اثبات عقلانی اصول دین

توحید :

يكى از بهترين دلايل در باب اثبات توحيد و يگانگى خدا دقت نظر و توجه خاص به نظم خاص و پيوستگى كامل در نظام هستى است. هماهنگى ويژه در ميان اجزاء يك شى‏ء و اعضاء يك پيكر دلالت بر وجود وحدت آفريننده حكيم دارد.
در ميان پديده‏هاى مختلف جهان نظم، هماهنگى و به هم پيوستگى عجيبى حاكم است و همين مسأله نظريه اندام‏وارگى جهان را در ميان انديشمندان پديد آورده است، زيرا پروردگار حكيم حقيقت مطلقه‏اى است كه ساير حقايق را به مشيت خود پديدار ساخته است و مجموعههستى در مدار و قرار، در ارتباط و پيوستگى مخصوص قرار دارند و اين مسأله به وضوح دلالت بر «توحيد» و يكتايى صانع حكيم و فاعل توانا دارد.
و آيات قرآنى نيز بر اين امر دلالت دارد و الهكم الهٌ واحد لا اله الا هوالرحمن الرحيم، (بقره، آيه 159).
عقل و علم نيز به همين حقيقت گواهى مى‏دهند، زيرا نظم حاكم بر پديده‏ها و هماهنگى موجود ميان پديده‏ها، گواه بر حاكميت يك عقل و يك تدبير و يك درايت و تصميم بر سراسر گيتى مى‏باشد و همين تماميت صنع است كه يكانگى ذات خداوند را اثبات مى‏كند و از طرفىبرقرارى نظام هستى و هماهنگى بين پديده‏ها وجود خدايى ديگر را نفى مى‏كند. لوكان فيهما الهةٌ الا الله لفسدتا، (انبياء، آيه 21).
اگر غير از خدا، خداى ديگرى وجود داشت. نظام آفرينش مختل مى‏گشت، بنابراين هماهنگى و به هم پيوستگى اشياء و اندام‏وارگى جهان و كمال و تماميت آفرينش جهان دليل بر يگانگى اوست.
براى اثبات يگانگى خداى سبحان، دلائل و براهين ديگر نيز وجود دارد، از جمله: فطرت توحيدى، برهان صرف‏الوجود، برهان فيض و هدايت تشريعى و برهان تركّب و برهان تمانع...».
براى آگاهى بيشتر رجوع کنید به:
1- آموزش عقايد، استاد مصباح يزدى، ج 1، ص 123 الى 127
2- آموزش كلام اسلامى، محمد سعيدى‏مهر، ج 1، ص 73 الى 84
3- دروس معارف اسلامى، سيد محمد شفيعى، ج 1
دليل ديگري كه متكلمان جهت اثبات توحيد اقامه كرده‏اند برهان تمانع است با اين بيان كه: هرگاه در جهان دو خدا موجود باشد قهرا هر يك مانع كار ديگرى است و هر يك خلاف نظر ديگرى مى‏خواهد قدرت‏نمايى كند و خلاف او را اراده كند و در نتيجه هر يك مانع كار ديگرىمى‏شود و لازم آيد كه هيچ كارى انجام نشود و نظام جهان بر هم خورد.
اين برهان را متكلمان از آيات قرآن لوكان فيهما الهة الا الله لفسدتا؛ اگر در آسمان و زمين به جز خداى يكتا خدايانى وجود داشت همانا خللو فساد در آسمان راه مى‏يافت»، (انبياء، آيه 22) گرفته‏اند، (فرهنگ اصطلاحات فلسفى ملاصدرا، دكتر سيد جعفر سجادى، ص124).
براى آگاهى بيشتر رجوع کنید به: سعيدى‏مهر، محمد، كلام اسلامى، ج 1، ص 80 - 81، انتشارات طه.

معاد:
قرآن و روايات پيرامون مسأله معاد بسيار بحث نموده‏اند و معارف ارزشمند و عميقى را ارائه كرده‏اند. معارفى كه در متون موجود ساير اديان اصلاً مطرح نگشته است.
اثبات معاد هم از طريق نقل (قرآن و روايات) ممكن است و هم عقل. از طريق نقل بعد از اثبات خدا و نبوت رسول اكرم(ص) و عصمت او و اثبات وحيانى بودن قرآن مى‏توان به آيات و روايات متواتر تمسك كرد و معاد را اثبات نمود اما اگر از طريق عقلى بخواهيم معاد را اثبات كنيم، بايد متذكر شويم كه ارتباط عميق بين معاد و مسأله تجرد روح وجود دارد كه موجب لزوم توجه به مسأله روح مى‏شود.
براى نمونه مطالبى را (تقريبا) به عينه از استاد مصباح يزدى از كتاب «آموزش عقايد» نقل مى‏نماييم. در اين كتاب ابتدا ارتباط بحث نفس و تجرد آن با معاد مطرح شده و سپس وارد بحث معاد مى‏شود.
ملاك وحدت در موجود زنده
بدن انسان مانند همه‏ى حيوانات، مجموعه‏اى از ياخته‏ها (سلول‏ها) است كه هر يك از آنها همواره در حال سوخت و ساز و تحول و تبدل مى‏باشد و شماره‏ى آنها از آغاز تولد تا پايان زندگى، عوض نمى‏شود يا تعداد ياخته‏هايش همواره ثابت مى‏ماند.
با توجه به اين تغييرات و تحولاتى كه در بدن حيوانات و به خصوص انسان، رخ مى‏دهد اين سؤال، مطرح مى‏شود كه به چه ملاكى بايد اين مجموعه‏ى متغير را، موجود واحدى به حساب آورد؛ با اين كه ممكن است اجزاء آن در طول زندگى، چندين بار عوض شود؟ر.ك: آموزش فلسفه، ج اول، درس 29.
پاسخ ساده‏اى كه به اين سؤال داده مى‏شود اين است كه ملاك وحدت در هر موجود زنده‏اى پيوستگى اجزاى هم‏زمان و ناهمزمان آن است و هر چند سلول‏هايى تدريجا مى‏ميرند و سلول‏هاى تازه‏اى جاى آنها را مى‏گيرند اما به لحاظ پيوستگى اين جريان مى‏توان اين مجموعه‏ى باز و در حال نوسان را موجود واحدى شمرد. ولى اين، جواب قانع‏كننده‏اى نيست، زيرا اگر ساختمانى را فرض كنيم كه از تعدادى آجر، تشكيل شده و آجرهاى آن را تدريجا عوض مى‏كنند، به طورى كه بعد از مدتى هيچ يك از آجرهاى قبلى، باقى نمى‏ماند؛ نمى‏توان مجموعه‏ى آجرهاى جديد را همان ساختمان قبلى دانست هر چند از روى مسامحه و به لحاظ شكل ظاهرى، چنين تعبيراتى به كار مى‏رود مخصوصا از طرف كسانى كه اطلاعى از تعويض اجزاى مجموعه ندارند.