آنچه بيش از همه بايد روي آن بحث شود حکومت خدا يا حکومت غير خداست. آنهم بخاطر برپائي عدالت در جهان .زيرا تا خود خدا حکومت نکند عدالت برپا نخواهد شد .روشن است که هيچيک از راه و روشهاي مطرح شده توسط انسانها ، از هر صنف و کشوري نتوانسته است معطوف به عدالت شود و روشنتر از آن اينکه ، فقط با مديريت خود خدا اين امر تحقق مي يابد .در تاپيک هاي مربوطه به اين امر پرداخته ايم .اضافه کنم که :ما به مديراني احتياج داريم که مجرا باشند نه مدعي . بشنوند نه اينکه اظهار نظر کنند .مجراي لطف و فيض الهي ، به جامعه باشند و خدا را بشنوند و ارائه دهند نه اينکه خود بخواهند به عنوان منبع دانش مديريت کنند.عشق و علاقه ما به انبيا مثل حضرت داود و سليمان و محمد و امامان مثل علي تا مهدي و بعد از آن به اولياء خدا ، از آن جهت است که اينها شفاف هستند و مجرا و نه مدعي و نظريه پرداز .بحث اينست که امامان بشريت که الگوي رفتاري واحد براي همه دنيا هستند . شفاف بودند و در اين شفافيت همه نور و همه خدا را به دنيا مي تاباندند.همه انبيا هم همينطور بودن و رسول الله و حضرت ابراهيم و حضرت عيسي پيامبر خاص بودند .و محمد در آخر شفافيت و گرفتن و خلافت و امامان و پيامبري بود .آيا راهي جز آنکه خدا از طريق انتخاب شده خود ، مدييت و حکومت کند هست ؟ تا از همين امروز گوهر آزادي را در دستان خود داشته باشيم .اين انسان انتخاب شده ، حجت ظاهر خدا بر عالم است چه حجت غايب حضرت مهدي (ع) هستند و حجت ظاهر انتخاب شده خدا و سرباز مهدي و مرتبط با او هستند .در همه تاريخ حجتي در زمين بوده و هست .بحث امامت و غير آن بحث عدالت و ظلمت است. بحث حکومت خدا و غير خداست.