صفات ویژه بندگان خاص خدا (بخش دوم)

صفات ویژه بندگان خاص خدا (بخش دوم)

«وَعِبَادُ الرَّحْمَانِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمْ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا»

الفرقان/۶۳

دومین وصف عباد الحمن حلم و برد باری است چنانچه قرآن در ادامۀ همین آیه می فرماید:

« وَإِذَا خَاطَبَهُمْ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامً»

(و هنگامی که جاهلان آنها را مورد خطاب قرار می دهند و به جهل و جدال و سخنان زشت می پردازند، در پاسخ آنها «سلام» می گویند)

سلامی که نشانۀ بی اعتنائی، توأم با بزرگواری است، نه سلامی که ناشی از ضعف باشد.

سلامی که دلیل عدم مقابله به مثل، در برابر جاهلان و سبک مغزان است.

سلام وداع گفتن با سخنان بی رویۀ آنها، نه سلام تحیت، که نشانۀ محبت و پیوند دوستی است، خلاصه سلامی که نشانۀ حلم، برد باری و بزرگواری است.

آری، یکی دیگر از پدیده های با عظمت روحی آنها تحمل و حوصله است که: بدون آن، هیچ انسانی راه دشوار، پر فراز و نشیب عبودیت و بندگی خدا را طی نخواهد کرد، مخصوصاً در جوامعی که افراد فاسد، مفسد و جاهل و نادان در آن فراوان است.

منبع: تفسیر نمونه،جلد پانزدهم

صفات ویژه بندگان خاص خدا (بخش سوم)

صفات ویژه بندگان خاص خدا (بخش سوم)

 

« وَ الَّذِینَ یبِیتُونَ لِرَبِّهِم سُجَّداً وَ قِیاماً »

الفرقان/۶۴

در دومین آیه، به سومین ویژگی آنها که عبادت خالصانۀ پروردگار است پرداخته، می گوید:

« آنها کسانی هستند که شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام می کنند»   الفرقان/۶۴

در ظلمت شب، که چشم غافلان در خواب است و جائی برای تظاهر و ریا وجود ندارد، خواب خوش را بر خود حرام کرده، و به خوش تر از آن که ذکر خدا و قیام و سجود در پیشگاه با عظمت او است، می پردازد، پاسی از شب را به مناجات با محبوب می گذرانند، و قلب و جان خود را با یاد و نام او روشن می کنند.

گرچه جملۀ (یَبِیتُون) دلیل بر این است که: آنها شب را با سجده و قیام به صبح می آورند، ولی معلوم است، منظور بخش قابل ملاحظه ای از شب است، و یا اگر تمام شب باشد، در بعضی از مواقع چنین است.

ضمناً، تقدیم (سجود) بر (قیام) به خاطر اهمیت آن است، هر چند در موقع نماز عملاً قیام مقدم بر سجود است.

 

منبع: تفسیر نمونه،جلد پانزدهم

نماز و صبر

نماز و صبر

«وَأَقِمِ الصَّلاَهَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّـیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ»

سوره الهود/۱۱۴

در این آیه و آیه بعد به دو دستور مهم اسلامی که در واقع روح ایمان و پایه اسلام است اشاره می کند.

نخست فرمان به اقامه نماز داده می گوید:

« در دو طرف روز و اوایل شب نماز را به پا دار»

«وَأَقِمِ الصَّلاَهَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ»

ظاهراً تعبیر((طُرَفَیِ النَّهارِ)) (دو طرف روز)، این است که نماز صبح و مغرب را بیا ن می کند که در دو طرف روز قرار گرفته و ((زُلفَ)) منطق بر نماز عشاء است.

سپس برای اهمیّت نماز روزانه خصوصاً و همه عبادات وطاعات وحسنات عموماً چنین می گوید: «چراکه حسنات، سیّئات (وآثارآنها) را از بین می برند»

« إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّـیِّئَاتِ»

«این تذّکری است برای کسانی که اهل تذکّرند»

«ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ».

این آیه همانند بخش دیگری از آیات قرآن، تأثیر اعمال نیک را در از بین بردن آثار سوء اعمال بد بیان می کند.کار نیک که از انگیزه إلهی سرچشمه گرفته است به روح آدمی لطافتی می بخشد که آثار گناه را می تواند از آن بشوید و تیرگیهای گناه را به روشنایی مبدّل سازد.

 

منبع: برگزیده تفسیر نمونه، جلد دوم

صبر و نیکوکاری

صبر و نیکوکاری

«وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ»

سوره الهود/۱۱۵

به دنبال برنامه انسان ساز نماز و بیان تأثیری که حسنات در زدودن سیّئات دارد، در این آیه فرمان به صبر میدهد، می گوید:« و شکیبایی کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد. »

( وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ )

یعنی نیکوکاری بدون صبر و ایستادگی میّسر نیست.

«صبر» هرگونه شکیبایی در برابر مشکلات، مخالفتها، آزارها، هیجانها، طغیانها و مصائب گوناگون را شامل می شود.

«صبر» یک اصل کلّی و اساسی است که در مواردی از قرآن همراه با نماز ذکر شده است، شاید به این دلیل که نماز در انسان حرکت می آفریند و دستور صبر، مقاومت ایجاد می کند و این دو، یعنی حرکت و مقاومت، هنگامی که دست به دست هم دهند عامل اصلی هر پیروزی خواهد شد.

 

 

منبع: برگزیده تفسیر نمونه، جلد دوم

 

أهمیّت نماز

أهمیّت نماز

«وَأَقِمِ الصَّلاَهَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّـیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ»

سوره الهود/۱۱۴

در روایاتی که ذیل آیه مورد بحث از پیامبر(ص) و ائمّه معصومین(ص) نقل شده است، تعبیراتی دیده می شود که از أهمیّت نماز در مکتب اسلام پرده بر می دارد.

علی(ع) در روایتی فرموده است: « با رسول خدا(ص) در مسجد در إنتظار نماز بودیم که مردی برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا، من گناهی کرده ام. پیامبر(ص) از از روی برگرداند. هنگامی که نماز تمام شد، همان مرد برخاست و سخن اوّل را تکرار کرد.

پیامبر(ص) فرمود: آیا با ما این نماز را انجام ندادی و برای آن به خوبی وضو نگرفتی؟

عرض کرد: آری. فرمود: این کفّاره گناه توست.

جای تردید نیست که هرگاه نماز با شرایطش انجام شود، پیوندهای ایمانی انسان را با خدا چنان محکم می سازد که آلودگیها و آثار گناه را از دل و جان او شست و شو می دهد.

نماز انسان را در برابر گناه بیمه می کند و زنگار گناه را از آیینۀ دل او می زداید، نماز ملکات عالی انسانی را در أعماق جان بشر می رویاند، نماز إراده را قوی و قلب را پاک و روح را تطهیر می کند. به این ترتیب نماز چنانچه به صورت جسم بی روح نباشد، مکتب عالی تربیت است.

توضیحات بیشتر در مورد این آیه شریفه را در لینک زیر مشاهده کنید :

نماز شب یک عبادت بزرگ روحانی

نماز شب یک عبادت بزرگ روحانی

«وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا»

الإسرا/۷۹

غوغای زندگی روزانه از جهات مختلف توجّه انسان را به خود جلب می کند و فکر آدم را به وادی های گوناگون می کشاند به طوری که که جمعیّت خاطر و حضور قلب در آن بسیار دشوار است، اما در دل شب و هنگام فرو نشستن غوغای زندگی مادّی و آرامش روح و جسم انسان به مدد مقداری خواب حالت توجّه و نشاط خاصّی به انسان دست می دهد که بی نظیر است.

 به همین دلیل دوستان خدا همیشه از عبادت های آخر شب، برای تصفیه روح و حیات قلب و تقویت اراده و تکمیل إخلاص، نیرو می گرفته اند.

در حدیثی امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) فرمود:« شب زنده داری مایه تندرستی است و خشنودی پروردگار عزّوجّل و قرار گرفتن در معرض رحمت خدا و چنگ آویختن به أخلاق پیامبران را به همراه دارد. »

از امام صادق (علیه السّلام) روایت شده است که فرمود: «نماز شب چهره را سفید و نورانی می کند، نماز شب انسان را خوشبو می کند، نماز شب روزی می آورد. »

در بعضی از روایات می خوانیم که این عبادت به قدری اهمّیت دارد که جز پاکان و نیکان موفّق به انجام آن نمی شوند.

در حدیثی امام صادق (علیه السّلام) فرمود: « آدمی دروغ می گوید و به سبب آن از نماز شب محروم می شود. »

نماز شب به سه بخش تقسیم می شود:

الف) چهار نماز دو رکعتی که مجموعاً هشت رکعت می شود و نامش «نافله شب» است؛ ب) یک نماز دو رکتی که نامش «نافله شَفع»؛ ج) یک نماز یک رکعتی که نامش «نافله وِتر» است.

طرز انجام این نمازها همانند نماز صبح است ولی أذان و اقامه ندارد، و قنوت نماز وتر را هرچه طولانی تر کنند بهتر است.

 

 

منبع: برگزیده تفسیر نمونه، جلد دوم

پنج صفت ویژه مؤمنان(بخش اوّل)

پنج صفت ویژه مؤمنان(بخش اوّل)

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ»  الإنفال/۲

در آیات گذشته به تناسب موضوعی که در أمر غنایم میان بعضی از مسلمانان روی داده بود سخن از پرهیزگاری و ایمان به میان آمد، در این آیه و آیه بعد، برای تکمیل موضوع به پنج صفت از صفات برجسته مؤمنان اشار کرده که سه صفت آن دارای جنبه معنوی و باطنی است و دو صفت دیگر جنبه عملی و خارجی دارد. سه صفت اوّل عبارتند از: احساس مسؤلیّت، تکامل ایمان، و توکّل؛ و دو صفت دیگر عبارتند از: ارتباط با خدا، و ارتباط و پیوند با خلق خدا. نخست می فرماید:

«مؤمنان تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دلهایشان ( به خاطر درک عظمت او و احساس مسؤلیّت در پیشگاهش) ترسان می گردد»

(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ)

(وجل) حالت ترسی است که به انسان دست می دهد و سرچشمه آن یکی از دو چیز است: یا درک مسؤلیّتها، و یا درک عظمت مقام پروردگار و توجه به وجود او.

آنگاه دومّین صفت آنها را چنین بیان می کند: همواره در مسیر تکامل پیش می روند و لحظه ای آرام ندارند « و هنگامی که آیات او بر آنان خوانده می شود ایمانشان فزون تر می گردد »

(وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا)

سومین صفتشان این است که: «تنها بر پروردگارشان توّکل دارند»

(وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ)

مفهوم «توّکل»، خودسازی و بلند نظری و عدم وابستگی به دیگران و ژرف نگری است. استفاده از عالم اسباب جهان طبیعت و حیات، عین توّکل به خداست، زیرا هر تأثیری که در این اسباب وجود دارد به خواست خدا و به إراده اوست.

 

 

 

منبع: برگزیده تفسیر نمونه، جلد دوم

پنج صفت ویژه مؤمنان(بخش دوّم)

پنج صفت ویژه مؤمنان(بخش دوّم)

«الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ» الإنفال/۳

پس از ذکر سه صفت از صفات پنج گانه روحانی و نفسانیِ مؤمنان راستین،

می فرماید: آنها در پرتو احساس مسؤلیّت و درک عظمت پروردگار و نیز ایمان فزاینده و بلند نگریِ توکّل، از نظر عمل دارای دو پیوند محکم اند: یکی پیوند و رابطه نیرومند با خدا، و دیگری پیوند و رابطه نیرومند با بندگان خدا؛

به این ترتیب که

«الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ»

جمله «یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ» (به پا داشتن یا إقامه نماز) به جای خواندن نماز، اشاره به این است که نه تنها خودشان نماز می خوانند بلکه کاری می کنند تا این رابطه محکم با پروردگار همیشه و در همه موارد پا بر جا باشد.

جمله «مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ» (از آنچه به آنان روزی دادیم) معنای وسیعی دارد که تمام سرمایه های مادّی و معنوی را در بر می گیرد. آنها نه تنها از إنفاق اعمالشان بلکه از إنفاق علم و فکرشان، موقعیّت و نفوذشان و تمام مواهبی را که در اختیار دارند، در راه بندگان خدا مضایقه نمی کنند.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه، جلد دوم

قرآن و قیام مهدی(عج)

قرآن و قیام مهدی(عج)          

در این آیه بشارت به عالم گیر شدن اسلام را به مسلمانان می دهد. و با آن، بحث آیه گذشته را دایر بر اینکه تلاش های مذبوحانه دشمنان اسلام به جایی نمی رسد تکمیل می کند. می گوید: «او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گردانَد، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند».

(هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلىَ الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون)     التوبه/۳۳٫

منظور از (هُدی) دلایل روشن و براهین آشکاری است که در آیین اسلام وجود دارد و منظور از (دین حق)، همین آیینی است که اصولش حق، فروعش حق، تاریخ و مدارک و اسنادش حق، و نتیجه و برداشت آن نیز همه حق است و بی گمان آیینی که محتوای آن حق باشد و هم دلایل و مدارک و تاریخ آن روشن، باید سرانجام بر همه آیینها پیروز شود.

با گذشت زمان و پیشرفت دانش و سهولت ارتباطات، چهره واقعیّتها از پشت پرده های تبلیغات مسموم به در خواهد آمد و موانعی که مخالفان حق بر سر راه آن قرار می دهند در هم کوبیده خواهد شد و به این ترتیب آیین حق و حکومت حق همه جا را فرا خواهد گرفت هر چند دشمنان حق خوش نداشته باشند و از هیچ کار شکنی مضایقه نکنند، زیرا تلاش آنها حرکتی بر خلاف مسیر تاریخ و بر ضدّ سنن آفرینش است.

قرآن و قیام مهدی (عج)_ آیه مورد بحث که با همین الفاظ در آیه ۹سوره صف آمده و با تفاوت مختصری در آیه ۲۸ سوره فتح تکرار شده است، خبر از جهانی شدن اسلام می دهد، زیرا مفهوم آیه، پیروزی همه جانبه اسلام بر ادیان است. یعنی سرانجام اسلام سراسر کره زمین را فرا خواهد گرفت و بر همه جهان پیروز خواهد شد.

از امام صادق(ع) در تفسیر این آیه روایت شده که فرمود: «به خدا سوگند، هنوز محتوای این آیه تحقّق نیافته است و زمانی تحقّق می یابد که قائم خروج کند. به هنگامی که او قیام کند، کسی که خدا را منکر شود در جهان باقی نخواهد ماند.»

و امام باقر (ع) در روایتی فرموده است: «وعده ای که در این آیه داده شده است، به هنگام ظهور مهدی آل محمد(ص) صورت می پذیرد. آن روز هیچ کس در روی زمین نخواهد بود مگر اینکه اقرار به حقانیّت محمد(ص) می کند.

 

 

 

منبع: برگزیده تفسیر نمونه، جلد دوّم

کوتاهى عمر این جهان

کوتاهى عمر این جهان

در تـعـقـیـب آیـات گـذشـتـه در ایـنجانوعى دیگر از مجازاتهاى روانى دوزخیان که به صورت سـرزنـشـهـاى الـهـى است مطرح شده ;نخست مى گویددر آن روز خداوند آنها را مخاطب قرار داده «مى گویدچند سال در روى زمین توقف (و زندگى ) کردید»؟(قال کم لبثتم فى الا رض عدد سنین ).

۱۱۳ – درپاسخ مى گویندما تـنـهـا به اندازه یک روز, یا (حتى کمتر از آن ) به اندازه بعضى از یک روز, در دنیا توقف داشتیم از آنها که مى توانند بشمارند بپرس قالوا لبثنا یوما او بعض یوم فسئل العادین اما آنها در این مقایسه زندگى دنیا را به قدرى کوتاه مى بینند که «درپاسخ مى گویندما تـنـهـا به اندازه یک روز, یا (حتى کمتر از آن ) به اندازه بعضى از یک روز, در دنیا توقف داشتیم » (قالوا لبثنا یوما او بعض یوم ).

در حـقـیـقـت عـمرهاى طولانى در دنیا گویى لحظه هاى زودگذرى هستند دربرابر زندگى آخرت , که هم نعمتهایش جاویدان است و هم مجازاتهایش نامحدود.

سـپـس بـراى تـاکـیـد سـخن خود, یا براى این که پاسخ دقیقترى گفته باشند,عرض مى کنند خداوندا«از آنها که مى توانند بشمارند بپرس »(فسئل العادین ).

۱۱۴ – مى گویدآرى ) شما مقدار کمى (در دنیا) توقف کردید اگر مى دانستید قال ان لبثتم الا قلیلا لو انکم کنتم تعلمون اینجاست که خداوند به عنوان سرزنش و توبیخ به آنها «مى گویدآرى ) شما مقدار کمى (در دنیا) توقف کردید اگر مى دانستید» (قال ان لبثتم الا قلیلا لو انکم کنتم تعلمون ).

۱۱۵ – آیا گمان کردید که ما شما را بیهوده آفریده ایم , و به سوى ما بازگشت نخواهید کرد افحسبتم انما خلقناکم عبثاوانکم الینا لا ترجعون در این آیه از راهى دیگر, راهى بسیار مؤثر و آموزنده براى بیدارساختن این گروه وارد بحث مـى شـود و مـى گوید«آیا گمان کردید که ما شما را بیهوده آفریده ایم , و به سوى ما بازگشت نخواهید کرد»؟افحسبتم انما خلقناکم عبثاوانکم الینا لا ترجعون ).

این جمله کوتاه و پرمعنى یکى از زنده ترین دلائل رستاخیز و حساب و جزاى اعمال را بیان مى کند, و آن این که اگر راستى قیامت و معادى در کار نباشد زندگى دنیا عبث و بیهوده خواهد بود, زیرا زندگى این جهان با تمام مشکلاتى که دارد و بااین همه تشکیلات و مقدمات و برنامه هایى که خدا براى آن چیده است اگر صرفابراى همین چند روز باشد بسیار پوچ و بى معنى مى باشد.

۱۱۶ – پس برتر است خداوندى که فرمانرواى حق است (از این که شما را بى هدف آفریده باشد) معبودى جز او نیست و او پروردگار عرش کریم است فتعالى اللّه الملک الحق لا اله الا هو رب العرش الکریم و از آنجا که این گفتار یعنى عبث نبودن خلقت , سخن مهمى است که نیاز به دلیل محکم دارد در این آیه اضافه مى کند«پس برتر است خداوندى که فرمانرواى حق است (از این که شما را بى هدف آفریده باشد) معبودى جز او نیست و او پروردگار عرش کریم است » (فتعالى اللّه الملک الحق لا اله الا هو رب العرش الکریم ).

۱۱۷ – و هر کس با خدا مـعـبـود دیگرى را بخواند ـو مسلما هیچ دلیلى بر آن نخواهد داشت ـ حساب او نزد پروردگارش خواهد بود یقینا کافران رستگار نخواهند شد ومن یدع مع اللّه الها آخرلا برهان له به فانما حسابه عند ربه انه لا یفلح الکافرون

معبودانی ضعیف تر از مگس

معبودانی ضعیف تر از مگس

�یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ ۚ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ ۖ وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ۚ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ�

الحَج/۷۳

در این آیه مثالی گویا از وضع بت ها و معبودان ساختگی و ضعف و ناتوانی آنها ارایه می دهد و بطلان اعتقاد مشرکان را به روشن ترین وجهی آشکار می سازد. خطاب به عموم مردم می گوید: � ای مردم، مثَلی زده شده است، به آن گوش فرا دهید�

(یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ)

� کسانی که غیر از خدا آن را می خوانید هرگز نمی توانند مگسی بیافرینند، هرچند برای این کار دست به دست هم دهند�

(إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ)

همه بتها و معبودان و حتّی همه دانشمندان و مخترعان اگر دست به دست هم بدهند قادر به آفرینش مگسی نیستند. بنابراین چگونه می خواهید اینها را همردیف پروردگار بزرگی قرار دهید که آفریننده آسمانها و زمین و هزاران هزار نوع موجود زنده در دریاها وصحراها و جنگلها و اعماق زمین است؟

سپس اضافه می کند: نه تنها قادر نیستند مگسی بیافرینند بلکه از مقابله با آن نیزعاجز اند، زیرا، �هرگاه مگس چیزی از آنها برباید نمی توانند آن را باز پس گیرند�

(وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ)

آری، �هم این طلب کنندگان ناتوانند و هم آن مطلوبان�، هم این عابدان هم آن معبودان (ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ).

 

 

منبع: برگزیده تفسیر نمونه، جلد سوم

آیه نور

آیه نور

پیوند و ارتباط این آیه با آیات گذشته از این نظر است که در آیات پیشین سخن از مسأله پاکدامنی و مبارزه با فحشا با استفاده از راه ها و وسایل گوناگون بود، از آنجا که ضامن انجام تمام احکام إلهی به خصوص کنترل غرایز سرکش و غریزه جنسی که نیرومند ترینِ آنهاست بدون استفاده از پشتوانه ایمان ممکن نیست، سرانجام بحث را به ایمان و اثر نیرومند آن می کشانَد

و می فرماید: ((خداوند نور آسمانها و زمین است.))

«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ »

اگر بخواهیم برای ذات پاک خدا تشبیه و تمثیلی از موجودات حسّیِ این جهان انتخاب کنیم، گرچه مقام با عظمت او از هر شبیه و نظیر برتر است، آیا جز از واژه (نور)

ادامه نوشته

وعده گاه بزرگ

وعده گاه

وعده گاه بزرگ

در این آیه به یکی دیگر از صحنه های زندگی بنی اسرائیل و در گیری موسی با آنها اشاره می کند و آن، رفتن موسی به میعادگاه پروردگار و گرفتن تورات از طریق وحی و تکلّم با خداست که به دنبال آن داستان گوساله پرستیِ بنی اسراییل و انحراف از مسیر توحید ذکر شده است. نخست می فرماید: ((و ما با موسی سی شب وعده گذاشتیم، سپس آن را با سی شب دیگر تکمیل کردیم؛ به این ترتیب میعاد پروردگارش با او در چهل شبِ تمام شد)

ادامه نوشته

آسیب های نگاه کردن به عکس و فیلم مستهجن

مشاهده عکس ها و فیلم های مستهجن و غیر اخلاقی چه ضررهایی برای ما دارد…؟

فیلم مستهجن

یکی از قدرتمند ترین نیازها و غرایزی که در انسان وجود دارد غریزه جنسی است. نیاز جنسی مانند نیاز به آب و غذا از نیازهایی است که بایستی از روش صحیح ارضاء گردد. شکل گیری و غلیان نیاز جنسی در انسان با بلوغ جنسی آغاز می شود و در همین زمان است که نیازمند قوانینی برای نظام مند کردن این نیاز فطری و غریزی هستیم. همانگونه که ارضاء نیاز به غذا باید از مسیر حلال و غذاهای طیّب و مفید باشد، ارضاء غریزه جنسی نیز باید قانونمند و از راههای صحیح صورت گیرد. همانگونه که دزدی برای رفع نیاز گرسنگی منجر به هرج و مرج و مفاسد مختلف فردی و اجتماعی می گردد، ارضاء شهوت جنسی به غیر از روش معقول و نظام مند نیز منجر به مفاسد مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی و هم مفاسد اخروی و معنوی می گردد.
از نظر علم و تجربه ثابت شده است که یکی از عوامل اصلی و ناخودآگاه تحریک و ترشح غدد و هورمونهای جنسی،نگاه است…

از نظر علم و تجربه ثابت شده است که یکی از عوامل اصلی و ناخودآگاه تحریک و ترشح غدد و هورمونهای جنسی،نگاه است.  نگاه به نامحرم هرچند اگر بدون قصد تلذّذ باشد عمل طبیعی و غریزی خود را انجام می دهد و زمینه تحریک شهوت انسان را در زمان نگاه یا بعد از آن ایجاد می کند.تحریک غریزه جنسی به گونه نامشروع نیز آثار شوم و نکبت بار فراوانی بر ابعاد مختلف انسان و جامعه بشری ایجاد می نماید.

ادامه نوشته

کدام، دعا یا قرآن؟؟؟

کدام، دعا یا قرآن؟؟؟
این آیه که آخرین آیه سوره فرقان است در حقیقت نتیجه ای است برای تمام سوره، و هم برای بحث هایئ که در زمینه اوصاف (عبادالرحمن) در آیات گذشته آمده است، روی سخن را به پیامبر(ص) کرده می گوید: ((بگو: پروردگار من برای شما ارج و وزنی قائل نیست اگر دعای شما نباشد))

download

« قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَ‌بِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ »
(یعبؤ) از مادّه (عبأ) بر وزن عبد به معنی سنگین است، بنابراین جملۀ ((لا یعبأ)) یعنی وزنی قائل نیست، و به تعبیر دیگر، اعتنائی نمی کند.
گرچه درباره معنی دعا در اینجا احتمالات زیادی داده شده ولی ریشۀ همه، تقریباً به یک اصل باز میگردد.
بعضی گفته اند: دعا به همان معنی دعا کردن معروف است.
بعضی دیگر، آن را به معنی ایمان.
بعضی به معنی عبادت و توحید.
بعضی به معنی شکر.
بعضی به معنی خواندن خدا در سختی ها و شدائد، تفسیر کرده اند امّا ریشه همه اینها همان ایمان، و توجّه به پروردگار است.
ادامه نوشته