رمضان دریچه رؤیت


()رمضان دریچه رؤیت()

(سیر الی الله در سایه‌ی جوع، صوم و ماه رمضان)





مقدمه

بسمه تعالی
1- کتاب «رمضان دریچه رؤیت» با رویكرد سیر الی الله در سایه‌ی جوع، صوم و ماه رمضان، حاصل سلسله‌ی مباحث استاد طاهرزاده جهت آمادگی روح انسان در راستای اُنس قلب با انوار الهی است. این کتاب در صدد است ما را متذکر راه‌هایی نماید که می‌توانیم از حاکمیت نفس امّاره رها شویم.

ابتدا به نحوه‌ی وجود انسان در عالم می‌پردازد که آیا انسان در ذات خود چنین استعدادی را دارد که بتواند با حقایق عالَم اَعلا ارتباط پیدا کند، اگر می‌تواند چگونه باید عمل کند تا آن ارتباط برقرار شود؟ روشن می‌کند با توجه به جایگاه و وسعت نفس ناطقه‌ی انسان، انسان موجودی است بالاتر از بدن مادی و مقصد تمام دستورات دین و تکلیف‌های الهی بر این اساس است که انسان در صحنه‌ی عمل از خودِ برتر و جنبه‌ی معنوی و روحانی خود غافل نشود وگرنه قالب زندگی می‌ماند و قلب آن می‌رود و بر این مبنا جایگاه «جوع» و «صوم» را مشخص می‌نماید. هنر این نوشتار آن است که ابتدا بین «جوع» و «صوم» و «ماه رمضان» تفکیک قائل شده تا خواننده بتواند از هرکدام بهره‌ی لازم را نصیب خود بنماید.

2- کتاب متذکر این نکته است که حقایق، پدیده‌های نوری عالم هستند که به جهت نحوه‌ی وجودیِ برتری که دارند همواره در تجلی‌اند و لذا اگر انسان بتواند حجاب‌های بین خود و آن‌ها را کنار بزند جان او تحت تأثیر تجلیات نور آن حقایق قرار می‌گیرد و از کمالات مخصوصی که هر حقیقتی با خود دارد بهره‌مند می‌شود. سپس به این نکته می‌پردازد که روزه‌داری از موضوعاتی است که اگر در زندگی انسان‌ها جای خود را باز کند موجب می‌شود تا آنچه عقل فهمید، دل احساس کند.

3- سخنران محترم بر این نکته تأکید دارد که اگر کسی زیبایی زندگی را در گرسنگی ندید هنوز سالک نیست و نمی‌تواند حرکت به سوی مسیری را شروع کند که به مقصد متعالی جان او راه دارد و نشان می‌دهد آن‌هایی که به جایی رسیده‌اند تمام عمر با گرسنگی مأنوس بوده‌اند، آن‌ها غذا نمی‌خوردند که سیر شوند، غذا می‌خوردند که برای ادامه‌ی بندگی، قوّت بگیرند. می‌گوید: امیرالمؤمنین(ع) یکی از خصوصیات شیعیان را آن می‌دانند که به جهت روزه‌داری شکم‌هایشان به پشتشان چسبیده است.(1) و خداوند نیز به رسول خود(ص) می‌فرماید: «یَا مُحَمَّدُ مَا أَبْغَضْتُ وِعَاءً قَطُّ كَبُغْضِی بَطْناً مَلْآنا»(2) اى محمّد! من هرگز ظرفى را مانند شكمِ پر دشمن نداشته ام.

4- از جمله نکات مهمی که کتاب با خواننده‌ی خود در میان می‌گذارد این نکته است که وقتی در زندگیِ انسان رجوعِ به «جوع» شروع شد و برکات آن معلوم گشت، انسان به دنبال زیباترین و کامل‌ترین شکلِ جوع خواهد بود و لذا از خود می‌پرسد مرز جواب به میل‌هایش کجاست و چگونه باید بر میل‌ها حاکم شود و در این مسیر متوجه «صوم» می‌شود که شکل مدیریت‌شده‌ی جوع در ذیل شریعت الهی است و وقتی خواست در پرتو صوم به بالاترین منازل معنویت برسد به «ماه رمضان» دل می‌بندند که حضرت‌سجاد(ع) مشخصه‌ی آن ماه را داشتن محرّمات فراوان می‌دانند و می‌فرمایند: «جَعَل لَهُ مِنَ الْحُرُماتِ الْمَوْفُورَةِ و الْفَضائِلِ الْمَشْهُورَةِ» خداوند برای آن ماه محرّمات فراوان و فضایل مورد توجهی قرار داد و بر این مبنا مشتاقانِ صعود به عالم اعلا احترام خاصی برای ماه رمضان قائل‌اند.

5- معلوم است که وقتی امیال نفس امّاره به میان آمد، ما از ارتباط با عالم بیکرانه‌ی معنویت محروم می‌شویم. حال اگر بفهمیم چگونه نفس امّاره، منبعِ بزرگی از شعف و مهربانی و رحمت، یعنی ارتباط با خدا را از ما می‌‌گیرد، متوجه می‌شویم با جدّیت تمام باید مسئله‌مان را با نفس امّاره حل کنیم. زیرا «نزد اهل دل آشکار است که نیل به جایگاه بلند معنویت ممکن نیست مگر با ریاضت‌های روحی و عقلی و با اندیشه‌های مقدس قلبی، پس از آن‌که جان آدمی از پلیدی‌های عالم طبیعت، پاک و پاکیزه شود» و روزه مرحله‌ی پاک‌کردن پلیدی‌های طبیعت را از جان آدمی به عهده دارد. و با این نگاه شما در این کتاب إن‌شاءالله مقصد روزه‌داری را خواهید شناخت و مقصد ما نیز در ارائه‌ی این کتاب به خوانندگان جز این نیست به امید آن‌که بذری باشد در زمین مستعد جان روزه داران.

گروه فرهنگی المیزان





ادامه نوشته

رمضان دریچه رؤیت

 



بهترین تقاضا در ماه رمضان

خطبه‌ی شعبانیه که بناست در این جلسه و جلسه بعد بر روی آن تأمل کنیم، تماماً یك روایت است كه راوی آن حضرت امیرالمؤمنین(ع) هستند. ایشان می‌فرمایند: «اِنَّ رَسولَ الله(ص): خَطَبَـنا ذاتَ یَوْمٍ، فَقالَ اَیُّـهَاالنّاس! اِنَّهُ قَدْ اَقبَلَ اِلَیْكُمْ شَهْرُاللهِ» روزی - ظاهراً، همان جمعه‌ی آخر ماه شعبان است - حضرت پیامبرخدا(ص) برای ما خطبه ایراد فرمودند: كه ای مردم ماه خدا به سوی شما آمده - بر روی واژه‌ی «شهرالله» التفات داشته باشید- این ماه را که ماه روزه و کنترل میل نفس امّاره است ماه خدا نامیدند، یعنی اگر نفس امّاره را در این ماه، زمین بگذارید خودِ خدا به‌سوی شما روی می‌آورد. وگرنه همه‌ی ماه‌ها ماه خدا است ولی این ماه را ماه خدا نامیدند زیرا خداوند در این ماه رابطه‌ای خاص با انسان‌ها پیدا می‌کند.


رسول خدا(ص) می‌فرمایند: ماه خدا به سوی شما آمد: «بِالْبَـرِكَةِ وَالرَّحْـمَـةِ وَالْمَـغْفِرَةِ» با این سه خصوصیت به‌سوی شما آمده تا شما را در چنین شرایطی قرار دهد و زمینه‌ی رجوع به سوی خدا را برای شما به بهترین نحو فراهم کند.

اولاً: این ماه دارای «برکت» است و ظرایفی خاص از معنویت را به همراه دارد. - بِرْكه، جایی را می‌گویند كه آب در آن باشد. موهای نرم جلوی سینه‌ی شتر را كه خیلی نرم است نیز بَرَك گویند- ماه رمضان ماهی است كه جان شما را سیراب می‌کند و با شما تماس خاصی که همراه با نرمی و ملایمت است پیش می‌آورد، بهتر است معنی كنیم این ماه برای جان شما فرح‌انگیز است.

ثانیاً: این ماه دارای «رحمـت» است و حق با اسم «رحمان» برای انسان‌ها ظهور می‌کند. رحمت، لطفی است از خداوند كه شامل كافر و مؤمن می‌شود، پس در این ماه گنا‌هان و حتی استحقاق‌ها را در نظر ندارند، بدون در نظر گرفتن این موانع شروع می‌کنند تا انسان‌ها را متوجه حقایق عالم بنمایند. ثالثاً: این ماه دارای «مغفرت» است. به طوری که گذشته‌ها را می‌بخشند تا انسان‌ها سبک‌بال بتوانند به سیر خود ادامه دهند. گاهی تجربه کرده‌اید که در تاریكی هستید، هیچ حال معنوی در خود احساس نمی‌کنید طالب حالتی هستید که شرایط را عوض کنید، پیش خود می‌گوئید:

بُوَد آیا كه درِ میكده‌ها بگشایند؟!
گره از كار فرو بسته‌ی ما بگشایند؟!


گشودن درِ میکده به معنی بازكردن درِ مغفرت است. ما در این دنیا گیر افتاده‌ایم، باید درِ میكده‌ها را بگشایند تا گره از كار فروبسته ما باز بشود. مغفرت الهی موجب می‌شود که افق جان انسان آن‌چنان متوجه حق ‌شود كه گناهان، مزاحم ارتباط او با حق نگردد و حجاب گناه را از سر راه انسان برمی‌دارند. در مناجات معجزه‌آسای ابوحمزه از خداوند تقاضا می‌كنید: «فَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ ذَنْبِیَ الْمانِعِ» خدایا بین من و بین گناهی که مانع ارتباط بین من و خودت هست، جدایی بینداز. مغفرت، رفعِ آن ذنبِ مانع است، و با رفع حجاب بین عبد و ربّ از طریق «مغفرت»، مانع از میان برداشته می‌شود و ماوراء گناهان، مسیر ارتباط با حق را برای ما باز می‌كنند. آری این‌طور نیست که فكر می‌كنید بناست ما تا آخر همین‌طور در تاریكی زندگی كنیم، مغفرت او می‌آید و راه را روشن می‌کند تا بتوانیم با نشاط و سرور جلو برویم، گفت:

این‌كه بینی مرده و افسرده‌ای
زان بُوَد كه ترك سَرْوَر كرده‌ای


سَروَر را با اسمِ غفّار بخوان و بگو «یا غفّار» زیرا او در این ماه با غفّاریتش به‌میدان آمده است تا ما را از تاریكی‌های روحمان نجات دهد. وقتی حضرت ‌پیامبر(ص) می‌فرمایند: در این ماه بركت، رحمت و مغفرت به سراغ شما می‌آید باید آماده بود که بیشترین بهره را در آن راستا ببریم. سعی كنید به نتایج بسنده نکنید. گفت:

هرچه در این راه نشانت دهند
گر نستانی، بِه از آنت دهند


ز خدا مغفرت بخواهید تا حضرت ربّ هم با غفاریتش با شما برخورد ‌کند، خداوند به دنبال بهانه است که رحمت و مغفرت و برکتِ خود را سرازیر نماید. بچّه وقتی بهانه می‌گیرد و هر اسباب‌بازی که به او بدهند رد می‌کند، آخرش بابا خودِ بچه را بغل می‌كند، در این ماه می‌توان تا مقام قرب الهی پیش رفت، کمتر از قرب الهی طلب نکنید تا رحمت و برکت و مغفرتِ او به نتیجه‌ی نهایی برسد. مغفرتِ خدا را از آن جهت بخواهید تا حجاب بین شما و خودش را برطرف كند و در مقام قربِ با حضرت حق قرار گیرید. آری:

از جمع كتب نمی‌شود رفع حُجُب
در رفع حجب‌كوش،نه در جمع كتب




رمضان دریچه رؤیت




بهترین تقاضا در ماه رمضان

خطبه‌ی شعبانیه که بناست در این جلسه و جلسه بعد بر روی آن تأمل کنیم، تماماً یك روایت است كه راوی آن حضرت امیرالمؤمنین(ع) هستند. ایشان می‌فرمایند: «اِنَّ رَسولَ الله(ص): خَطَبَـنا ذاتَ یَوْمٍ، فَقالَ اَیُّـهَاالنّاس! اِنَّهُ قَدْ اَقبَلَ اِلَیْكُمْ شَهْرُاللهِ» روزی - ظاهراً، همان جمعه‌ی آخر ماه شعبان است - حضرت پیامبرخدا(ص) برای ما خطبه ایراد فرمودند: كه ای مردم ماه خدا به سوی شما آمده - بر روی واژه‌ی «شهرالله» التفات داشته باشید- این ماه را که ماه روزه و کنترل میل نفس امّاره است ماه خدا نامیدند، یعنی اگر نفس امّاره را در این ماه، زمین بگذارید خودِ خدا به‌سوی شما روی می‌آورد. وگرنه همه‌ی ماه‌ها ماه خدا است ولی این ماه را ماه خدا نامیدند زیرا خداوند در این ماه رابطه‌ای خاص با انسان‌ها پیدا می‌کند.

رسول خدا(ص) می‌فرمایند: ماه خدا به سوی شما آمد: «بِالْبَـرِكَةِ وَالرَّحْـمَـةِ وَالْمَـغْفِرَةِ» با این سه خصوصیت به‌سوی شما آمده تا شما را در چنین شرایطی قرار دهد و زمینه‌ی رجوع به سوی خدا را برای شما به بهترین نحو فراهم کند.

اولاً: این ماه دارای «برکت» است و ظرایفی خاص از معنویت را به همراه دارد. - بِرْكه، جایی را می‌گویند كه آب در آن باشد. موهای نرم جلوی سینه‌ی شتر را كه خیلی نرم است نیز بَرَك گویند- ماه رمضان ماهی است كه جان شما را سیراب می‌کند و با شما تماس خاصی که همراه با نرمی و ملایمت است پیش می‌آورد، بهتر است معنی كنیم این ماه برای جان شما فرح‌انگیز است.

ثانیاً: این ماه دارای «رحمـت» است و حق با اسم «رحمان» برای انسان‌ها ظهور می‌کند. رحمت، لطفی است از خداوند كه شامل كافر و مؤمن می‌شود، پس در این ماه گنا‌هان و حتی استحقاق‌ها را در نظر ندارند، بدون در نظر گرفتن این موانع شروع می‌کنند تا انسان‌ها را متوجه حقایق عالم بنمایند. ثالثاً: این ماه دارای «مغفرت» است. به طوری که گذشته‌ها را می‌بخشند تا انسان‌ها سبک‌بال بتوانند به سیر خود ادامه دهند. گاهی تجربه کرده‌اید که در تاریكی هستید، هیچ حال معنوی در خود احساس نمی‌کنید طالب حالتی هستید که شرایط را عوض کنید، پیش خود می‌گوئید:

بُوَد آیا كه درِ میكده‌ها بگشایند؟!
گره از كار فرو بسته‌ی ما بگشایند؟!


گشودن درِ میکده به معنی بازكردن درِ مغفرت است. ما در این دنیا گیر افتاده‌ایم، باید درِ میكده‌ها را بگشایند تا گره از كار فروبسته ما باز بشود. مغفرت الهی موجب می‌شود که افق جان انسان آن‌چنان متوجه حق ‌شود كه گناهان، مزاحم ارتباط او با حق نگردد و حجاب گناه را از سر راه انسان برمی‌دارند. در مناجات معجزه‌آسای ابوحمزه از خداوند تقاضا می‌كنید: «فَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ ذَنْبِیَ الْمانِعِ» خدایا بین من و بین گناهی که مانع ارتباط بین من و خودت هست، جدایی بینداز. مغفرت، رفعِ آن ذنبِ مانع است، و با رفع حجاب بین عبد و ربّ از طریق «مغفرت»، مانع از میان برداشته می‌شود و ماوراء گناهان، مسیر ارتباط با حق را برای ما باز می‌كنند. آری این‌طور نیست که فكر می‌كنید بناست ما تا آخر همین‌طور در تاریكی زندگی كنیم، مغفرت او می‌آید و راه را روشن می‌کند تا بتوانیم با نشاط و سرور جلو برویم، گفت:

این‌كه بینی مرده و افسرده‌ای
زان بُوَد كه ترك سَرْوَر كرده‌ای


سَروَر را با اسمِ غفّار بخوان و بگو «یا غفّار» زیرا او در این ماه با غفّاریتش به‌میدان آمده است تا ما را از تاریكی‌های روحمان نجات دهد. وقتی حضرت ‌پیامبر(ص) می‌فرمایند: در این ماه بركت، رحمت و مغفرت به سراغ شما می‌آید باید آماده بود که بیشترین بهره را در آن راستا ببریم. سعی كنید به نتایج بسنده نکنید. گفت:

هرچه در این راه نشانت دهند
گر نستانی، بِه از آنت دهند



از خدا مغفرت بخواهید تا حضرت ربّ هم با غفاریتش با شما برخورد ‌کند، خداوند به دنبال بهانه است که رحمت و مغفرت و برکتِ خود را سرازیر نماید. بچّه وقتی بهانه می‌گیرد و هر اسباب‌بازی که به او بدهند رد می‌کند، آخرش بابا خودِ بچه را بغل می‌كند، در این ماه می‌توان تا مقام قرب الهی پیش رفت، کمتر از قرب الهی طلب نکنید تا رحمت و برکت و مغفرتِ او به نتیجه‌ی نهایی برسد. مغفرتِ خدا را از آن جهت بخواهید تا حجاب بین شما و خودش را برطرف كند و در مقام قربِ با حضرت حق قرار گیرید. آری:

از جمع كتب نمی‌شود رفع حُجُب
در رفع حجب‌كوش،نه در جمع كتب

رمضان دریچه رؤیت



تفاوت ماه رمضان با ماه‌‌‌های دیگر

گاهی این سؤال پیش می‌آید كه «مگر زمان‌ها با هم فرق می‌كنند که اعمال عبادی در ماه رمضان با اعمال در سایر ماه‌ها تفاوت می‌کند؟» این از حرف‌‌هایی است كه بالاخره شیطان می‌زند. شیطان، گاهی وقت‌‌ها حرف‌‌های به‌ظاهر علمی می‌زند كه، چه فرقی بین مثلاً ماه رمضان و ماه شوال هست؟! مگر زمان‌ها فرق می‌كنند؟! آری زمان‌ها فرق نمی‌‌‌كنند، ولی حضرت حق اراده كرده است این ماه، این خصوصیات را داشته باشد. همچنان‌كه اراده كرده است چشم من خواصی داشته باشد كه آن خواص را، كف پای من ندارد، هرچند همه‌ی اعضای بدن من و شما اعم از چشم و دست و پا، از جنس ماده هستند، ولی خواصی كه چشم در نمودن قوای بینایی دارد، كف پا ندارد.

آنچه انسان را وارد نعمت بزرگ ماه مبارک رمضان می‌كند، علاوه بر خاصیت خاص آن ماه، همّت و اراده‌ی انسان‌هایی است که به استقبال آن ماه می‌روند. عزم و اراده‌ی ورود به ماه رمضان و شروع احكامِ مربوط به این ماه، موجب ورود در شهرُالله یا ماه خدا می‌شود و این كارِ بزرگی است. هر چند ظاهرش هیچ كاری نیست ولی ملاحظه کنید چند درصد از آدم‌ها وقتی ماه رمضان فرا رسید، اراده می‌كنند وارد ماه رمضان بشوند؟!

این یک توفیق است که زمینه‌اش اعمال و عقاید پاکی است که از قبل در شما شکل گرفته و در این راستا آیات و روایات تأکید بر اهمیت استقبال از این ماه دارد. مثل نماز، همین‌كه اراده می‌كنید وارد نماز شوید، احوالاتتان احوال معنوی می‌شود و جهت جانتان به عالمی دیگر سوق پیدا می‌کند. اراده‌ی استقبال از ماه رمضان و اعتماد به برکات این ماه، به جهت خواصی که در این ماه هست، ما را وارد احوالاتی می‌كند که آن احوالات در سایر ماه‌ها محقق نمی‌شود.

احساس می‌کنید در ماه رمضان احوالات خاصی نصیبتان می‌شود، سؤال می‌کنید چرا در ماه‌های دیگر این احوالات نیست؟ از خود بپرسید مگر در ماه‌‌‌‌‌‌های دیگر می‌توانیم اراده كنیم وارد ماه رمضان بشویم؟ آری اگر ماه رمضان برسد ولی شما اراده نكنید وارد آن ماه بشوید نتایج مربوط به این ماه را به‌دست نمی‌آورید ولی نمی‌شود ماه رمضان نباشد و شما اراده کنید از برکات ماه رمضان برخوردار شوید. بهره مندی از برکات این ماه نیازمند دو طرف است، یکی وسعت ظرف مخصوص یعنی انسانی که وارد ماه رمضان می‌شود، و دیگری مظروف یعنی زمان خاص ماه رمضان است.

پس هم باید ماه رمضان فرا برسد و هم ما آماده باشیم و با اعتماد به برکات مخصوص این ماه کار را شروع کنیم. اگر بگوییم ماه رمضان، ماه رحمت و مغفرت و بركت است، ولی در روح خود باور نکنیم این ماه با ماه‌های دیگر فرق می‌كند، معلوم است که نتایج مربوطه را نخواهیم گرفت، وقتی به رحمت و مغفرت و بركت این ماه دست می‌یابیم كه بدانیم: اولاً؛ خدا این ماه را ماه مغفرت و رحمت قرار داده است. ثانیاً؛ اراده كنیم كه وارد ماه رمضان بشویم.



رمضان دریچه رؤیت



راه‌های استفاده بیشتر از ماه رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم

«اَلْحَمْدُاللّهِ ‌الَّذی هَدانا لِحَمْدِهِ وَ جَعَلْنا مِنْ اَهْلِهِ ... وَالْحَمْدُلِلّهِ الَّذی جَعَلَ مِنْ تِلْكَ‌السُّبُلِ شَهْرَهُ، شَهْرَ رَمَضان، شَهْرَالصّیام، وَ شَهْرَالاِسْلام، وَ شَهْرَالطَّهُور، وَ شَهْرَالتَّمْحیصِ، وَ شَهْرَ الْقیامِ، اَلَّذی اُنْزِلَ فِیهِ الْقُرآن، هُدیً لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ. فَاَبانَ فَضیلَتَهُ عَلی سائِرِالشُّهُورِ بِما جَعَل لَهُ مِنَ الْحُرُماتِ الْمَوْفُورَةِ و الْفَضائِلِ الْمَشْهُورَةِ... اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّد وَ آله، وَ اَلْهِمْنا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ وَ اِجْلالَ حُرْمَتِهِ».(33)

حمد خدایی را كه ما را راهنمایی نمود تا حمدش كنیم و ما را از اهل چنین حمدی قرار داد ... و حمد خدایی را كه راه رضایت خودش را به ما نمایاند و یكی از آن راه‌ها را ماه رمضان قرار داد. ماه روزه، ماه اسلام، ماه پاكیزه شدن، ماه تصفیه، ماه به‌پاخاستن برای عبادت، ماهی كه در آن قرآن جهت هدایت و روشنگری و هدایت مردم نازل شد.

پس آشكار نمود برتری آن ماه را با قراردادن محرّمات فراوانی كه در ماههای دیگر حرام نیست ... پروردگارا! بر محمّد و آل او درود بفرست و ما را متوجه بزرگی آن ماه و بزرگداشت حرمت آن، بگردان.


ادامه نوشته

رمضان دریچه رؤیت



روزه‌ی حقیقی

روزه‌ی حقیقی منیّت و انانیت انسان را ذوب می‌کند و اراده‌ی حق به جای آن می‌نشیند. چطور گاهی فلان عالم با یک ذکر، مریض را که در حال مرگ بود به سلامت کامل می‌رساند؟ چون پشتوانه‌ی ذکر او اراده‌ی حق است. هیچ چیزی به اندازه‌ی روزه، منیّت را مضمحل نمی‌کند تا حق به جای منیّت ما بنشیند. به همین جهت در روایت داریم «إنّ لِكُلِّ صائمٍ دَعْوَةٌ مستجابة»(19) برای هر روزه‌داری دعای اجابت شده‌ای هست.

قرآن به ما توصیه می‌کند «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ»(20) از صبر و نماز کمک بگیرید. از ائمه‌ی ما نقل شده «اِنَّ الْمُرادَ بِالصَّبْرِ، الصّوم»(21) مراد از صبر، روزه است. و این نشان می‌دهد اگر کسی روزه ندارد و اهل امساک نیست، نماز ندارد. در همین رابطه در روایت داریم: «لِکُلِّ شَیٌ بَابٌ وَ بَابُ الْعِبَادَة الصَّوم»(22)

برای هر چیزی بابی هست و باب عبادت روزه است، نفرمود باب عبادت نماز است زیرا عبادتِ خداوند به این معنا است که به خدا بنمایی که من نباشم و تو باشی و من در مقابل تو هیچ باشم، با روزه داری این نحوه‌ی نفیِ خود به بهترین شکل واقع می‌شود. از روزه به مدد حضرت حق در راستای نفی منیت کارهایی می‌آید که از چیزهای دیگر بر نمی‌آید.

ملاحظه فرمودید که حضرت حق می‌فرماید: «الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أُجْزَى بِهِ»(23) روزه مال من است و خودم جزای روزه‌دار می‌شوم. معلوم است که اگر من به خودم نظر داشته باشم خدا جزای من نمی‌شود. معنیِ این‌که می‌فرماید: خودم جزایش می‌شوم این است که خودم را به او می‌دهم. نتیجه این می‌شود که گفت:

شمعِ رخ او زبانه ای زد
هم عقل بسوخت هم عبارت



ادامه نوشته

رمضان دریچه رؤیت



روزه به قصد لقاء

ماه مبارک رمضان به ما کمک می‌کند تا بفهمیم بعضی از دغدغه‌های ما پایه و اساس ندارند و مانع سیر ما به سوی مقصدهای متعالی هستند، از ابتدای ماه رمضان مقصد اصلی خود را رجوع الی الله تعیین کنید تا إن‌شاءالله با انوار اسماء الهی روبه رو شوید، وقتی مقصد اصلی شما رجوع الی الله شد، با رفع موانع به آن مقصد نظر خواهید کرد. این لطف بزرگی است که با بستن شیطان خداوند امکان تصمیم‌های بزرگ را برای شما فراهم کرده، سعی کنید تصمیم‌های بزرگ بگیرید زیرا خداوند به اندازه‌ی انتظار شما از او به شما لطف می‌کند. انتظار ما از روزه کمتر از لقاء او در روز عید فطر نباشد. گفت:

روز عید است و من مانده بر این تدبیرم

که دهم حاصل سی روزه و ساغر گیرم


ساغرِ محبت به حضرت حق، دریچه‌ی ورود به زندگی دینی است و در راستای محبت به خودش محبت به اهل البیت(ع) را مرحمت می‌فرماید. اگر احساس کردید محبت به اهل البیت(ع) در شما ظهور کرد بدانید دریچهی لقاء خود را برای شما گشوده است. همان‌طور‌که کلیم خود موسی(ع) را به پیامبر خود یعنی حضرت شعیب(ع) داد.

رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «بَكَى شُعَیْبٌ(ع) مِنْ حُبِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ بَصَرَهُ ثُمَّ بَكَى حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ ثُمَّ بَكَى حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ فَلَمَّا كَانَتِ الرَّابِعَةُ أَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ یَا شُعَیْبُ إِلَى مَتَى یَكُونُ هَذَا أَبَداً مِنْكَ إِنْ یَكُنْ هَذَا خَوْفاً مِنَ النَّارِ فَقَدْ أَجَرْتُكَ وَ إِنْ یَكُنْ شَوْقاً إِلَى الْجَنَّةِ فَقَدْ أَبَحْتُكَ قَالَ إِلَهی وَ سَیِّدی أَنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی مَا بَكَیْتُ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا شَوْقاً إِلَى جَنَّتِكَ وَ لَكِنْ عَقَدَ حُبُّكَ عَلَى قَلْبی فَلَسْتُ أَصْبِرُ أَوْ أَرَاكَ فَأَوْحَى اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَیْهِ أَمَّا إِذَا كَانَ هَذَا هَكَذَا فَمِنْ أَجْلِ هَذَا سَأُخْدِمُكَ كَلیمی مُوسَى بْنَ عِمْرَان». (16)

شعیب(ع) از حبّ خداى عزّ و جلّ آن‌قدر گریست تا نابینا شد، پس حقّ تعالى بینایى را به او برگرداند، سپس آن‌قدر گریست تا بینایى خود را از دست داد، باز خداوند چشمانش را به او بازگرداند، پس از آن باز آن قدر گریست تا نابینا گردید، این بار نیز خداى عزّ و جلّ بینایى را به وى برگرداند، پس چون بار چهارم شد حقّ تعالى به او وَحى نمود و فرمود:

اى شعیب تا كى این طور مى كنى، اگر از خوف جهنّم گریه مى كنى، تو را از آن آزاد و رها كردم و اگر به جهت شوق به بهشت گریه مى كنى، بهشت را برایت مباح نمودم. شعیب(ع) عرض كرد:

پروردگارا، تو مى دانى كه نه از خوف جهنّم مى گریم و نه به خاطر شوق بهشت اشک مى ریزم بلكه حبّ و شوق تو قلبم را فرا گرفته به طورى كه صبر نمى توانم نمود مگر آن‌که تو را ببینم. خداوند(جل جلاله) به او وحى نمود و فرمود: حال كه چنین است كلیم و هم سخنم موسى‌بن‌عمران را به زودى خادم تو قرار مى دهم.




ادامه نوشته

رمضان دریچه رؤیت

 

 




یک لحظه آزاد از وسوسه‌های شیطان

از احوالات نورانی که إن‌شاالله می‌توانید در ماه رمضان در خود احساس کنید آن نکته‌ای است که وجود مقدس پیامبر(ص) در رابطه با بسته‌بودن شیطان مطرح می‌فرمایند که: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا یُغَلِّقَهَا عَلَیْكُمْ وَ أَبْوَابَ النِّیرَانِ مُغَلَّقَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا یُفَتِّحَهَا عَلَیْكُمْ وَ الشَّیَاطِینَ مَغْلُولَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا یُسَلِّطَهَا عَلَیْكُم»(15) اى مردم درهاى بهشت در این ماه باز است، از خداوند بخواهید كه آن‌ها را بر شما نبندد و درهاى جهنّم بر شما بسته است، از خداوند بخواهید كه آنها را بر شما باز نكند، و شیاطین در بند هستند، از خداوند بخواهید كه آنان را بر شما مسلّط ننماید.

این را می‌توانید در خودتان احساس کنید که چگونه در شروع ماه از وسوسه‌های شیطان آزاد هستید. ما گاهی این حالت را نمی‌شناسیم و تصور می‌کنیم یک حالت عادی است که برایمان پیش آمده در حالی‌که خداوند می‌خواهد ما در ماه رمضان، زندگیِ بدون شیطان را تجربه کنیم. یکی از مشکلاتی که بعضی از دوستان دارند، تصور ناصحیح از حالات معنوی‌شان است و نمی‌دانند اگر خودشان علت این حالات خوش هستند چرا این حالات از قبل نبود، در حالی‌که انسان فعلی همان انسان قبلی است.

بستن شیطان تجربه‌ای است برای درون ما تا کشش‌های عبودی برایمان شیرین ‌شود و دنبالش را بگیریم، در شروع هر ماه رمضانی چنین حالتی را به شما لطف می‌کنند تا آن را بشناسید و دنبال آن را بگیرید و برنامه‌ریزی کنید تا شیطانِ بسته‌شده باز نگردد. اگر در ابتدای ماه رمضان دقت بفرمایید متوجه می‌شوید حالتی در رکوع برایتان پیش می‌آید که قبلاً نبود، از خود بپرسید این حالت درركوع و سجده‌ی امروزی کجا بود؟ این رکوع و سجده را به شما دادند که بگویند اگر در زندگی درست سیر کنید بعد از چهل، پنجاه سال به این حالت می‌رسید. بعضی اوقات زندگیِ آزاد از وسوسه‌ی شیطانی را به ما می‌دهند اما می‌گویند آن را نگه دارید. عموماً ما چون تخته بند تن هستیم کمی از آن را نگه می‌داریم. اما به کمک شریعت الهی این امکان را فراهم می‌کنند که اگر دنبال آن را بگیریم به مرور آن حالات تا مرحله‌ی کاملِ صدق عبودیت جلو می‌رود تا به صورت کامل به صدق و عبودیت برسیم.

این یک قاعده‌ای است که همیشه هدایت و فیض از خدا شروع می‌شود و انسان‌ها باید آن را دنبال کنند، همین‌طور که فیض ماه رمضان از خدا شروع شد و شیطان را در آن ماه بر ما بستند ولی ملاحظه می‌فرمائید که به جهت عهد قلبی که با دنیا داریم، عموماً شیطانِ بسته، باز می‌شود، عده‌ای بعد از عید فطر شیطان‌شان باز می‌شود. عده‌ای هم متأسفانه همان هفته‌ی اول ماه به سراغ شیطان می‌روند. عده‌ای از هفته‌ی دوم دیگر روزه نمی‌گیرند، بعضی‌ها هم بعد از بیست و سوم ماه به مسجد نمی‌آیند. در حالی‌که در روزهای اول ماه تصمیم دیگری داشتند. به گفته‌ی حافظ:

عکس روی تو چو در آینه‌ی جام افتاد

عارف از خنده‌ی وی در طمع خام افتاد



ادامه نوشته

رمضان دریچه رؤیت

 




گرسنگی و شادی قلب

در حدیث معراج داریم که خداوند خطاب به پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «یَا أَحْمَدُ! إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَكُونَ أَوْرَعَ النَّاسِ فَازْهَدْ فِی الدُّنْیَا وَ ارْغَبْ فِی الْآخِرَةِ». ای احمد! اگر دوست داری پارساترین مردم باشی، نسبت به دنیا بی‌رغبت و به آخرت تمایل داشته باش.

«فَقَالَ: یَا إِلَهِی! كَیْفَ أَزْهَدُ فِی الدُّنْیَا وَ أَرْغَبُ فِی الْآخِرَةِ؟ قَالَ: خُذْ مِنَ الدُّنْیَا خِفّاً مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ اللِّبَاسِ وَ لَا تَدَّخِرْ لِغَدٍ وَ دُمْ عَلَى ذِكْرِی».

پس رسول خدا(ص) پرسیدند: ای پروردگار من! چگونه در عمل نسبت به دنیا کاملاً بی‌رغبت باشم؟ پس پروردگار فرمود: از خوردنی‌ها و نوشیدنی‌‌ها و پوشیدنی‌ها به کمترین مقدار بسنده کن و برای فردای خود چیزی ذخیره ننمای و دائماً به یاد من باش. تا آن جا که خداوند به رسول خود می‌فرماید: «اجْعَلْ لَیْلَكَ نَهَاراً وَ نَهَارَكَ لَیْلًا، قَالَ: یَا رَبِّ كَیْفَ ذَلِكَ؟ قَالَ: اجْعَلْ نَوْمَكَ صَلَاةً وَ طَعَامَكَ الْجُوعَ» شبت را چون روز نگه‌دار و روزت را چون شب قرار بده.

آن حضرت پرسید: چگونه این‌چنین کنم؟ خداوند فرمود: خوابت را نماز و طعامت را گرسنگی قرار بده. می‌فرماید کسی‌که گرسنگی را روشنی چشم و شادی قلب خود محسوب کند، وارد بهشت ‌می‌سازم.

در ادامه می‌فرماید: «یَا أَحْمَدُ لَوْ ذُقْتَ حَلَاوَةَ الْجُوعِ وَ الصَّمْتِ وَ الْخَلْوَةِ وَ مَا وَرِثُوا مِنْهَا؟» ای احمد! ای کاش مزه‌ی گرسنگی و سکوت و خلوت و تنهایی و آنچه که به خاطر این اعمال حاصل می‌شود را می‌چشیدی.

«قَالَ: یَا رَبِّ مَا مِیرَاثُ الْجُوعِ؟ قَالَ الحِكْمَةُ وَ حِفْظُ الْقَلْبِ وَ التَّقَرُّبُ إِلَیَّ وَ الْحُزْنُ الدَّائِمُ وَ خِفَّةُ الْمَئُونَةِ بَیْنَ النَّاسِ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَا یُبَالی عَاشَ بِیُسْرٍ أَوْ بِعُسْرٍ» پس گفت: پروردگارا! میراث و حاصل گرسنگی چیست؟

پروردگارش فرمود: حکمت و راه‌یابی به حقایق، و حفظ قلب از وسوسه‌های شیطان، و تقرب و نزدیکی به من و حزن دائم و نجات از شادی‌های مستانه، و کم‌خرجی بین مردم، و اظهار گفتار حق، و آزادشدن از نگرانی از این‌که زندگی او به سختی بگذرد یا به آسانی.

«یَا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِی بِأَیِّ وَقْتٍ یَتَقَرَّبُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ؟ قَالَ لَا یَا رَبِّ. قَالَ: إِذَا كَانَ جَائِعاً أَوْ سَاجِداً». ای احمد! آیا می‌دانی بنده‌ی من در چه شرایطی از همه وقت به من نزدیک‌تر است؟ گفت: پروردگارا، نه. پروردگارش فرمود: آن‌گاه که گرسنه یا در حال سجده باشد.

شاید سؤالی به بزرگی این سؤال برای انسان وجود نداشته باشد که بخواهد بداند بهترین شرایط برای نزدیکی به خدا کدام است؟ چون هدف اصلی و اساسی هرکس خداوند است و حالا حضرت رسول اکرم(ص) برای رسیدن به این هدفِ بزرگ سؤال می‌کنند و خداوند «گرسنگی» و «سجده» را بهترین شرایط جهت قرب بنده به خود معرفی می‌کند. زیرا هر اندازه که انسان، «خود» و میل‌های خود را نفی کند، به همان اندازه نزدیکی به حق را در خود احساس می‌نماید. انسان از طریق گرسنگی می‌تواند میل‌های خود را نفی ‌نماید که به آن نفیِ أنانیّت گویند و از طریق سجده، احساسِ هست‌بودن در مقابل خدا در انسان از بین می‌رود. همه‌ی این دستورات برای آن است که انسان به گوهر قدسی خود دست یابد و از طبع حیوانی خود آزاد گردد زیرا تا انسان بر طبع حیوانی خود حاکم نگردد نمی‌تواند با حقایق عالم مرتبط گردد. گفت:

توکز سرای طبیعت نمی‌روی بیرون

کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد



ادامه نوشته

رمضان دریچه رؤیت




زیبایی زندگی

با دقت در سیره‌ی بزرگانِ دین می‌توان نتیجه گرفت: اگر کسی زیبایی زندگی را در گرسنگی ندید هنوز سالک نیست و نمی‌تواند حرکت به سوی مسیری را که راه به سوی مقصد متعالی جان او دارد شروع کند.

آن‌هایی که به جایی رسیده‌اند تمام عمر با گرسنگی مأنوس بوده‌اند، غذا نمی‌خورند که سیر شوند، غذا می‌خورند که برای ادامه‌ی بندگی، قوّت بگیرند. امیرالمؤمنین(ع) یکی از خصوصیات شیعیان را آن می‌دانند که به جهت روزه‌داری شکم‌هایشان به پشتشان چسبیده است.

«قَالُوا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَا سِیمَاءُ الشِّیعَةِ قَالَ صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ عُمْشُ الْعُیُونِ مِنَ الْبُكَاءِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّیَامِ حُدْبُ الظُّهُورِ مِنَ الْقِیَام »

از امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند: نشانه‌ی شیعه چیست؟ فرمودند: زردى چهره‌ها از بی‌خوابى، ترى چشم‌ها از گریه، خشكى لب‌ها از تشنگى، لاغرى شكم از روزه، خم‌شدن پشت‌ها از نماز.(7)

در روایتی قدسی خداوند خطاب به رسول خود می‌فرماید: «یَا مُحَمَّدُ مَا أَبْغَضْتُ وِعَاءً قَطُّ كَبُغْضِی بَطْناً مَلْآنا»(8) اى محمّد! من هرگز ظرفى را مانند شكمِ پر دشمن نداشته ام.

گرسنگی فقط در آن حدی که انسان را از پای در آورد برای انسان تقدیر نشده و تحت عنوان «اَکْلِ مَا لَابُدّ مِنه» از آن نام برده‌اند یعنی آن مقداری که از آن چاره‌ای نیست که انسان بخورد، زیرا جوع در جای خود جهت امور دنیایی و آخرتیِ ما چیز مطلوبی است.

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «قِلَّةُ الْغِذَاءِ أَكْرَمُ لِلنَّفْسِ وَ أَدْوَمُ لِلصِّحَّة» كمى غذا گرامى تر است از براى نفس، و پاینده‌تر است براى صحت. «مَنْ قَلَّ أَكْلُهُ صَفَى فِكْرُه » هركس خوراکش كم باشد فكر او صاف گردد. «نِعْمَ الْإِدَامُ الْجُوعُ» چه خوب خورشی است گرسنگى . «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى أَشَرِ النَّفْسِ وَ كَسْرِ عَادَتِهَا التَّجَوُّعُ» چه خوب یاوری است گرسنگی در سختگیری بر نفس و شكستن عادت آن».(9)



ادامه نوشته

رمضان دریچه رؤیت


زیبایی زندگی

با دقت در سیره‌ی بزرگانِ دین می‌توان نتیجه گرفت: اگر کسی زیبایی زندگی را در گرسنگی ندید هنوز سالک نیست و نمی‌تواند حرکت به سوی مسیری را که راه به سوی مقصد متعالی جان او دارد شروع کند.

آن‌هایی که به جایی رسیده‌اند تمام عمر با گرسنگی مأنوس بوده‌اند، غذا نمی‌خورند که سیر شوند، غذا می‌خورند که برای ادامه‌ی بندگی، قوّت بگیرند. امیرالمؤمنین(ع) یکی از خصوصیات شیعیان را آن می‌دانند که به جهت روزه‌داری شکم‌هایشان به پشتشان چسبیده است.

«قَالُوا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَا سِیمَاءُ الشِّیعَةِ قَالَ صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ عُمْشُ الْعُیُونِ مِنَ الْبُكَاءِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّیَامِ حُدْبُ الظُّهُورِ مِنَ الْقِیَام »

از امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند: نشانه‌ی شیعه چیست؟ فرمودند: زردى چهره‌ها از بی‌خوابى، ترى چشم‌ها از گریه، خشكى لب‌ها از تشنگى، لاغرى شكم از روزه، خم‌شدن پشت‌ها از نماز.(7)

در روایتی قدسی خداوند خطاب به رسول خود می‌فرماید: «یَا مُحَمَّدُ مَا أَبْغَضْتُ وِعَاءً قَطُّ كَبُغْضِی بَطْناً مَلْآنا»(8) اى محمّد! من هرگز ظرفى را مانند شكمِ پر دشمن نداشته ام.

گرسنگی فقط در آن حدی که انسان را از پای در آورد برای انسان تقدیر نشده و تحت عنوان «اَکْلِ مَا لَابُدّ مِنه» از آن نام برده‌اند یعنی آن مقداری که از آن چاره‌ای نیست که انسان بخورد، زیرا جوع در جای خود جهت امور دنیایی و آخرتیِ ما چیز مطلوبی است.

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «قِلَّةُ الْغِذَاءِ أَكْرَمُ لِلنَّفْسِ وَ أَدْوَمُ لِلصِّحَّة» كمى غذا گرامى تر است از براى نفس، و پاینده‌تر است براى صحت. «مَنْ قَلَّ أَكْلُهُ صَفَى فِكْرُه » هركس خوراکش كم باشد فكر او صاف گردد. «نِعْمَ الْإِدَامُ الْجُوعُ» چه خوب خورشی است گرسنگى . «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى أَشَرِ النَّفْسِ وَ كَسْرِ عَادَتِهَا التَّجَوُّعُ» چه خوب یاوری است گرسنگی در سختگیری بر نفس و شكستن عادت آن».(9)



ادامه نوشته

رمضان دریچه رؤیت

شروع فنا

هر سالکی ابتدا با عقلش متوجه می‌شود استعدادهای بسیار متعالی دارد که امکان حضور در عالم معنا را به او می‌دهند و می‌فهمد برای حضور در آن عالم باید تکلیف تن خود را مشخص کند و نگذارد تن او برای او تکلیف تعیین نماید و این شروعِ «فنا» است. زیرا «فنا» چیزی نیست جز عزمی که انسان حکم خدا را بر حکم نفس امّاره‌اش ترجیح دهد. انسان در راستای حاکمیت حکم خدا، آرام‌آرام روح خود را به تعادل نزدیک می‌کند و متوجه گوهری می‌‌شود که در جانش نهفته است و برای نزدیکی به آن گوهر، «طلب» شروع می‌شود و آن با تقیّدِ بیشتر به احکام الهی، زبانه می‌کشد و بهتر احساس می‌کند این تن مزاحم است و باید با روزه و جوع مزاحمت آن را کم کرد. زیرا در راستای مقابله با تن است که هرچه بهتر معلوم می‌شود انسان باید گوهر آسمانی خود را بر بُعد غیر قدسی‌اش ترجیح دهد. با توجه به این امر است که مولوی ندا سر می‌دهد:

این‌بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده‌ام

این بار من یک بارگی از عافیت ببریده‌ام‌

دل را ز خود برکنده‌ام با چیز دیگر زنده‌ام

عقل‌و‌دل‌و‌اندیشه را از بیخ و بن سوزیده‌ام

امروز عقل من ز من یک بارگی بیزار شد

خواهدکه ترساند مرا پنداشت من نادیده‌ام

من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده‌ام

حبس‌ازکجا من ازکجا مال‌که را دزدیده‌ام

پوسیده‌ای درگور تن رو پیش اسرافیل من

کز بهر من‌در صور دَم‌کزگور تن ریزیده‌ام


حافظ با توجه به حضور قدسی نفس ناطقه‌ی انسان در عالم غیب به خودش تذکر می‌دهد:

تو را ز کنگره‌ی عرش می زنند صفیر

ندانمت که در این دامگه چه افتاده است


او راز محرومیت خود را با خود در میان می‌گذارد که چرا و چگونه شد که در دام دنیا گرفتار شده‌ای در حالی‌که می‌توانی در گلستان عالم عرش و معنا حضور داشته باشی.

 




ادامه نوشته

رمضان دریچه رؤیت

 



جلسه اول - روزه، مسیر فنای فی‌الله

همین‌طور که شما با حسّ خود متوجه وجود واقعیت‌های محسوس می‌شوید و به طور بدیهی می‌دانید حسّ شما به شما دروغ نمی‌گوید،

همین طور می‌دانید که با تعقل متوجه وجود حقایق معقول در عالم می‌شویدو درک می‌کنید عقل‌تان به طور بدیهی واقعیت‌های معقول را می‌یابد و به شما دروغ نمی‌گوید.

در همین راستا انسانی که عقل خود را درست به کار گیرد می‌تواند متوجه واقعیت‌های معقول باشد.

معقولاتِ عالم هستی حقایقی هستند از جنس مجردات و چون در تغییر نیستند به آن‌ها حقایق می‌گویند،

بر عکس پدیده‌های مادی که محقق و پایدار نیستند و دائماً در تغییر می‌باشند.




ادامه نوشته