائمي است که کمترين ميزان گزارش دربارة آن وجود دارد.» ( هايد،/413 )
« طبق بررسي، ده درصد کارمندان زن دولت مرکزي آمريکا، مستقيما تحت فشار، براي برقراري روابط جنسي قرار گرفته بودند ... در واقع دوازده هزار زن کارمند دولت قربانيان تجاوز يا اقدام به تجاوز از طرف سرپرستان يا همکاران خود طي يک دوره دو ساله بوده اند.» (همان،/ 435 )
زناني که مورد تجاوز قرار مي گيرند، طبق مطالعاتي انجام شده، وقتي که به سرزنش خود يا بيان بايدها و نبايدهاي مؤثر در جهت تأمين امنيتشان، مي پردازند، مي گويند:
«اگر من بلوز تنگ را نپوشيده بودم، اگر دامن کوتاه را بر تن نکرده بودم، اگر آنقدر احمق نبودم که در آن خيابان تاريک قدم بزنم و اگر آنقدر کودن نبودم که به آن يارو اعتماد کنم.» (همان،/415 )
اين اظهارات، نشان دهنده اين است که زن غربي آگاهانه يا به صورت نا خود آگاه تجاوز به خود و تأمين امنيتش را بر اساس حريم گيري پوشش و انتخاب پوشيدني زنانه تحليل مي کنند.
بهر حال، زن آرايش کرده و نيمه عريان غربي، با هيولاي تجاوز جنسي رو به اوست، هر زني، 14 تا 25 درصد احتمال تجاوز به خود را مي دهد (هايد،/415 )، فمينيستها مي گويند:
«هراس از تجاوز جنسي، روي همه زنان تأثير مي گذارد و تأثير آن، بر شيوه لباس پوشيدن، برنامه ريزي ساعت روزانه و مسيرهاي آمد و شد زنان، مانع از فعاليتهاي آنان مي شود و آزادي آنان را محدود مي کند، اين وحشت به هيچ وجه بي اساس نيست، چون هيچ زني در برابر تجاوز، مصونيت ندارد» (پاملاآبوت،/ 234)
« زناني که مورد تجاوز قرار مي گيرند، تا هيجده ماه رنج مي کشند و با ترس و اضطراب رو به رو مي باشند.» (هايد،/414 )
همان گونه که در گزارش ها و اظهار نظرها آمده است، خود زنها، آگاهانه يا به صورت ناخود آگاه، نقش لباسي و پوشش را در رابطه با تأمين مصونيت خود مؤثر مي شناسند ولي پژوهشگران وضعيت ظاهري آنان را عامل اصلي نمي دانند ( هايد، /423 ) و به جاي پيشنهاد پوشش، آموزش مهارتهاي دفاعي ( همان،/416 ) و با خود داشتن بمبهاي پر شده با گاز اشک آور را ( اردوبادي نگاه پاک زن ... ،/ 254 ) به عنوان عوامل باز دارنده از تجاوز معرفي مي کنند.
بدين ترتيب در غرب که عفت گريزي به مرز عفت ستيزي رسيده است، احياي حريم گيري و حجاب در روابط بين زن و مرد، باور نکردني است، دست اندر کاران فکر و فرهنگ مي کوشند که اين وضعيت را به ساير کشورها به خصوص جهان اسلام نيز صادر کنند، همانگونه که فرانسه در الجزاير براي برداشتن حجاب و چادر به عنوان نشانه اصالت ملي و سازنده استعداد مقاومت، از تن زن الجزايري، جنگ سختي را راه اندازي کرد. (فانون،/32 و41 ) امروز نيز غرب استعمار گر جسورانه و يا به قصد دستيابي با اهداف استعماري خود ترويج بي حجابي را که مقدمه ترويج فساد مي باشد با روشهاي مختلف دنبال مي نمايد گويا قرآن با اشاره به چنين هدف گيري (مطهري، آشنايي با قرآن، 4/49) مي گويد:
« إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» (نور 19)
« همانا کساني که دوست مي دارند که زشتکاري در ميان آنان که ايمان آورده اند فاش و آشکار شود، آنها را در اين جهان و جهان آخرت عذابي است دردناک»

ادامه نوشته

قرآن و فلسفه حجاب

چرا تأكيد بر حجاب و عفاف زن؟

زن و مرد در طبيعت، هر يك گرايشها، انگيزه ها، توانها و كاركردهاي خاص خود و آسيب ها و ضرورت هاي ويژة خود را دارند.
از اين رو در قرآن هر يك از آن دو به تكاليفي مكلّف شده اند كه با هم يكسان نيست، چرا كه اگر نقش زن در طبيعت و تدبير الهي، نقش جذب و تسخير و پذيرش قرار داده شده و لوازم اين جذابيت و انگيزه ها و محركهاي لازم به او داده شده است. پس او از همين ناحيه نيز آسيب پذير است و وحي قرآني خواسته است با برنامه ها و رهنمودهايي جلو آسيب ها را بگيرد و در عين حال اصل طبيعت زنانه زن را انكار نكند و ضد ارزش معرفي ننمايد.
اين است كه در كنار تشويق او به ايجاد جذابيت مثبت براي همسر خود، وي را از به كار گيري اين توان در زمينه هاي نادرست بر حذر داشته و از او خواسته است تا با حجاب و عفاف و حيا بر نيروي جذّابيت آفريني خويش فائق آيد و آن را مديريت كند.
برخي از روانشناسان بر اين باورند که همزمان با آغاز دوران بلوغ احساس تشخيص هويت نيز خود نمايي مي کند؛ همانگونه که پسران در اين مقطع سني به سلطه جويي مي انديشند. در دختران حالت انقياد، جذب و قدرت جلب توجه آشکار مي شود و در نتيجه علاقه پوشيدن لباسهاي زيبا، آرايش کردن، با عشوه سخن گفتن، با ناز قدم بر داشتن و بروز حالت هاي مادرانه در آنان طبيعي است ولي در مرحله تکامل بلوغ و تعيين هويت انساني زنان بايد به جاي جذب همه مردان، تنها به يک مرد توجه کرده و بقيه توانايي هاي جسمي و روحي خود را صرف سازندگي کنند .
البته اين خطر وجود دارد که رشد شخصيت توقف پيدا کند و دختران به موجودات کاملا گيرنده تبديل شده، هميشه اسير توجه ديگران باشند. امروز اين خطر به صورت جدي تر مطرح است. در بسياري از جوامع بشري اين توقف به گونه هاي مختلف مورد تشويق قرار مي گيرد. ظهور زنان بي بند و بار و عشوه گر در پرده سينماها و تلويزيون، نقش معرفي الگو را دارد. (روحاني،/25 و32 و35)
خانم لمبروزو بدون يادآوري مراحل رشد هويت، زن را تشنه دلربايي مي شناسد و براي تسخير توجه و دلهاي ديگران از ارائه اندام، تنظيم رفتار و گفتارش سود مي برد:
«يکي از تمايلات عميق و آرزوهاي اساسي زن آن است که در چشم ديگران اثر مطلوب بخشيده و به وسيله حسن قيافه، زيبايي اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگي صدا، طرز سخن گفتن و بالاخره شيوه راه رفتن خود، مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آنها را تحريک نموده و روحشان را مجذوب سازد » (لمبروزو،/ 42)
وقتي دختران و زنان در کنار گرايش به لبخند زدن (هايد،/ 166) نزاکت در گويش، نمايش نرمي، ملايمت، رأفت و شفقت (اردوبادي، نگاه پاک زن و نگاه هاي آلوده به او،/ 83 ) به آرايش و نمايش مي پردازند، جاذبه دو چندان پيدا مي کند ولي عطش آنها در خود نمايي و جلب توجه ديگران نيز افزايش مي يابد (روحاني، / 112 ) و به تبعيت از آن هزينه تجمل نيز بالا مي رود.
براساس تحقيقي، زنان جهان شصت درصد در آمد سالانه شان را صرف زيبايي، خريد لوازم آرايش و بهداشت مي کنند اکثر افرادي که چنين هزينه مي کنند، زنان زير 25 سال را تشکيل مي دهند ( سايت انتخاب، 12 آبان 1386 )

ادامه نوشته

قرآن و فلسفه حجاب

Image result for ‫قرآن و حجاب زنان‬‎

حجاب، هم دافعه، هم جاذبه

آنچه تا كنون از حجاب و حيا و عفاف گفتيم حكايت از آن داشت كه حجاب عاملي است براي دور كردن آسيب ها از ساحت زن، در حالي كه همين عامل دفع و ردّ، در جايي ديگر به نوبة خود عامل جذب و زمينه جذابيت نيز است.
تقريباً همه، بر اين نکته تأکيد دارند که حيا و عفت قدر و قيمت زن را بالا مي برد. تمام مردان اعم از خواستگار، شوهر، محارم و نامحرمان، به زن با حيا، احترام قائلند و زن بي حيا و بي آزرم را حقير مي شمارند.
وليام جيمز (روان شناس معروف آمريکايي) مي گويد:
� زنان دريافتند که دست و دلبازي مايه طعن و تحقير است و اين را به دختران خود ياد دادند.� (ويل دورانت، لذات فلسفه،/ 129)
منزلتي ناشي از حيا که نقطه مخالف بي حيايي و به قول ويل دورانت دست و دلبازي است، به گونه هاي مختلف تعبير شده و هر انديشمندي، به شکلي بازتاب آن را در زندگي زن، به توضيح نشسته است.
ويل دورانت حيا را کمين گاهي مي داند که زن با استفاده از آن مي تواند همسر مورد نظرش را برگزيند يا مطابق دلخواهش اصلاح نمايد:
� حجب و حيا براي دختران همچون وسيله دفاعي است که به او اجازه مي دهد تا از ميان خواستگاران خود، شايسته ترين آنان را برگزيند يا خواستگارش را ناچار سازد که پيش از دست يافتن بروي، به تهذيب خود بپردازد. موانعي که حجب و عفت زنان، در برابر شهوت مردان ايجاد کرده، خود عاملي است که عاطفه و عشق شاعرانه را پديد آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است� (ويل دورانت، قصة الحضاره،1/84)
خانم جينا لمبروزو (روان شناس معروف ايتاليايي)، تداوم عفت و حياي زن را مهم شناخته و دلدادگي مرد را در اين رابطه مؤثر دانسته است:

قرآن و فلسفه حجاب

هويت حجاب

ترديدي نيست که حجاب واژة عربي است و در لغت هم به معناي پرده آمده و هم به معناي پوشش، و در هر دو معنا، جلوگيري از مشاهده نهفته است.
لغت شناسان چه درگذشته مانند اسماعيل ابن حماد الجوهري (متوفاي 393 ق) در کتاب «الصحاح» (1/ 107) وچه درعصرجديد مانند صاحب «المنجد في اللغه» (1/118) به صورت همسان حجاب به معناي پوشش را مورد تأکيد قرار مي دهند، فقيهان نيز واژة حجاب را در مورد پوشش زنان بكار برده اند. البته پيشينه اين نوع كاربرد نيز دركتاب هاي لغت زمينه مطالعه دارد.
زمخشري (متوفاي 538 ه) در مقام شمارش موارد استعمال واژة حجاب مي گويد:
« ضرب الحجاب علي النساء » (زمخشري، اساس البلاغه،/73)
«واجب گرديد حجاب بر زنان.»
صاحب کتاب « منتهي الارب في لغه العرب » نيز مي گويد:
« احتجب المرأه بيوم » «يك روز است كه اين زن گام در حجاب نهاده است»
اين تعبير زماني به كار مي رود كه دختر نه سالش تمام شده باشد و اولين روز ورود او به سن بلوغ ولزوم رعايت حجاب باشد.» (صفي پور،1/ 222)
قرآن دو عامل را مكمل هم در تحقق عفاف مي داند، حريم چشم نگاه داشتن و حريم پوشش اندام، رعايت كردن.
«وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ...» (نور /31)
« وبه زنان با ايمان بگو چشمهاي خود را (ازنگاه هوس آلود ) فروگيرند، و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را – جز آن مقدار كه نمايان است – آشكار ننمايند، و(اطراف) روسري هاي خودرا برسينه خود افكنند...»
«يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لأزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ»(احزاب /59)
«اي پيامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مسلمان بگو که جلابيب خود را بر خود نزديک کنند، اين نزديکتر است به اين که شناخته شوند، پس مورد آزار قرار نگيرند.»
تعيين کميت و کيفيت حجاب، بر اساس آيات فوق، واكاوي واژه هاي کليدي «خُمُر» «جَلابيب» و«زينت» که نقش اصلي در بيان ماهيت حجاب اسلامي دارند بستگي دارد.

ادامه نوشته

قرآن و فلسفه حجاب

عفاف، داراي ريشه در ذات انسان

قرآن موضوع حيا و عفاف را مخصوص زنان نمي داند بلكه معتقد است كه ذات و سرشت انسان، اقتضاي حيا و عفاف را دارد. و اين محيط اجتماعي و القائات ديني- فرهنگي و يا سود جويانه نيست كه شرم از برهنگي و خطا را باعث شده است. – هر چند اين عوامل در شكوفايي يا فرو كاسته شدن آن تأثير دارند-
قرآن براي اين كه مفهوم فوق را بيان كند، براي انسان، مرحله اي را ترسيم كرده است كه در آن مرحله انسان هنوز به فرهنگ، دين روابط توليد و توزيع، مناسبات اجتماعي و رقابت و حس مالكيت و ... دست نيافته است تا از آن ها تأثير پذير باشد.
قرآن از زمان و مكاني ياد كرده است كه انسان نخستين، در قالب يك مرد به نام آدم و يك زن حيات خود را بي هيچ دغدغه فرا انساني آغاز كرده بودند.
در اين فضاي كاملاً طبيعي، آدم و همسرش به هر حال راهي را انتخاب مي كنند كه نتيجه آن فرو افتادن حجاب و آشكار شدن چيز هايي بود كه آن را بر اساس ذات و سرشت انساني خود، زشت مي دانستند، و چون زشتي را احساس كردند، در صدد پوشاندن آن بر آمدند.
« فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ» ( اعراف / 22)
«چون آدم و همسرش از آن درخت بچشيدند، شرمگاه شان پديدار گشت و آنها شروع کردند به چسباندن برگهاي بهشت بر تن خود.»
بر اساس روايتي امام صادق (ع) مي فرمايد:
«وقتي آدم و حوا از آن درخت خوردند، زيور و پوشش آنها از بدنشان جدا شد و برهنه ماندند.» (الحويزي، 2/ 12)
با اتکاء به ذاتي بودن حيا و عفاف، قرآن زنان و مردان را دعوت به عفت ورزي مي کند با اين تفاوت که عفت ورزي مردان با کنترل بر شهوت و پرهيز از چشم چراني حاصل مي آيد و حياي زن، با حريم گيريهايي که يكي از نمودهاي آن پوشش تن مي باشد. قرآن خطاب به مرداني که به دليل فقر، نمي توانندازدواج كنند، مي گويد:

ادامه نوشته

قرآن و فلسفه حجاب


سيد ابراهيم سجادي

چکیده: در این نوشتار موضوع فلسفه حجاب در پرتو قرآن بررسی می شود.
نویسنده حجاب را بازتاب حیاء و عفت می داند و بر این باور است که پدیده حیا و عفت ویژگی ذاتی انسان بوده و در زن قوی تر از مرد می باشد. این ویژگی فطری مبنای پیشنهادی چندگانه قرآن است که در آیات گوناگون مطرح شده است مانند: مردان باید چشم شان را فرو گیرند، عورت شان را بپوشانند و سرزده وارد حریم زندگی خصوصی خانواده ها نگردند. زنان چشم شان را فرو گیرند، شرمگاه شان را بپوشانند، از خودنمایی، پای کوبی و با کرشمه صحبت کردن بپرهیزند و اندام و زیور آلات خود را ننمایانند.
نویسنده عقیده دارد که حجاب خواسته مشترک زنان و مردان است و فلسفه آن با مطالعه چهار تقاضای فطری: حیا و آرایش در زنان و غیرت و شهوت در مردان، قابل درک می باشد و برخورد منطقی و درست با این چهار گرایش، ازدواج عاشقانه و پاک و زندگی خانوادگی همراه با آرامش، دوستی و مهربانی فزاینده را امکان پذیر می سازد.


كليد واژه‏ها: زن، خانواده، حیا، عفت، غیرت، شهوت، فطرت، حسادت، تجاوز جنسی، حجاب، ترس، فمینیزم، آدم و حوا، تبرج، زینت، آرایش .

ضمير عصر حاضر بي نقاب است *** گشادش در نمود رنگ و آب است
جهانتابي زنور حق بياموز *** که او با صد تجلي در نقاب است.
(اقبال لاهوري،/544)
تاريخ مکتوب انساني مدني، بر اين واقعيت گواهي مي دهد كه همزمان با آغاز زندگي اجتماعي زن، در قالب خانواده، خويشاوندان و جامعه، مفاهيم محرم و نامحرم و گونه اي از حريم گيري و محدوديت، به عنوان معيار بايدها و نبايد ها در برقراري روابط جنسي، شکل معاشرت، چگونگي تماس گفتاري و پوشش بدني، مطرح بوده و جلوه حجب، حيا و عفاف او به حساب مي آمده است. يكي از نمادهاي حيا و عفاف، نماد پوشش و لباس، بوده است و پايبندي به آن براي زنان يك كمال و حراست از آن براي مردان، افتخار وشرافت به حساب مي آمده است. ولي چهار قرن پيش، در اثر رنسانس در غرب ( حداد عادل،/ 28)، فرهنگ شرم ستيزي و عفت گريزي، طراحي گرديد. با اين تحول، محرم و نامحرم معناي خود را از دست داد، شرم، حيا و عفت همراه با لباس زن فرو ريخت، تمام محدوديتها، در تعامل دو جنس مخالف، از ميان برداشته شد (راسل،/ 68) و پوشش اندام مشخص کنندة جنسيت زن، نشانه عقب ماندگي و مخالف حق آزادي او قلمداد گرديد.

ادامه نوشته