عدالت خدا کجا رفته ؟(2)
اگر خدا بندگانش را بیشتر از همه موجودات دوست دارد، پس چرا شیطان را آزاد گذاشت تا آنها را به جهنم بکشد؟ ...
پاسخ:محبت خداوند هماهنگ با رحمت، عدالت و حکمت او است و کلیه کارها و احکام او، مبتنى بر عدالت، حکمت و رحمت است.
خداوند از مادر مهربانتر است وبندگان خود را دوست دارد و این امرى قطعى و مسلّم است؛ بلکه مهربانىهاى پدر و مادر و دیگران، همه جلوههایى از رحمت و عنایت الهى است. او این همه عشق و محبت را در ضمیر والدین نهاده است تا آنان با میل و علاقة تمام تلاش خود را جهت رشد فرزندان به کار گیرند،اما باید متوجه این نکته بود که بین محبتهاى الهى و غیر الهى، تفاوتى عمده وجود دارد و آن اینکه محبت مادر، غالباً احساسى بیش نیست و در بعضى از موارد برخلاف حکم عقل، حق و عدالت است. در حالى که لطف و رحمت الهى هرگز جدا از عدل، حکمت و سنتهاى حکیمانة پروردگار در نظام خلقت نیست.
اما ابلیس از آفریدگان خداوند واز جنیان است و مدت طولانى خداوند را عبادت کرده بود، و به واسطه نافرمانى از خداوند، از درگاه او رانده شد و از این پس به نام شیطان شناخته مىشود. شیطان بر هر موجودى گفته مىشود که انسان را فریب دهد، خواه از جنیان باشد یا از انسانها، بنابراین، شیطان از ابتدا شیطان آفریده نشد. در ابتدا پاک و مخلوقى چون سایر مخلوقات خدا در اطاعت پروردگار و از مقربان درگاه ربوبى بود، اما بر اثر یک امتحان که احترام به آدم بود، لغزید (1) و از درگاه الهى رانده شد.(2) شیطان در برابر آن همه عبادت، از خداوند تقاضاى زنده ماندن تا روز قیامت را کرد و خداوند او را تا آن روز مهلت داد.
شیطان آفریده نشد تا خلایق را بفریبد. او فریب نفس خویش را خورد و از خداوند مهلت خواست تا دنیا هست، او نیز باشد، و از آن پس قسم خورد تا انسانها را بفریبد مگر کسانى را که مؤمن باشند.(3) و خداوند این مهلت را به شیطان داد .
اما چرا مهلت را از طرف خداوند یافت ، مىتوان گفت فلسفه وجود شیطان براى انسان، همانند وجود قواها و غرایز و نفس امارة درون آدمی است که انسانها را به سوى بدى و دور شدن از خدا امر مىکنند. از طرف دیگر گرایش به سوى کمال و نیکى و خرد و رسولان و پیامبران الهى، در مقابل آنها قرار مىگیرد تا انسانها را به کمال و خوشبختى سوق دهد. تنها در صورت وجود هر دو نیرو در انسان است که وى مىتواند با اختیار خود، یکى از دو راه را انتخاب کند تا به سعادت یا شقاوت برسد. بنابراین اگر نفس اماره و نیروهاى سرکش و شیطانها نبودند، انسان نمىتوانست در معرض آزمون الهى قرار گیرد و با نفى و مبارزه با آنها، موجب شکوفا شدن استعدادهاى عالى انسانى و سیر در مسیر کمال و خوشبختى و سعادت ابدى شود، پس شیطان شر مطلق نیست.
«علامه طباطبایى» فرموده است: «اگر شیطانى نبود، نظام عالم انسانى هم نبود، و وجود شیطانى که انسان را به شر و معصیت دعوت کند، از ارکان نظام عالم بشریت است، و نسبت به صراط مستقیم، او به منزله کناره و لبه جاده است و معلوم است که تا دو طرفى براى جاده نباشد، متن جاده هم فرض نمىشود».(4)
+ نوشته شده در یکشنبه دهم مهر ۱۳۹۰ ساعت 18:18 توسط اکبر احمدی
|
این وبلاگ جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی وترویج آن ایجاد گردیده است امید است که بتوانیم گامهای موثر در جهت اعتلاء فرهنگ قرآنی برداریم لذا از تمامی شما عزیزان استدعا دارم مرا دراین حرکت خداپسندانه مساعدت ویاری نمایید متشکرم.