
خرّمشهر، شهرى كه از خون خرّم گرديد
خرمشهر شهرى است به وسعت تمام ايران
و برابر تمامى ارزشهايى كه شهيدان براى پايدارى آن
خون پاك خويش را نثار كردند.
در روز آزادى خرمشهر، بهروز مرادى
شهيد سرافراز اين شهر بر روى تابلوى ورودى آن چنين نوشت:
به خرمشهر خوش آمديد جمعيت 36 ميليون نفر،
يعنى خر مشهر تمام ايران است
و كربلاى خونرنگ اين مرز و بوم مى باشد
و در آغوش خود پنجاه هزار نخل سرجدا دارد
كه هر كدام نشانه رحمتى هستند بر اين ديار.
در اين شهر خونين، در هر كوى و برزن آن،
آلاله اى سرخ پرپر گرديده است تا شهر
براى بار ديگر رنگ سبز خرّمى به خود گيرد،
نماد ايثار و مقاومت را
مى توان در اين ناحيه نظاره گر بود،
نخلهاى آن مأذنه هاى بلند تاريخ استوارى،
پايدارى و شجاعت اين سرزمين اند كه اگر به سخن درآيند
از فداكارى دلير مردانى به خون خفته حكايت مى كنند
و آن روزهاى پرالتهاب را ترسيم خواهند نمود،
اين درختان از ايامى حكايت مى كنند
كه در هر قدم و هر لحظه اى
پيكر شهيدى بر زمين آرام گرفت و روح پاكش
به سوى عرش و ملكوت پرواز كرد،
نخلهاى بى سر خرمش هر زبان گوياى
مظلوميت و غربت بسيجيان اين شهرند
كه در هميشه تاريخ در گوش ما زمزمه خواهند كرد:
ياران چه غريبانه رفتند از اين خانه
هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه

آب، خون را می شوید!
إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ (هود: 114)
خوبیها بدیها را می برد!
آب خون را می شوید, آفتاب زمین نجس را پاک می کند, با خوبی می شود بدی را از بین برد.
دوست من! باز مادرت را ناراحت کردی؟ معلمت از دستت عصبانی شد, رفیقت را آزده کرده؟ با برادر و خواهرت دعوا راه انداختی؟ حالا باید چکار کرد؟
معذرت خواهی رسمی اولین کار و مهمترین کار است. این که می گویم: «رسمی» بخاطر این است که بعضی وقتها آدمها به خاطر غرورشان به صورت غیر رسمی عذر خواهی می کنند مثلا قیافه آدم پشیمان را از خودشان در می آورند و یا می گویند: «حالا شما کوتاه بیا مگه چی شده؟», «تو هم مقصر بودی فقط من که مقصر نبودم؟», «خب اول تو شروع کردی!», «اینقدر نازک نارنجی نباش!», «...».
اینها معذرت خواهی نمی شود! رسما بگو: از انی که تو را (یا شما را) ناراحت کردم معذرت می خوام قول می دهم تکرار نشه.
گام بعد این است که یک کار خوبی که طرف را خوشحال بکند نیز باید انجام دهی. مثل هدیه آوردن, مثل سریع تر و خوب تر انجام دادن کاری که به تو محول می شود. خلاصه سعی کن یک جوری ثابت کنی که ناراحتی طرف برات مهم هست و می خواهی دیگر او ناراحت نباشد.
اما اگر کسی به تو بدی کرد و ناراحتت نمود در آن وقت توقع نداشته باش او از تو معذرت خواهی کند تا او را ببخشی. تو بدیش را با خوبی پاسخ بده. این را می گویند یک اخلاق کریمانه. مگر نمی خواهی وقتی بزرگ شدی, بزرگوار باشی؟ بزرگواری را از همین الان شروع کن! اخلاق کریمانه را باید خیلی تمرین کرد.
آدم کریم علاوه بر این که وقتی به او بدی می شود توقع خوبی از دیگران ندارد تازه به آنها خوبی هم می کند. او جواب بدی را با خوبی می دهد.
وقتی گناهی هم مرتکب شدی علاوه بر این که به خداوند می گویی: من را ببخش و استغفار می کنی و می گویی: استغفر الله, یک کار خوب هم بکن. مثلا پولی را صدقه بده و یا دو رکعت نماز بخوان!
تا می توانی با بحث و دعوا کارت را پیش نبر! چون اصلا با این چیزها کار پیش نمی رود. بیشتر پیچ می خورد. اگر قرار باشد هر روز به نوعی اعصابت خورد شود وقتی بزرگتر شدی دیگر اعصابی برایت نمی ماند با این در بزرگسالی چیزهایی که ناراحتت می کند بیشتر است. آنوقت تبدیل می شوی به یک آدم همیشه عصبانی. و مکن است فریب بخوری و مثلا به خاطر تسکین اعصابت شروع کنی به سیگار کشیدن و خدای نکرده رو به مواد مخدر بیاری. خدای نیارد چنین روزی را, نه برای تو نه برای هیچ کس.
ببین خداوند با همه بدیهایی که می کنیم چگونه هر روز روزی ما را می دهد و از آسمان باران را می بارد و از زمین سبزه را می رویاند و میوه های رنگارنگ به ما می دهد؟! خدا بدیها را با خوبی پاسخ می دهد. هر چند بعضی ها با این برخورد کریمانه خداوند بیشتر لئیم و پست می شوند.