. آب، نعمت الهى

عکس نوشته: تقوا

. آب، نعمت الهى

نگاه كلّى به آيات مربوط به آب نشان مى دهد كه از بين نقش هاى آن در حيات* همه موجودات زنده، بر منافع مستقيم و غيرمستقيم آب براى انسان تأكيد شده است و سياق بخش فراوانى از اين آيات نظير«كُلوُاواشرَبوُا» (در 5 آيه) ‹1›يا «أَسقَينكُم» (مرسلات/ 77،27) يا «فَأَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماء» (حجر/15، 22) درصدد برشمردن نعمت هاى الهى است; ازاين رو، اين بخش از آيات به طور صريح يا غير صريح، بندگان خدا را به شكر اين نعمت بزرگ مى خواند. در آيات 48 تا 50 فرقان/25 با اشاره به نزول آب طهور از آسمان و احياى سرزمين هاى مرده و فراهم كردن آب مورد نياز دام ها و انسان ها، مردم را به يادآورى اين نعمت* الهى دعوت مى كند: «وَ لَقَد صَرَّفنهُ بَينَهُم لِيَذّكّروُا فَأَبى أَكثَرُ النّاسِ إِلاّ كُفورًا.» در آيات 57 و 58 اعراف/7 همين بيان، با دعوت مردم به سپاس گزارى از اين نعمت همراه شده است: «كَذلِكَ نُصَرِّفُ الأيتِ لِقَوم يَشكُروُن.» آيه 68 تا 70 واقعه/56 با دعوت از مخاطبان به تدبّر در آب آشاميدنى و تأكيد بر اين كه فقط خداوند آن آب گوارا را از ابر*ها فروفرستاده و قادر است با تغيير نظام حاكم بر نزول آب، آن را به آبى شور و تلخ تبديل كند، خدا را مستحق سپاس گزارى دانسته و به شكر نعمت آب تشويق كرده است ‹2›: «أَفَرءَيتُمُ المـاءَ الَّذى تَشرَبونَ * ءَأَنتُم أَنزَلتُموهُ مِنَ المُزنِ أَم نَحنُ المُنزِلونَ * لَو نَشاءُ جَعَلنهُ أُجاجاً فَلولا تَشكرُون.» درآيه 12 فاطر/35 نيز از دو درياى شور و شيرين و منافع آن دو ياد كرده و غرض از يادآورى اين نعمت را شكرگزارى مردم دانسته است.

2. آب، آيه الهى
آيه به معناى نشان آشكارى است كه شخص را راهنمايى مى كند. ‹1›با اين كه همه موجودات عالَم از جمله آب، از آيات الهى است كه نشان از آفريننده آن دارد، در هيچ يك از آياتِ مربوط به آب، آفرينش يا وجود آب، آيه خدا شناسانده نشده; بلكه نزول آب از آسمان و درپى آن، إحياى زمين، رويش گياهان و درختان مختلف با انواع گوناگون ميوه ها كه درك آن براى همه افراد بشر محسوس است، از آيات الهى دانسته شده است: «هُوَ الَّذى أَنزلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُم مِنهُ شَرابٌ و مِنهُ شَجَرٌ فيهِ تُسيمُونَ * يُنبِتُ لَكُم بِهِ الزَّرعَ و الزَّيتونَ و النَّخيلَ و الأَعنبَ و مِن كُلِّ الثَّمرت إِنَّ فِى ذلِكَ لاَيَةً لِقوم يَتفَكَّرون.» (نحل/16، 10 و 11) در اين بخش از آيات، گاه نزول آب از آسمان از نشانه هاى ربوبيّت مستمر الهى شناسانده شده كه چگونه خداى حكيم، آب را با تدبير و تقدير حكيمانه، به اندازه بر زمين* مرده مى ريزد و با آن به زمين و اهل آن حيات مى بخشد. (انعام/6 ، 99 و طه/20، 53 و 54) در آيه 164 بقره/2 نزول آب و در پى آن، افزون بر إحياى زمين، پراكنده شدن جنبندگان نيز از آيه هاى الهى شمرده شده است: «إِنَّ فِى خَلقِ السَّمـوتِ والأرَضِ ... و ما أَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن ماء فَأحيا بِهِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها و بَثَّ فيها مِن كُلِّ دابَّة ... لاََيـت لِقَوم يَعقِلون.» در آياتى ديگر، همين پديده، نشانه تحقّق معاد و قدرت خداوند بر احياى دوباره مردگان دانسته شده است: «و مِن ءَايـتِهِ أَنّكَ تَرى الأَرضَ خـشِعَةً فَإِذا أَنزَلنا عَليهَا الماءَ اهتَزَّت و رَبَت إِنَّ الّذِى أَحياها لَمُحىِ المَوتى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَىء قَدير». (فصلت/41،39) «وَاللّهُ أَنزل مِنَ السَّماءِ ماءً فَأحيا بِهِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها إِنَّ فِى ذلكَ لاََيةً لِقوم يَسمَعونَ». (نحل/16،65 ; روم/30، 24) در آياتى ديگر، بدون تصريح به نشانه بودن، بلكه با تشبيه احياى دوباره انسان ها پس از مرگ به رويش گياهان* از زمين در پى نزول آب، احياى زمين با آب را نشانه قدرت خداوند بر امكان و وقوع معاد مى داند: «وَالَّذِى نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَر فَأَنشَرنا بِهِ بَلدَةً مَيتاً كَذلِكَ تُخرَجون». (زخرف/43،11) نيز ق/50 ، 11; اعراف/7، 57 ; فاطر/35،9.

آب

عکس نوشته درباره مدارا کردن با مردم

آب

از آيات و نعمت هاى خدا و منشأ حيات
در تعريف علمى آن گفته اند: مادّه اى تركيب يافته از دو واحد هيدروژن و يك واحد اكسيژن o)2 (Hاست ‹1›و حكيمان قديم، آن را يكى از چهار عنصر تشكيل دهنده مادّه مى دانستند. برابر عربى آن �ماء� و 63 بار در قرآن آمده است. اين آيات اشاره دارند كه عرش خداوند بر روى آب بوده و حيات همه جان داران به آب وابسته است و نيز از نقش هاى گوناگون آن در زمين از احياى زمين، سرسبزى طبيعت، رويش گياهان رنگارنگ، پيدايش مراتع، مزارع و باغ ها با درختان مختلف و انواع گوناگون ميوه ها، سخن رفته است. به نزول آب بر كوه هاى بلند و تأمين آب گواراى آشاميدنى، ايجاد نهرها و رود*هاى بزرگ و تسخير آب دريا*ها براى انسان نيز اشاره شده است. منابع و مخازن آب چون درياها، آسمان، كوه ها، نهرها، چشمه ها و چاه، از ديگر مسائل مربوط به آب است كه آيات قرآن به آن اشاره دارند. آياتى چند نيز از وجود آب در جهان آخرت به صورت يكى از نعمت هاى بهشت، خبر داده است. قرآن كريم در همه اين آيات، ذهن انسان را از توجّه به علل و عوامل مادّى تأمين آب منصرف ساخته و به عامل اصلى تأمين آن، يعنى خداوند سبحان، معطوف داشته است; البتّه در اين آيات، گاه به مسائل علمى نيز اشاره هاى دقيق شده; امّا پيش تر و برتر از آن بر امورى داراى اهداف تربيتى و هدايتى تأكيد شده كه مهم ترين آن ها از اين قرار است:

آب، خون را می شوید!




خرّمشهر، شهرى كه از خون خرّم گرديد

خرمشهر شهرى است به وسعت تمام ايران 
و برابر تمامى ارزشهايى كه شهيدان براى پايدارى آن 
خون پاك خويش را نثار كردند. 


در روز آزادى خرمشهر، بهروز مرادى
شهيد سرافراز اين شهر بر روى تابلوى ورودى آن چنين نوشت: 
به خرمشهر خوش آمديد جمعيت 36 ميليون نفر، 

يعنى خر مشهر تمام ايران است
و كربلاى خونرنگ اين مرز و بوم مى ‏باشد


و در آغوش خود پنجاه هزار نخل سرجدا دارد
كه هر كدام نشانه رحمتى هستند بر اين ديار.

در اين شهر خونين، در هر كوى و برزن آن، 
آلاله ‏اى سرخ پرپر گرديده است تا شهر
براى بار ديگر رنگ سبز خرّمى به خود گيرد، 

نماد ايثار و مقاومت را 
مى ‏توان در اين ناحيه نظاره‏ گر بود،

نخل‏هاى آن مأذنه‏ هاى بلند تاريخ استوارى، 
پايدارى و شجاعت اين سرزمين‏ اند كه اگر به سخن درآيند
از فداكارى دلير مردانى به خون خفته حكايت مى‏ كنند 
و آن روزهاى پرالتهاب را ترسيم خواهند نمود،

اين درختان از ايامى حكايت مى‏ كنند 
كه در هر قدم و هر لحظه ‏اى 
پيكر شهيدى بر زمين آرام گرفت و روح پاكش
به سوى عرش و ملكوت پرواز كرد، 

نخل‏هاى بى سر خرمش هر زبان گوياى
مظلوميت و غربت بسيجيان اين شهرند
كه در هميشه تاريخ در گوش ما زمزمه خواهند كرد:

ياران چه غريبانه رفتند از اين خانه‏
هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه‏



آب، خون را می شوید!
إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ (هود: 114)
خوبیها بدیها را می برد!

آب خون را می شوید, آفتاب زمین نجس را پاک می کند, با خوبی می شود بدی را از بین برد.
دوست من! باز مادرت را ناراحت کردی؟ معلمت از دستت عصبانی شد, رفیقت را آزده کرده؟ با برادر و خواهرت دعوا راه انداختی؟ حالا باید چکار کرد؟
معذرت خواهی رسمی اولین کار و مهمترین کار است. این که می گویم: «رسمی» بخاطر این است که بعضی وقتها آدمها به خاطر غرورشان به صورت غیر رسمی عذر خواهی می کنند مثلا قیافه آدم پشیمان را از خودشان در می آورند و یا می گویند: «حالا شما کوتاه بیا مگه چی شده؟», «تو هم مقصر بودی فقط من که مقصر نبودم؟», «خب اول تو شروع کردی!», «اینقدر نازک نارنجی نباش!», «...».
اینها معذرت خواهی نمی شود! رسما بگو: از انی که تو را (یا شما را) ناراحت کردم معذرت می خوام قول می دهم تکرار نشه.
گام بعد این است که یک کار خوبی که طرف را خوشحال بکند نیز باید انجام دهی. مثل هدیه آوردن, مثل سریع تر و خوب تر انجام دادن کاری که به تو محول می شود. خلاصه سعی کن یک جوری ثابت کنی که ناراحتی طرف برات مهم هست و می خواهی دیگر او ناراحت نباشد.
اما اگر کسی به تو بدی کرد و ناراحتت نمود در آن وقت توقع نداشته باش او از تو معذرت خواهی کند تا او را ببخشی. تو بدیش را با خوبی پاسخ بده. این را می گویند یک اخلاق کریمانه. مگر نمی خواهی وقتی بزرگ شدی, بزرگوار باشی؟ بزرگواری را از همین الان شروع کن! اخلاق کریمانه را باید خیلی تمرین کرد.
آدم کریم علاوه بر این که وقتی به او بدی می شود توقع خوبی از دیگران ندارد تازه به آنها خوبی هم می کند. او جواب بدی را با خوبی می دهد.
وقتی گناهی هم مرتکب شدی علاوه بر این که به خداوند می گویی: من را ببخش و استغفار می کنی و می گویی: استغفر الله, یک کار خوب هم بکن. مثلا پولی را صدقه بده و یا دو رکعت نماز بخوان!
تا می توانی با بحث و دعوا کارت را پیش نبر! چون اصلا با این چیزها کار پیش نمی رود. بیشتر پیچ می خورد. اگر قرار باشد هر روز به نوعی اعصابت خورد شود وقتی بزرگتر شدی دیگر اعصابی برایت نمی ماند با این در بزرگسالی چیزهایی که ناراحتت می کند بیشتر است. آنوقت تبدیل می شوی به یک آدم همیشه عصبانی. و مکن است فریب بخوری و مثلا به خاطر تسکین اعصابت شروع کنی به سیگار کشیدن و خدای نکرده رو به مواد مخدر بیاری. خدای نیارد چنین روزی را, نه برای تو نه برای هیچ کس.
ببین خداوند با همه بدیهایی که می کنیم چگونه هر روز روزی ما را می دهد و از آسمان باران را می بارد و از زمین سبزه را می رویاند و میوه های رنگارنگ به ما می دهد؟! خدا بدیها را با خوبی پاسخ می دهد. هر چند بعضی ها با این برخورد کریمانه خداوند بیشتر لئیم و پست می شوند.

آب: از آيات و نعمت‌هاى خدا و منشأ حيات

تشبيه وتمثيل به آب:

درچندآيه، حقايقى‌معنوىو غير محسوس، به آب و برخى از آثار آن در طبيعت تشبيه شده است: 1. در آيه 24 يونس/10 زندگى دنيا به آبى تشبيه شده كه خدا از آسمان فرو مى‌فرستد وسبب رويش گياهان‌گوناگونو سرسبزى و خرّمى شده، زمين به اوج زيبايى و آراستگى مى‌رسد و به اهل زمين، حالت اطمينانى دست مى‌دهد كه قادرند از آن بهره گيرند؛ ولى پس از چندى، آن گياهان به خشكى مى‌گرايد و درو مى‌شود؛ به طورى كه گويا ديروز خبرى از آن زيبايى نبوده است: «إِنَّمامَثلُ الحيوةِ الدّنياكَماءأنزلنهُ من‌السّماءِ فَاختَلطَ بِه نَباتُ‌الأَرضِ مِمّا يَأكلُ‌النّاسُ والأَنعمُ حَتّى إذَا أَخذَتِ الأَرضُ زُخرُفَها و ازَّيّنَت و ظَنَّ أَهلُها أَنّهم قـدِرُون عَلَيها أَتــها أَمرُنا لَيلاً أو نَهاراً فَجَعلنها حَصِيداً كَأَن لَم‌تَغنَ بِالأَمسِ». همين تشبيه درآيه 45 كهف/18 نيزديده مى‌شود و درآيه 20حديد/57 گسترده‌ترو با بيانى ديگر آمده است. دراين آيه براى زندگى‌دنياپنج ويژگى يا حالت يا پنج مرحله‌بيان شده‌است: بازى، سرگرمى، تجمّل‌گرايى، فخرفروشى و افزون‌طلبى در دارايى‌ها و فرزندان؛ آن‌گاه به بارانى كه سبب رويش گياهان متنوّع مى‌شود و كشاورزان را به شگفتى وا مى‌دارد، تشبيه شده است. در اين سه آيه كه از نوع تشبيه تمثيلى است، وجه شباهت بين زندگانى دنيا و نزول آب از آسمان با تأثيرهاى بعدى‌اش اين است كه هر دو به سرعت سپرى مى‌شوند؛[46] از اين رو اين آيات انسان را از فريفته شدن به ظواهر لذّت‌بخش و زودگذر زندگى دنيا بازمى‌دارد: «و‌مَا الحَيوةُ الدُّنيا إِلاّ مَتـعُ الغُرورِ.» 2. در آيات متعدّدى، چگونگى زنده شدن دوباره مردم پس از مرگ و برانگيخته شدن از قبرها، با اجمال به چگونگى رويش گياهان از زمين در پى نزول آب از آسمان تشبيه شده است[47]:«حَتّى إِذا أَقَلَّت سَحاباً ثِقالا سُقنـهُ لِبلد مَيّت فَأَنزلنا بِه المَاءَ فَأَخرجنَا بِه مِن كُلِّ الثَّمرتِ كَذلكَ نُخرجُ‌المَوتى لَعلّكُم تَذكَّرونَ».(اعراف/7، 57) نيز فاطر/35،9؛ زخرف/43، 11؛ ق/50‌، 11. 3. در آيه 17 رعد/13 «حق*» به آب و در مقابل، «باطل» به كف روى آب تشبيه شده است:«أَنزلَ مِن‌السَّماءِ مَاءً فَسالَت أَودِيةٌ بِقَدرِها فَاحتَملَ السَّيلُ زَبداً رَابِياً ... كَذلكِ يَضربُ اللّهُ الحَقَّ و البـطِلَ». ادامه آيه مى‌گويد: كف* روى آب ماندگار نيست؛ امّا آب كه سودمند است، در زمين ماندگار است و خداوند چنين روشن مثال مى‌زند كه حق به دليل سودمندى‌اش ماندگار است و باطل از ميان مى‌رود: «فَأمَّا الزَّبدُ فَيذهَبُ جُفاءً و أمّا مَايَنفعُ النّاسَ فَيَمكُثُ فِى‌الأَرضِ كَذلِكَ يَضرِبُ اللّهُ الأَمثالَ». ابن‌عبّاس، در روايتى آب را تمثيلى از عمل صالح دانسته كه براى صاحبش باقى مى‌ماند و كف روى آب را تمثيلى از عمل سوء دانسته كه ماندگار نيست.[48] همو در نقل ديگرى، آب و كف در آيه پيشين را تمثيلى از يقين و شك دانسته است. او مى‌گويد: همان‌گونه كه وادى‌ها، به قدر گنجايش خود، آب فرو آمده از آسمان را در خود جاى مى‌دهند، دل‌ها نيز به قدر استعداد خود از يقين، و‌شك برخوردار مى‌شوند؛ آن‌گاه يقين سبب سودمندى عمل مى‌شود و عمل با شك سودى نمى‌دهد و همان‌گونه كه كف روى آب از ميان مى‌رود، خداوند شك را وامى‌نهد و يقين را چون آبى كه ماندگار است، مى‌پذيرد.[49] برخى ديگر از مفسّران «حق» در اين آيه را قرآن عظيم دانسته‌اند كه از جانب قدس ربوبى بر دل‌هاى خالى از آن با استعدادهاى گوناگون فيضان يافته است و مى‌يابد و هركس به قدر استعداد خود در جهت زندگى دنيا و آخرت از آن بهره مى‌برد؛[50] علاّمه طباطبايى در جلد 3 الميزان ذيل آيه 7 آل‌عمران/ 3 مطلب دقيقى دارد كه قابل استفاده است. افزون بر اين موارد، در رواياتى از برخى امامان معصوم(عليهم السلام)نقل شده كه آب به معناى فراتر از معناى اوّلى و ظاهرى‌اش تأويل برده شده است؛ براى مثال در ذيل آيه 30 ملك/67 كه مى‌گويد: به من خبر دهيد اگر آب‌هاى شما در زمين فرو رود، چه كسى مى‌تواند آب جارى و گوارا را در دسترس شما قرار دهد: «قُل أَرءيتُم إِن أَصبحَ مَاؤُكُم غَوراً فَمن يَأتِيكُم بِمَاء مَعِين». در رواياتى از امام‌باقر و امام‌صادق(عليهما السلام)«ماء» بر امام تطبيق داده شده و آمده است كه اگر امامِ شما از دست رفت، چه كسى امام جديدى براى شما مى‌آورد؟[51] در روايت ديگرى از امام‌رضا(عليه السلام)آب در اين آيه، به علم امام تفسير شده است. امام فرمود: امامان، درها و راه‌هاى شما به سوى معرفت الهى و نزديكى به خدايند و مقصود از «ماؤكم» در اين آيه، همين راه‌ها است كه ائمه‌اند و مراد از: «فَمن يَأتِيكُم بماء مَعِين» اين است كه چه كسى علم امام را براى شما مى‌آورد.[52] مورد ديگر در ذيل آيه 16 جن/72 گزارش شده است:«و‌أَلَّوِاستَقـموا عَلَى الطَّرِيقةِ لاََسقَينـهم مَاءً غَدَقاً». آب بسيار در اين آيه، به علم فراوان تفسير شده كه خداوند، آن را در دسترس مردم قرار داده است و مردم آن را از امامان فرا مى‌گيرند: لأفدناهم علماً كثيراً يتعلّمونه من الائمّة.[53] در روايت ديگرى به ايمان تفسير شده است.[54]

ادامه نوشته

آب: از آيات و نعمت‌هاى خدا و منشأ حيات

وسيله آزمايش:

در ادامه آيه 16 جن/72 فراهم كردن آب فراوان را براى كسانى كه در طريق ايمان پاى‌دارى مى‌كنند، زمينه‌اى براى آزمايش* آن‌ها قرار داده تا روشن شود كه آيا پس از برخوردارى، خداوند را سپاس مى‌گزارند يا ناسپاسى مى‌كنند:«لاََسقينـهُم مَاءً غَدقَاً * لِنَفتِنَهم فِيه». برخى مفسّران گويا به اين دليل كه چگونه ممكن است خداوند، مؤمنانى را كه به پاداش پاى‌دارى‌شان بر ايمان، از آب فراوان برخوردار كرده، آن را وسيله امتحانى سخت براى آن‌ها قرار دهد، تفسير ديگرى از آيه ارائه داده‌اند كه اگر كافران از إنس، و‌قاسطان از جن بر ستم خويش اصرار ورزيده بودند، خداوند بر اساس سنّت استدراج، آبى فراوان در دسترسشان قرار مى‌داد تا در گستردگى عيش و روزى، گناهان بيش‌ترى را مرتكب شده، دچار عذاب دردناك‌ترى شوند.[14] تفسير سوم از آيه مى‌تواند اين باشد كه لام در «لِنَفتِنَهم فِيه» براى عاقبت است؛ بنابراين، مقصود آيه اين است كه اگر مؤمنانى با پاى‌دارى بر ايمان، از آب فراوان برخوردار شدند، اين برخوردارى خود به خود آنان را به صحنه‌اى ديگر از آزمايش منتهى خواهد كرد كه در آن سپاس‌گزاران از ناسپاسان مشخّص مى‌شوند.[15] آيه‌249 بقره/2 نيز از آزمايش ديگرى با محوريّت آب چنين خبر مى‌دهد: خداوند، گروهى از بنى‌اسرائيل را كه براى مبارزه با جالوت، با طالوت* همراه شده بودند، در ميان راه و پيش از مواجهه با‌جالوت، با نهرى از آب آزمود و فقط به كسانى براى همراهى با طالوت اجازه داد كه بيش از يك‌مشت آب ننوشند. ادامه آيه خبر مى‌دهد كه فقط عدّه كمى از آنان با اراده قوى خود در‌اين‌آزمون موفّق بودند[16]:«فَلمَّا فَصلَ طَالوتُ بِالجُنودِ قَال إِنَّ اللّهَ مُبتَلِيكُم بِنَهر فَمن شَرِبَ مِنهُ فَليسَ مِنّى و مَن لَم‌يَطعمهُ فَإِنّه مِنّى إِلاّ مَن اغْترَفَ غُرفةً بِيَدهِ فَشَربوا مِنه إِلاّ قَليلا».

ادامه نوشته

آب: از آيات و نعمت‌هاى خدا و منشأ حيات

6‌. درمان:

يكى از نقش‌هاى آب در زندگى انسان را مى‌توان درمان برخى بيمارى‌ها دانست كه در آيه 41 و 42 ص/38 به اين تأثير اشاره شده است: «وَاذكُر عَبدنا أَيّوبَ إِذ نَادى رَبَّه أَنِّى مَسَّنِى الشَّيطـنُ بِنُصب و عَذاب * اركُض بِرجلِكَ هذا مُغتَسلٌ بَارِدٌ و شَرابٌ». در اين دو آيه، حال ايّوب پيامبر(عليه السلام)گزارش شده است كه از رنج و بيمارى خود به پروردگارش شكايت برد كه به او وحى شد: پاى خود را بر زمين بزن؛ چشمه‌اى با آبى خنك پديدار مى‌شود. از آن بنوش و خود را نيز با آن شستوشو ده. بدين وسيله بيمارى از جسم و جان ايّوب رخت بربست. در روايتى، بيمارى ايّوب*(عليه السلام)درآمدن دمل در تمام بدنش دانسته شده است.[1] هرچند ظاهر آيه، جوشش آب براى ايّوب را به صورت خارق‌العاده گزارش كرده، براساس آيه شايد نتوان تأثير آب يا انواعى خاص از آن را بر درمان برخى بيمارى‌ها انكار كرد. يكى از مصاديق آيات آشكار و روشن الهى در آيه 97 آل‌عمران/3  (فِيه ءَايـتٌ بَيّنـتٌ مَقامُ إبرهيم)نيز آب زمزم دانسته شده[2] و رواياتى از پيامبر(صلى الله عليه وآله)و پيشوايان معصوم(عليهم السلام)با اين مضمون نقل شده كه آب زمزم، موجب شفا و برطرف شدن بيمارى است[3] يا اين‌كه آب زمزم به هر نيّتى نوشيده شود، همان اثر را خواهد داد (ماءُ زمزم لِما شُرِبَ لَه). اگر براى شفا نوشيده شود، شفابخش است و اگر براى حفظ خود بنوشد، خدا او را حفظ مى‌كند و اگر براى رفع تشنگى بنوشد، تشنگى او برطرف خواهد شد.[4] رواياتى ديگر نيز از تأثيرهاى سودمند يا مضر براى فراوان نوشيدن، كم نوشيدن آب، نوشيدن آب سرد يا گرم خبر مى‌دهد.[5]
اگر درمان را بتوان به معناى گسترده‌ترى گرفت و استفاده از آن‌چه را بر سلامت جسم انسان تأثير ويژه دارد، نوعى درمان به شمار آورد، از آيات ديگرى هم مى‌توان اشاره‌اى به اين نقش آب به دست آورد؛ نظير آيه «و‌نَزَّلنا من السَّماءِ مَاءً مُبـرَكاً» (ق/50‌، 9) كه بر وجود خير و نفع بسيار در آب باران دلالت دارد يا آيه «و‌يُنَزِّلُ عَليكُم مِن‌السَّماءِ مَاءً لِيُطهِّركُم بِه و يُذهِبَ عَنكُم رِجزَ الشَّيطـن.» (انفال/8‌،11) در روايتى از اميرمؤمنان(عليه السلام)با استناد به همين آيه آمده است: از آب آسمان بنوشيد كه بدن را پاكيزه و بيمارى‌ها را رفع مى‌كند.[6]

ادامه نوشته

آب: از آيات و نعمت‌هاى خدا و منشأ حيات

5‌. طهارت و بهداشت:

در قرآن كريم پاكيزگان، محبوب خدا شمرده شده‌اند: «إِنَّ اللّهَ يُحبُّ التَّوّبِين و يُحبُّ المُتَطهِّرِين». (بقره/2،222) نيز توبه/9، 108، و‌اين بدان جهت است كه طهارت و پاكيزگى* نزد خدا محبوبيّت دارد؛ از اين‌رو از يك سو در آيات بسيارى مانند 6‌مائده/5‌؛ 4 مدثر/74؛و26 حج/22 به طهارت، سفارش شده است؛ چنان‌كه خداوند انسان را به‌گونه‌اى آفريده كه به پاكيزگى ميل دارد (مائده/5‌،‌6) و از سوى ديگر، آب وسيله‌اى براى اين طهارت* و تأمين بهداشت معرّفى شده كه خداوند آن را در اختيار بشر قرار داده است:«و‌يُنزِّلُ عَليكُم من السَّماءِ مَاءً لِيُطهِّركُم بِه.»(انفال/8‌،‌11) در آيه 48 فرقان/25 آب با وصف طهور آمده است: «و‌أَنزَلنا منَ‌السَّماءِ مَاءً طَهُوراً»؛ البتّه ساختار واژه طهور و اشتراك آن ميان صيغه‌هاى گوناگون، بحث‌هايى رابه دنبال داشته است؛ امّااستخدام آن در اين آيه، نگرش قرآن‌به نقش وتأثير آب را در پاكيزگى محيط زندگى كه از نعمت‌هاى خدا بر انسان است، نشان مى‌دهد. برداشت رايج و نسبتاً مشهور از طهور، هم‌چون واژه نَؤوُم (پرخواب) صيغه مبالغه بودن آن است و بر طاهر بودن آب تأكيد و مبالغه مى‌كند.[34] برخى، مبالغه موجود در واژه را اين‌گونه شرح داده‌اند كه طهارت بسيار آب، سبب مى‌شود مطهِّر اشياى ديگر هم بشود؛ يعنى طهارتش به هر چيزى كه با آن بر مى‌خورد، سرايت كند؛[35] امّا زمخشرى اين برداشت را با صيغه طهور كه از فعل لازم گرفته شده و نه متعدى، بى‌ارتباط مى‌داند. وى معتقد است كه طهور، يا صفت به معناى طاهر يا اسم آلت چون وقود (چيزى كه با آن آتش افروخته مى‌شود) و يا وَضوء(چيزى كه با آن وضو گرفته مى‌شود) است؛ بنابراين، طهور به معناى وسيله و ابزار طهارت است.[36] گويا آن‌چه صاحب كشّاف را واداشته تا مبالغه بودن طهور را انكار كند، تفسيرى است كه از مبالغه ارائه شده؛ امّا اگر مبالغه در طهارت به مقايسه ميان آبى كه از آسمان نازل مى‌شود با حالت پيش از بخار شدن و قرار گرفتن آن در جوّ زمين ناظر باشد، مى‌توان آن را صيغه مبالغه هم دانست؛ بنابراين، اشاره دارد به اين‌كه آب باران پديد آمده از تبخير آب‌هاى سطحى زمين به وجود آمده، در نهايتِ خلوص و پاكى است. در اين باره، اين نظريّه نيز مطرح شده كه بخار آب متصاعد شده از زمين، پس از آن‌كه در فضا قرار گرفت، تمام موجودات ذرّه‌بينى و مضرّ آن، بر اثر اشعه ماوراء بنفش و مادون قرمز خورشيد از بين مى‌رود.[37] اين نظريّه ثابت باشد يا نباشد، ترديدى در صفا و زلالى آب باران نيست. ادامه آيه 49 فرقان/ 25 غرض از نزول آب طهور را احياى سرزمين مرده و فراهم ساختن آب آشاميدنى چارپايان و انسان‌ها معرّفى مى‌كند: «لِنُحيِى بِه بَلدَةً مَيتاً و نُسقِيَهُ مِمَّا خَلَقنا أنعـمًا و أَنَاسِىَّ كَثِيراً» و مناسبت ميان پاكيزگى آب و احياى سرزمين‌ها و آشاميدن حيوان و انسان، نقشى فراتر از بهداشت فردى را براى آب ثابت مى‌كند و از يك سو شامل بهداشت اجتماعى و تطهير طبيعت و پيرايش محيط از هر نوع آلودگى مضر به آن نيز مى‌شود. برخى قرآن‌پژوهان براى نشان دادن سازگارى آيات قرآن با علم گفته‌اند: آبى كه بر زمين مى‌بارد، افزون بر جلا دادن برگ درختان، ميكروب‌هاى پراكنده در هوا را نيز فرو مى‌ريزد و همين كه در زمين جارى شد، كثافت‌هاى روى زمين را با خود به رودخانه‌ها، درياها يا به داخل زمين فرو مى‌برد؛[38] هم‌چنين آب، حامل حيوانات ذره‌بينى بسيارى است كه آلودگى‌هاى موجود در آن را از ميان مى‌برد.[39] اين موجودات كه با استفاده از اكسيژن، به تصفيه آب مى‌پردازند، هر قدر آب از صفاى بيش‌ترى برخوردار باشد، قدرت بيش‌ترى براى جذب اكسيژن داشته، بهتر مى‌توانند نقش خود را ايفا كنند.[40] از سوى ديگر، آيات قرآن، گستره بيش‌ترى براى طهارت معنوى و بهداشت فردى ارائه مى‌دهد؛ به طور مثال در تشريع برخى عبادات چون نماز، نوعى بهداشت و طهارت با آب به شكلى ويژه و قانونمند شرط شده است. در اين طهارت كه دستور تعبّدى صرف است و بايد با قصد نزديكى به خدا انجام شود، لازم است هر مسلمان هنگام اداى نماز، صورت و دست‌هاى خود را تا آرنج بشويد و سر خود و نيز پاها را تا برآمدگى مسح، و‌در حالت‌هايى ويژه غسل* كند. (مائده/5‌، 6) بر اساس برخى آرا، نزديكى جنسى مرد با زن نيز پس از انقضاى ايام حيض، پيش از طهارت ممنوع است.[41] (بقره/2، 222) مؤمنان، به طهارت لباس: «و‌ثِيَابَكَ فَطهِّر» (مدثر/74، 4) و تطهير خود پس از قضاى حاجت:«فِيه رِجالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتطهَّروا واللّهُ يُحِبُّ المُطَّهِّرِين» (توبه/9، 108) نيز دستور داده شده‌اند. اين آيه ابتدا در ستايش اهل قُبا كه به شستن خود با آب پس از قضاى حاجت اهتمام مىورزيدند نازل شد؛[42] ولى شيوه برتر را براى همه مسلمانان معرّفى كرد. مجموع اين آيات، بر تأثير معنوى و روحانى تطهير در كنار تأثير ظاهرى تأكيد كرده است. برخى از روايات تاريخى مرتبط با نزول آيه 11‌انفال /8 خبرمى‌دهد كه ياران پيامبر در جنگ بدر به دليل جنابت و نيز قرار گرفتن در موقعيّت جنگىِ ضعيف‌تر، و‌عدم دسترس به چاهاى بدر، به وساوس شيطانى مبتلا شدند و خداوند با نزول باران برآن‌ها، موجب تطهير و آرامش دل‌هاى آنان شد.[43]

ادامه نوشته

آب: از آيات و نعمت‌هاى خدا و منشأ حيات

2. رفع تشنگى:

پيش‌تر گذشت كه در تفسيرى از آيه «و‌جَعَلنا مِن الماء كُلَّ شَىء حَىّ» برخى برآنند حيات انسان به آب بستگى دارد كه بخشى از اين نياز را با نوشيدن آن برطرف مى‌كند. خداوند سبحان در مقام امتنان، آشاميدن آب را بر بندگان مباح اعلام كرده است: «كُلوا وَاشرَبوا مِن رِزقِ اللّه». (بقره/2، 60) نيز اعراف/7، 31. آياتى از قرآن كريم، ضمن اشاره به اين نياز انسان، خداوند را تأمين‌كننده آب آشاميدنى براى انسان معرّفى كرده است: «فَأَنزلنا من‌السَّماءِ ماءً فَأَسقَينـكُموه». (حجر/15،22) در آيه 48 و 49 فرقان/25 آب با وصف «طهور» آمده و در كنار انسان از دام نيز ياد شده كه اين آب طهور براى آشاميدن آن‌ها مهيا شده است: «و‌أَنزَلنا مِن السَّماء مـاءً طَهوراً * ... و نُسقِيَه مِمّا خَلَقنا أَنعـماً و أَناسِىّ كَثِيراً». در اين آيات نيز با اين‌كه همه حيوانات از آب براى آشاميدن استفاده مى‌كنند، فقط از انسان و دام ياد شده و اين شايد از آن جهت است كه آيات گذشته در مقام شمارش نعمت‌هاى خاص خداوند به انسان است. در آيه‌27 مرسلات/77 از تأمين آب آشاميدنى گوارا براى انسان كه از كوه‌ها سرچشمه مى‌گيرند، خبر‌مى‌دهد: «و‌جَعَلنا فيها رَوسِىَ شـمخـت و أَسقَينـكم مـاء فُراتاً». از سوى ديگر مى‌توان نمونه‌اى از جستوجو و طلب انسان از آب را در آيه 160 اعراف/7 و 60 بقره/2 نشان داد. در آيه نخست، قوم موسى از وى آب آشاميدنى مى‌طلبند: «و‌أَوحَينا إِلى مُوسى إِذِ استَسقــهُ قَومُه» و در آيه دوم، موسى از خداوند براى قوم خود آب مى‌طلبد:«و‌إِذِ استَسقى مُوسى لِقومِه» كه با وحى خداوند، عصاى خود را بر سنگ مى‌زند و با ظاهر شدن دوازده چشمه*، آب‌آشاميدنى اسباط* بنى‌اسرائيل تأمين مى‌شود. در اين آيات نيز تأكيد و غرض اصلى، شمردن برخى نعمت‌هاى خداوند براى انسان جهت دعوت او به توحيد و بندگى است؛ چنان كه انسان در سوره واقعه/ 56‌، به تدبّر در آب آشاميدنى‌اش و اين‌كه چه كسى آن را از ابرهاى گران‌بار فرو مى‌فرستد، دعوت و به شكرگزارى آن تشويق يابه دليل ناسپاسى از آن توبيخ شده است.

ادامه نوشته

آب: از آيات و نعمت‌هاى خدا و منشأ حيات

آب: از آيات و نعمت‌هاى خدا و منشأ حيات

در تعريف علمى آن گفته‌اند: مادّه‌اى تركيب يافته از دو واحد هيدروژن و يك واحد اكسيژن (H2O) است[1] و حكيمان قديم، آن را يكى از چهار عنصر تشكيل دهنده مادّه مى‌دانستند. برابر عربى آن «ماء» و 63 بار در قرآن آمده است. اين آيات اشاره دارند كه عرش خداوند بر روى آب بوده و حيات همه جان‌داران به آب وابسته است و نيز از نقش‌هاى گوناگون آن در زمين از احياى زمين، سرسبزى طبيعت، رويش گياهان رنگارنگ، پيدايش مراتع، مزارع و باغ‌ها با درختان مختلف و انواع گوناگون ميوه‌ها، سخن رفته است. به نزول آب بر كوه‌هاى بلند و تأمين آب گواراى آشاميدنى، ايجاد نهرها و رود*هاى بزرگ و تسخير آب دريا*ها براى انسان نيز اشاره شده است. منابع و مخازن آب چون درياها، آسمان، كوه‌ها، نهرها، چشمه‌ها و چاه، از ديگر مسائل مربوط به آب است كه آيات قرآن به آن اشاره دارند. آياتى چند نيز از وجود آب در جهان آخرت به صورت يكى از نعمت‌هاى بهشت، خبر داده است. قرآن كريم در همه اين آيات، ذهن انسان را از توجّه به علل و عوامل مادّى تأمين آب منصرف ساخته و به عامل اصلى تأمين آن، يعنى خداوند سبحان، معطوف داشته است؛ البتّه در اين آيات، گاه به مسائل علمى نيز اشاره‌هاى دقيق شده؛ امّا پيش‌تر و برتر از آن بر امورى داراى اهداف تربيتى و هدايتى تأكيد شده كه مهم‌ترين آن‌ها از اين قرار است:

ادامه نوشته

آب، نعمت الهى:

آب: از آيات و نعمت‌هاى خدا و منشأ حيات

در تعريف علمى آن گفته‌اند: مادّه‌اى تركيب يافته از دو واحد هيدروژن و يك واحد اكسيژن (H2O) است[1] و حكيمان قديم، آن را يكى از چهار عنصر تشكيل دهنده مادّه مى‌دانستند. برابر عربى آن «ماء» و 63 بار در قرآن آمده است. اين آيات اشاره دارند كه عرش خداوند بر روى آب بوده و حيات همه جان‌داران به آب وابسته است و نيز از نقش‌هاى گوناگون آن در زمين از احياى زمين، سرسبزى طبيعت، رويش گياهان رنگارنگ، پيدايش مراتع، مزارع و باغ‌ها با درختان مختلف و انواع گوناگون ميوه‌ها، سخن رفته است. به نزول آب بر كوه‌هاى بلند و تأمين آب گواراى آشاميدنى، ايجاد نهرها و رود*هاى بزرگ و تسخير آب دريا*ها براى انسان نيز اشاره شده است. منابع و مخازن آب چون درياها، آسمان، كوه‌ها، نهرها، چشمه‌ها و چاه، از ديگر مسائل مربوط به آب است كه آيات قرآن به آن اشاره دارند. آياتى چند نيز از وجود آب در جهان آخرت به صورت يكى از نعمت‌هاى بهشت، خبر داده است. قرآن كريم در همه اين آيات، ذهن انسان را از توجّه به علل و عوامل مادّى تأمين آب منصرف ساخته و به عامل اصلى تأمين آن، يعنى خداوند سبحان، معطوف داشته است؛ البتّه در اين آيات، گاه به مسائل علمى نيز اشاره‌هاى دقيق شده؛ امّا پيش‌تر و برتر از آن بر امورى داراى اهداف تربيتى و هدايتى تأكيد شده كه مهم‌ترين آن‌ها از اين قرار است:

ادامه نوشته

ابر - باران - تگرگ - آب

 

« آيا نمي بيني خدا ابرها را براي جمع و مرتب شدن مي چرخاند ، بعد آنها را با هم مالوف مي کند، بعد آنها را روي هم انباشته مي کند، و بعد مي بيني که از ميان امتداد آنها قطره بيرون مي آيد. و از ابرهاي کوه مانند که ريزه هاي يخ دارند نيز با چرخاندن آنها تگرگ نازل ميکند و آنها را بر سر هر که بخواهد مي ريزد و هر که را نخواهد نمي ريزد . بر آن نزديک است ديدگانها را بگيرد » .

نکات آيه :

1- ابرها براي جمع و مرتب شدن چرخانده مي شوند.

2- ابرها مالوف مي شوند.

3- ابرها روي هم متراکم مي شوند.

4- قطره از خلال امتداد ابر ( از امتداد تراکم ابر ) مي ريزد.

5- ابرهاي کوه مانند وجود دارد.

6- در ابرهاي کوه مانند ريزه هاي يخ وجود دارد که با چرخش آنها تگرگ تشکيل ميشود.

7- برق تگرگ نزديک به گرفتن چشم است.


ادامه نوشته