ماده نمی تواند به خود وجود دهد اگر می توانست نابود نمی شد و همیشه باقی بود زیرا بقا از حدوث آسانتر است.

پس موجودی که به ماده وجود داده است مادی نیست و وجودش از ماده نمی باشد. موجودیکه قدرت بر اعطا وجود دارد موجودیکه میتواند نیست را هست کند و قدرت نا متناهی دارد.

قدرت نامتناهی تنها در انحصار او می باشد و بس

استخوانها

پیکر انسان از 243 پارچه استخوان تشکیل شده است. این استخوانها به وسیله 150 مفصل به یکدیگر اتصال دارند، کوتاه و بلند دارند، دراز و گرد دارند، صاف و شاخه دار دارند، تو پر و تو خالی دارند.

آیا ماده فاقد شعور میتوانست تشخیص دهد که پیکر انسان به استخوان نیاز دارد؟ آیا گونان بودن استخوان ها نشانه عقل و دانش سازنده پیکر انسان نیست؟ سازنده انسان میدانسته که هر عضوی به چه گونه استخوان نیازمند است و همان را به او داده است. آیا سرهای بخشی از استخوانها را مفصل قرار دادن نشانه خرد و دانش پدید آورنده آنها نمی باشد. آیا استخوان جمجمه را منحنی و محکم قرار دادن و استخوان ستون فقرات را شاخدار قرار دادن و استخوان قلم را صاف قرار دادن نشانه تشخیص و عقل و دانش و قدرت قرار دهنده نمی باشد؟