هنر ایجاد انس با قرآن (2)
ب: ارتباط محبت آمیز پیامبر و ائمه علیهم السلام با
اصحاب و عموم مردم:
در منابع مختلف درباره ی سیره ی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم این گونه آمده است: نه ترش رو بود و نه سبك سر. احدی از آزاد و برده برای حاجتی به خدمتش نرسید، مگر آن كه برای انجام حاجتش به پا می خواست و اقدام می كرد. اگر كسی با ایشان دست می داد، صبر می كرد و دستش را رها نمی كرد تا او خود دستش را رها كند. چون مسلمانی را می دید با او دست می داد. اگر كسی نزد ایشان وارد می شد، به او احترام می كرد، چه بسا جامه اش را برای او پهن می كرد و یا تُشكی را كه روی آن نشسته بود در اختیار تازه وارد می گذاشت. چنین نبود كه كسانی، مردم را از نزدیك شدن به آن حضرت مانع شوند و آن ها را دور سازند. كم می شد در جواب كسی «نه» بگوید. هر گاه از آن حضرت سؤوالی می شد، اگر موافق بود تأیید می كرد، در غیر این صورت، سكوت اختیار می نمود. اصحاب و یاران خویش را با كنیه یاد می كرد و به نامی كه آن ها را خوش تر بود می خواند. هیچ گاه در جمع پای خود دراز نمی كرد. نگاهش را میان یارانش تقسیم می كرد و به هر كدام به یك اندازه می نگریست.(7)
ج: برخورد محبت آمیز پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و معصومان علیهم السلام با حیوانات و گیاهان:
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: كسی كه گنجشكی را بدون دلیل بكشد، آن گنجشك در روز قیامت از او به خداوند شكایت می كند و می گوید: این شخص بدون دلیل و بدون آن كه استفاده ای از من بكند، مرا كشت.(8) امام باقر علیه السلام فرمود: پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم شنید كه مردی مركبش را نفرین كرد. پیامبر فرمود: بر گرد و با من همراه نشو كه ما با چنین افرادی همراه نمی شویم.(9) هر گاه میوه ی نوبری را برای پیامبر می آوردند، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آن را می بوسید و بر روی چشم هایش می گذاشت و می بویید.(10) پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: هیچ گیاهی نمی روید مگر آن كه فرشته ای نگهبان اوست تا به خوبی رشد كند و هر كس كه آن گیاه را لگد كند وله كند، آن فرشته او را لعنت می كند.(11)
د: ارتباط محبت آمیز افراد جامعه با یكدیگر:
خداوند می فرماید: «انسان ها خانواده ی من هستند و دوست داشتنی ترین شخص نزد من كسی است كه با مردم مهربان تر باشد و نیازهای آنان را برآورده كند».(12) حق هم نشینت بر تو آن است كه با ملایمت در كنارش بنشینی و در سخن گفتن با او به انصاف رفتار كنی و از جای خود جز با اذن او بر نخیزی.(13) در هر روز جمعه برای خانواده ی خود میوه ای تحفه بیاورید تا به روز جمعه خوشحال شوند.(14)
ه: جایگاه مزاح در رفتار معصومین علیه السلام :
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به پیرزنی فرمود: «پیرزن به بهشت نمی رود.» آن زن گریست. پیامبر فرمود: آری تو آن روز پیرزن نخواهی بود.(15) عربی بیابانی بود كه هر گاه به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می آمد، هدیه ای برای حضرت می آورد و بلافاصله می گفت: بهای هدیه ام را به من بده. حضرت می خندید. هر وقت پیامبر اندوهگین می شد، می فرمود: آن عرب كجاست؟ كاش می آمد.(16) روزی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در جمع اصحاب نشسته بود. شتری را دید كه بار گندمی بر آن بود، فرمود: این حلیمی است كه راه می رود. (حلیم غذایی است از گوشت و گندم)(17)
و: توجه دین به زیبایی:
خود را بیارای و زیبا كن كه خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد، امّا باید كه از حلال باشد.(18) خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. خداوند وقتی كه به بندگانش نعمت داده، دوست دارد كه اثر نعمتش را بر بندگانش ببیند. با آراستگی لباسش و خوشبو كردن بدنش و تمیز كردن خانه اش.(19) بندهای بالا می تواند تلنگری باشد به دین داران كه با الگو قرار دادن سیره و اخبار معصومان علیهم السلام ، علاوه بر آن كه این زیبایی ها را برای دیگران نقل می كنند، خود نیز به آن عمل كنند و در برخورد با مردم چهره ی زیباتری از دین به نمایش بگذارند؛ به خصوص كه این بندها هم جذابیّت و هم تازگی (كه هر دو از لوازم آثار هنری است) دارد. می توان با قالب های مختلف هنری (شعر، قصه، نمایش، فیلم و سریال های تلویزیونی) این زیبایی ها را كه در جامعه ی ما به ندرت به آن ها پرداخته شده است، بسط و گسترش داد.
بخش سوم: روش های ایجاد انس كودكان، نوجوانان و جوانان با قرآن
آنچه پیش از این درباره ی مبانی ایجاد انس بیان شد، سنگ بنای مطالبی است كه از این پس مطرح خواهد شد. به دیگر سخن، آنچه كه گفته شد بناهایی است كه می بایست در روش هایی كه از این پس خواهد آمد، رعایت شود. امید آن كه تلفیقی از تئوری و عمل در ایجاد آنچه كه هدف همه ی ماست، مؤثر باشد: 1 ارتباط حسّی: پیش از آن كه رسانه ی رادیو و تلویزیون در كشور ما فراگیر شود، ارتباط بین نهادهای جامعه شكل دیگری داشت. یكی از بارزترین نوع ارتباط بین افراد كه با ورود تلویزیون تغییر عمده ای نموده است، ارتباط حسی بین افراد خانواده بود. پیش از آن، كودك از لحظه ی تولد با لالایی مادر به خواب می رفت و قصه های زیبا، كودكان را به دور مادربزرگ ها می كشاند، امّا اكنون متأسفانه همه ی این وقت ها را تلویزیون پر كرده است. تلویزیون از ابتدای روز تا انتهای شب همراه خانواده هاست. گویی تمام وظایف پدرها و مادرها و پدربزرگ ها و مادربزرگ ها را به گردن دارد. آنچه كه در این تغییر آسیب دید، ارتباط رو در رو و حسّی بین افراد خانواده بوده است. چون این نوع ارتباط هیچ گاه با تلویزیون اشباع نمی شود به این دلیل كه تلویزیون حق دخالت و تصمیم گیری در مورد مطالب ارایه شده را از مخاطب سلب كرده و این به نوعی جلوی شكوفایی ذهن را می گیرد. از طرف دیگر ارتباط حسّی، تأثیر بسیار بیش تر و عمیق تری نسبت به تلویزیون دارد و حتی برای انسان ضروری تر است. با تغییر و كم شدن این ارتباط، یكی از شیوه های مطمئن و موفق ایجاد انس با قرآن از دست رفت. نبود چنین ارتباطی، بخشی از فعالیت را برای انتقال فرهنگ قرآنی به مخاطبان ناكام گذاشت. در گذشته قصه های قرآن، آموزش قرآن روخوانی قرآن در هر خانواده ای رواج داشت و كودك از ابتدای زندگی در چنین محیطی رشد می كرد كه این خود موجب مأنوس شدن او با قرآن می شد.
به نظر می رسد یكی از راهها در ایجاد انس با قرآن احیای ارتباط حسی در خانوادههاست. برای ایجاد این ارتباط، ستون اصلی، خودِ خانواده ها و پدر و مادرها هستند، امّا نهادهای دولتی می توانند با ترویج این مهم و تهیه ی مجموعه ی مطالبی جذاب درباره ی قرآن و توزیع آن در میان خانواده ها كه انگیزه ای برای پرسش و پاسخ در بین خانواده می شود، به این مهم كمك كنند.
2 استفاده از قالب های مختلف هنری:
تاریخ هنر قدمتی بیش تر از تاریخ علم دارد. اوّلین آثاری كه در تاریخ به جا مانده است، نقش هایی از حیوانات بود كه انسان های نخستین ترسیم كردند. كه به این شیوه با یكدیگر ارتباط برقرار می كردند؛ پیش از آن كه اثری از خط باشد. هنر جایگاه والایی در بیان ایده ها و آرا و عقاید دارد. از آن جا كه انسان ها در پذیرش حق پیش از آن كه از قوه ی عقل بهره بگیرند به احساس توسل می جویند و هنر بیان یك موضوع عقلی در قالب احساس است و نبض احساس را به تحرك وا می دارد، چگونه می توان در راه ایجاد انس كودكان، نوجوانان و جوانان با قرآن از این فرصت عالی استفاده نكرد. به خصوص كه هم قرآن والاترین قول حق و به اعتقاد ما مطابق با فطرت است و هم كودكان و نوجوانان و جوانان در مقطعی از زندگی هستند كه احساس، حرف اوّل را در تصمیم گیری های آنان می زند. این دو امتیاز استثنایی، ما را وا می دارد كه هنر را به عنوان یك عامل ارزشمند به دیده ی احترام بنگریم. نكته ی دیگر آن كه قرآن كریم خود در بیان مطالب از قالب های مختلف هنری استفاده كرده است. قصه كه به نوعی مادر هنرهای مختلف اعم از رمان، فیلم، نمایش و كمدی است، ابزاری است كه قرآن كریم از آن بهره ی فراوان گرفته به آن تصریح می كند.
امّا چگونه می توان از قالب های هنری در راه ترویج قرآن بهره گرفت؟
هر یك از موضوعات مختلف قرآن در قالبی از قالب های هنری می گنجد. موضوعات قابل تصویر شدن در قالب هنرهای تجسمی مانند: نقاشی، طراحی، مجسمه سازی، گرافیك، موضوعات حماسی و عاطفی در قالب شعر و سرود و موضوعات دراماتیك در قالب نمایش و قصه و ... كه با انتخاب موضوعات خاص و ارایه ی قالب مناسبِ آن می توان به موفقیت دست یافت. برگزاری مسابقات قصه نویسی و مقاله نویسی، برگزاری شب شعر، جشنواره های سرود و تئاتر و نمایش، برگزاری مسابقات نقاشی، مجسمه سازی، گرافیك و حتی عكاسی درباره ی موضوعات قرآنی از دیگر اقدامات تأثیرگذار در راه ایجاد انس كودكان، نوجوانان و جوانان با قرآن كریم است. 3 انتقال حسّ قرآنی و مذهبی:
درباره ی این بند بیان این نكته ضروری است كه انتقال حس قرآنی و مذهبی با آنچه در بند اول با عنوان ارتباط حسی آمده متفاوت است. به عبارتی دیگر در این بخش مسأله ای فراتر از ارتباط حسی مطرح می شود، ارتباط حسی به انتقال اطلاعات از طریق گفتار و رابطه ی رو در رو نظر داشت، اما انتقال حس قرآنی بیش تر ناظر بر كردار است. با اعمال مذهبی والدین در خانه كه در مقابل كودك انجام می گیرد، نوعی انتقال حس مذهبی صورت می پذیرد. چنان كه می دانیم اولین الگوهای كودك، پدر و مادر هستند. در بازی های كودكانه مشاهده می شود كه دختران نقش مادرها و پسران نقش پدرها را بازی می كنند و این جز حاصل تأثیرپذیری كودك از والدین نیست. این مسأله در مورد اعمال مذهبی نیز صادق است: وقتی دختری مشاهده می كند كه مادرش هنگام آمدن مهمانِ نامحرمی به خانه، چادر به سر می گذارد، اولین درس حجاب را می آموزد. فرزندی كه می بیند پدرش هر روز چند صفحه قرآن می خواند، خواندن قرآن را می آموزد؛ و ابتدا با تقلید و بدون درك و سپس در سنین بالاتر با درك صحیح عمل می كند. كودكی كه به همراه والدین در جلسات قرآن شركت می كند، انس با قرآن را می آموزد. فرزندی كه به همراه پدر و مادر در جشن ها و عزاداری های مذهبی شركت می كند، عشق به اهل بیت علیه السلام در وجودش جای می گیرد. دیگر مسایل مذهبی اعم از انجام واجبات و دوری از محرمات نیز بیش تر از این طریق در وجود شخص پایدار می شود.
این مسأله وقتی اهمیت بیش تری پیدا می كند كه بدانیم به نظر روان شناسان، كودكان پیش از آن كه از گفتار والدین چیزی بیاموزند از رفتار آن ها سرمشق می گیرند. از این رو یكی از مهم ترین و مطمئن ترین راه های انس با قرآن انتقال حس مذهبی به كودكان و نوجوانان و جوانان است. در پایان این بخش ذكر این نكته لازم است كه انتقال حس مذهبی لزوما تنها توسط والدین صورت نمی گیرد، بلكه افراد دیگری كه نفوذ معنوی در كودكان و نوجوانان و جوانان دارند، مانند مبلغان دینی و معلمان نیز می توانند چنین تأثیری بر آنان بگذارند.
ادامه نوشته
در منابع مختلف درباره ی سیره ی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم این گونه آمده است: نه ترش رو بود و نه سبك سر. احدی از آزاد و برده برای حاجتی به خدمتش نرسید، مگر آن كه برای انجام حاجتش به پا می خواست و اقدام می كرد. اگر كسی با ایشان دست می داد، صبر می كرد و دستش را رها نمی كرد تا او خود دستش را رها كند. چون مسلمانی را می دید با او دست می داد. اگر كسی نزد ایشان وارد می شد، به او احترام می كرد، چه بسا جامه اش را برای او پهن می كرد و یا تُشكی را كه روی آن نشسته بود در اختیار تازه وارد می گذاشت. چنین نبود كه كسانی، مردم را از نزدیك شدن به آن حضرت مانع شوند و آن ها را دور سازند. كم می شد در جواب كسی «نه» بگوید. هر گاه از آن حضرت سؤوالی می شد، اگر موافق بود تأیید می كرد، در غیر این صورت، سكوت اختیار می نمود. اصحاب و یاران خویش را با كنیه یاد می كرد و به نامی كه آن ها را خوش تر بود می خواند. هیچ گاه در جمع پای خود دراز نمی كرد. نگاهش را میان یارانش تقسیم می كرد و به هر كدام به یك اندازه می نگریست.(7)
ج: برخورد محبت آمیز پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و معصومان علیهم السلام با حیوانات و گیاهان:
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: كسی كه گنجشكی را بدون دلیل بكشد، آن گنجشك در روز قیامت از او به خداوند شكایت می كند و می گوید: این شخص بدون دلیل و بدون آن كه استفاده ای از من بكند، مرا كشت.(8) امام باقر علیه السلام فرمود: پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم شنید كه مردی مركبش را نفرین كرد. پیامبر فرمود: بر گرد و با من همراه نشو كه ما با چنین افرادی همراه نمی شویم.(9) هر گاه میوه ی نوبری را برای پیامبر می آوردند، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آن را می بوسید و بر روی چشم هایش می گذاشت و می بویید.(10) پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: هیچ گیاهی نمی روید مگر آن كه فرشته ای نگهبان اوست تا به خوبی رشد كند و هر كس كه آن گیاه را لگد كند وله كند، آن فرشته او را لعنت می كند.(11)
د: ارتباط محبت آمیز افراد جامعه با یكدیگر:
خداوند می فرماید: «انسان ها خانواده ی من هستند و دوست داشتنی ترین شخص نزد من كسی است كه با مردم مهربان تر باشد و نیازهای آنان را برآورده كند».(12) حق هم نشینت بر تو آن است كه با ملایمت در كنارش بنشینی و در سخن گفتن با او به انصاف رفتار كنی و از جای خود جز با اذن او بر نخیزی.(13) در هر روز جمعه برای خانواده ی خود میوه ای تحفه بیاورید تا به روز جمعه خوشحال شوند.(14)
ه: جایگاه مزاح در رفتار معصومین علیه السلام :
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به پیرزنی فرمود: «پیرزن به بهشت نمی رود.» آن زن گریست. پیامبر فرمود: آری تو آن روز پیرزن نخواهی بود.(15) عربی بیابانی بود كه هر گاه به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می آمد، هدیه ای برای حضرت می آورد و بلافاصله می گفت: بهای هدیه ام را به من بده. حضرت می خندید. هر وقت پیامبر اندوهگین می شد، می فرمود: آن عرب كجاست؟ كاش می آمد.(16) روزی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در جمع اصحاب نشسته بود. شتری را دید كه بار گندمی بر آن بود، فرمود: این حلیمی است كه راه می رود. (حلیم غذایی است از گوشت و گندم)(17)
و: توجه دین به زیبایی:
خود را بیارای و زیبا كن كه خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد، امّا باید كه از حلال باشد.(18) خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. خداوند وقتی كه به بندگانش نعمت داده، دوست دارد كه اثر نعمتش را بر بندگانش ببیند. با آراستگی لباسش و خوشبو كردن بدنش و تمیز كردن خانه اش.(19) بندهای بالا می تواند تلنگری باشد به دین داران كه با الگو قرار دادن سیره و اخبار معصومان علیهم السلام ، علاوه بر آن كه این زیبایی ها را برای دیگران نقل می كنند، خود نیز به آن عمل كنند و در برخورد با مردم چهره ی زیباتری از دین به نمایش بگذارند؛ به خصوص كه این بندها هم جذابیّت و هم تازگی (كه هر دو از لوازم آثار هنری است) دارد. می توان با قالب های مختلف هنری (شعر، قصه، نمایش، فیلم و سریال های تلویزیونی) این زیبایی ها را كه در جامعه ی ما به ندرت به آن ها پرداخته شده است، بسط و گسترش داد.
بخش سوم: روش های ایجاد انس كودكان، نوجوانان و جوانان با قرآن
آنچه پیش از این درباره ی مبانی ایجاد انس بیان شد، سنگ بنای مطالبی است كه از این پس مطرح خواهد شد. به دیگر سخن، آنچه كه گفته شد بناهایی است كه می بایست در روش هایی كه از این پس خواهد آمد، رعایت شود. امید آن كه تلفیقی از تئوری و عمل در ایجاد آنچه كه هدف همه ی ماست، مؤثر باشد: 1 ارتباط حسّی: پیش از آن كه رسانه ی رادیو و تلویزیون در كشور ما فراگیر شود، ارتباط بین نهادهای جامعه شكل دیگری داشت. یكی از بارزترین نوع ارتباط بین افراد كه با ورود تلویزیون تغییر عمده ای نموده است، ارتباط حسی بین افراد خانواده بود. پیش از آن، كودك از لحظه ی تولد با لالایی مادر به خواب می رفت و قصه های زیبا، كودكان را به دور مادربزرگ ها می كشاند، امّا اكنون متأسفانه همه ی این وقت ها را تلویزیون پر كرده است. تلویزیون از ابتدای روز تا انتهای شب همراه خانواده هاست. گویی تمام وظایف پدرها و مادرها و پدربزرگ ها و مادربزرگ ها را به گردن دارد. آنچه كه در این تغییر آسیب دید، ارتباط رو در رو و حسّی بین افراد خانواده بوده است. چون این نوع ارتباط هیچ گاه با تلویزیون اشباع نمی شود به این دلیل كه تلویزیون حق دخالت و تصمیم گیری در مورد مطالب ارایه شده را از مخاطب سلب كرده و این به نوعی جلوی شكوفایی ذهن را می گیرد. از طرف دیگر ارتباط حسّی، تأثیر بسیار بیش تر و عمیق تری نسبت به تلویزیون دارد و حتی برای انسان ضروری تر است. با تغییر و كم شدن این ارتباط، یكی از شیوه های مطمئن و موفق ایجاد انس با قرآن از دست رفت. نبود چنین ارتباطی، بخشی از فعالیت را برای انتقال فرهنگ قرآنی به مخاطبان ناكام گذاشت. در گذشته قصه های قرآن، آموزش قرآن روخوانی قرآن در هر خانواده ای رواج داشت و كودك از ابتدای زندگی در چنین محیطی رشد می كرد كه این خود موجب مأنوس شدن او با قرآن می شد.
به نظر می رسد یكی از راهها در ایجاد انس با قرآن احیای ارتباط حسی در خانوادههاست. برای ایجاد این ارتباط، ستون اصلی، خودِ خانواده ها و پدر و مادرها هستند، امّا نهادهای دولتی می توانند با ترویج این مهم و تهیه ی مجموعه ی مطالبی جذاب درباره ی قرآن و توزیع آن در میان خانواده ها كه انگیزه ای برای پرسش و پاسخ در بین خانواده می شود، به این مهم كمك كنند.
2 استفاده از قالب های مختلف هنری:
تاریخ هنر قدمتی بیش تر از تاریخ علم دارد. اوّلین آثاری كه در تاریخ به جا مانده است، نقش هایی از حیوانات بود كه انسان های نخستین ترسیم كردند. كه به این شیوه با یكدیگر ارتباط برقرار می كردند؛ پیش از آن كه اثری از خط باشد. هنر جایگاه والایی در بیان ایده ها و آرا و عقاید دارد. از آن جا كه انسان ها در پذیرش حق پیش از آن كه از قوه ی عقل بهره بگیرند به احساس توسل می جویند و هنر بیان یك موضوع عقلی در قالب احساس است و نبض احساس را به تحرك وا می دارد، چگونه می توان در راه ایجاد انس كودكان، نوجوانان و جوانان با قرآن از این فرصت عالی استفاده نكرد. به خصوص كه هم قرآن والاترین قول حق و به اعتقاد ما مطابق با فطرت است و هم كودكان و نوجوانان و جوانان در مقطعی از زندگی هستند كه احساس، حرف اوّل را در تصمیم گیری های آنان می زند. این دو امتیاز استثنایی، ما را وا می دارد كه هنر را به عنوان یك عامل ارزشمند به دیده ی احترام بنگریم. نكته ی دیگر آن كه قرآن كریم خود در بیان مطالب از قالب های مختلف هنری استفاده كرده است. قصه كه به نوعی مادر هنرهای مختلف اعم از رمان، فیلم، نمایش و كمدی است، ابزاری است كه قرآن كریم از آن بهره ی فراوان گرفته به آن تصریح می كند.
امّا چگونه می توان از قالب های هنری در راه ترویج قرآن بهره گرفت؟
هر یك از موضوعات مختلف قرآن در قالبی از قالب های هنری می گنجد. موضوعات قابل تصویر شدن در قالب هنرهای تجسمی مانند: نقاشی، طراحی، مجسمه سازی، گرافیك، موضوعات حماسی و عاطفی در قالب شعر و سرود و موضوعات دراماتیك در قالب نمایش و قصه و ... كه با انتخاب موضوعات خاص و ارایه ی قالب مناسبِ آن می توان به موفقیت دست یافت. برگزاری مسابقات قصه نویسی و مقاله نویسی، برگزاری شب شعر، جشنواره های سرود و تئاتر و نمایش، برگزاری مسابقات نقاشی، مجسمه سازی، گرافیك و حتی عكاسی درباره ی موضوعات قرآنی از دیگر اقدامات تأثیرگذار در راه ایجاد انس كودكان، نوجوانان و جوانان با قرآن كریم است. 3 انتقال حسّ قرآنی و مذهبی:
درباره ی این بند بیان این نكته ضروری است كه انتقال حس قرآنی و مذهبی با آنچه در بند اول با عنوان ارتباط حسی آمده متفاوت است. به عبارتی دیگر در این بخش مسأله ای فراتر از ارتباط حسی مطرح می شود، ارتباط حسی به انتقال اطلاعات از طریق گفتار و رابطه ی رو در رو نظر داشت، اما انتقال حس قرآنی بیش تر ناظر بر كردار است. با اعمال مذهبی والدین در خانه كه در مقابل كودك انجام می گیرد، نوعی انتقال حس مذهبی صورت می پذیرد. چنان كه می دانیم اولین الگوهای كودك، پدر و مادر هستند. در بازی های كودكانه مشاهده می شود كه دختران نقش مادرها و پسران نقش پدرها را بازی می كنند و این جز حاصل تأثیرپذیری كودك از والدین نیست. این مسأله در مورد اعمال مذهبی نیز صادق است: وقتی دختری مشاهده می كند كه مادرش هنگام آمدن مهمانِ نامحرمی به خانه، چادر به سر می گذارد، اولین درس حجاب را می آموزد. فرزندی كه می بیند پدرش هر روز چند صفحه قرآن می خواند، خواندن قرآن را می آموزد؛ و ابتدا با تقلید و بدون درك و سپس در سنین بالاتر با درك صحیح عمل می كند. كودكی كه به همراه والدین در جلسات قرآن شركت می كند، انس با قرآن را می آموزد. فرزندی كه به همراه پدر و مادر در جشن ها و عزاداری های مذهبی شركت می كند، عشق به اهل بیت علیه السلام در وجودش جای می گیرد. دیگر مسایل مذهبی اعم از انجام واجبات و دوری از محرمات نیز بیش تر از این طریق در وجود شخص پایدار می شود.
این مسأله وقتی اهمیت بیش تری پیدا می كند كه بدانیم به نظر روان شناسان، كودكان پیش از آن كه از گفتار والدین چیزی بیاموزند از رفتار آن ها سرمشق می گیرند. از این رو یكی از مهم ترین و مطمئن ترین راه های انس با قرآن انتقال حس مذهبی به كودكان و نوجوانان و جوانان است. در پایان این بخش ذكر این نكته لازم است كه انتقال حس مذهبی لزوما تنها توسط والدین صورت نمی گیرد، بلكه افراد دیگری كه نفوذ معنوی در كودكان و نوجوانان و جوانان دارند، مانند مبلغان دینی و معلمان نیز می توانند چنین تأثیری بر آنان بگذارند.
+ نوشته شده در یکشنبه دهم مهر ۱۳۹۰ ساعت 19:11 توسط اکبر احمدی
|
این وبلاگ جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی وترویج آن ایجاد گردیده است امید است که بتوانیم گامهای موثر در جهت اعتلاء فرهنگ قرآنی برداریم لذا از تمامی شما عزیزان استدعا دارم مرا دراین حرکت خداپسندانه مساعدت ویاری نمایید متشکرم.