آیه نور
می توان استفاده کرد؟ همان خدایی که پدید آورنده جهان هستی است، روشنی بخش عالم آفرینش است، همه موجودات به برکت فرمان او زنده اند و همه مخلوقات بر سر خوان نعمت او نشسته اند که اگر لحظه ای لطف خود را از آنان باز گیرد همگی در ظلمت فنا و نیستی فرو می روند.
جالب اینکه هر موجودی به هر نسبت با او ارتباط دارد و به همان اندازه نورانیّت و روشنایی کسب می کند:
قرآن نور است چون کلام اوست.
اسلام نور است چون آیین اوست.
پیامبران نورند چون فرستادگان اویند.
امامان معصوم نورند چون حافظان آیین او پس از پیامبرانند.
ایمان نور است چون رمز پیوند با اوست.
علم نور است چون سبب آشنایی با اوست.
بنابراین« اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ».
اگر نور را به معنی وسیع کلمه به کار ببریم، یعنی هر چیزی که ذاتش آشکار و خود ظاهر کننده غیر باشد، در این صورت به کار بردن کلمه نور در ذات پاک او جنبه تشبیه هم نخواهد داشت، چراکه چیزی در عالم خلقت از او آشکار تر نیست تمام آنچه غیر اوست از برکت وجود او آشکار است. به این ترتیب تمام انوار هستی از نور او مایه می گیرند و به نور ذات پاک او منتهی می شوند.
قرآن بعد از بیان این حقیقت، با بیان یک مثال زیبا و دقیق، چگونگی نور إلهی را مشخّص می کند، می فرماید: ((مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد (و) آن چراغ در حبابی قرار گیرد؛ حبابی شفّاف و درخشنده همچون ستاره ای فروزان))
« مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ »
(( این چراغ با روغنی افروخته می شود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی))
« یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ »
روغنش چنان صاف و خالص است که (( نزدیک است بدون تماس با آتش شعله ور شود))
« یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ »
(( نوری است بر فراز نوری))
« نُورٌ عَلَى نُورٍ »
(( وخدا هرکس را بخواهد، به نور خود هدایت می کند))
« یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ »
((و خدا برای مردم مثلها می زند))
« وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ »
((و خداوند به هر چیزی داناست))
« وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ »
(مشکاه) در اصل به معنی روزنه و محلّی است که در دیوار ایجاد می کردند و چراغ را برای محفوظ ماندن در آن می نهادند.
(مصباح) به معنی خود چراغ است که معمولاً با فیتیله و مادّه روغنیِ قابل اشتعالی افروخته می شده است.
جمله « زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ » به مادّه انرژی زا برای ذچراغ اشاره دارد، زیرا روغن زیتون یکی از بهترین روغنها برای اشتعال است، آن هم درختی که تمام جوانب آن به طور مساوی در معرض تابش نور آفتاب باشد، نه در جانب شرق باغ و نه در جانب غرب باغ قرار گرفته باشد.
در توضیح این مثل باید گفت نور ایمان که در مؤمنان است دارای همان چهار عاملی است که در یک چراغ پر فروغ وجود دارد:
۱ . (مصباح) همان شعله های ایمان است که در قلب مؤمن آشکار می گردد و فروغ هدایت از آن منتشر می شود.
۲ . (زجاجه) و حباب، قلب مؤمن است که ایمان را در وجودش آشکار می سازد.
۳ . (مشکاه) سینه مؤمن و به عبارت دیگر، مجموعه شخصیّت و آگاهی و علوم و افکار او است که ایمان او را از گزند حوادث مصون می دارد.
۴ . (شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ) (مادّه انرژی زا) همان وحی الهی است که عصاره آن در نهایت صفا و پاکی است و ایمان مؤمن بوسیله آن بارور می شود.
در حقیقت این نور خداست، همان نوری که آسمانها و زمین را روشن ساخته و از کانون قلب مؤمنان سر برآورده و تمام وجود و هستی آنان را نورانی می کند.
دلایلی را که مؤمنان از عقل دریافته اند با نور وحی آمیخته می شود و مصداق (نُورٌ عَلَى نُورٍ) می گردد. و هم در اینجاست که دلهای آماده و مستعد، به این نور الهی هدایت می شوند و مضمون (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ) در مورد آنها پیاده می گردد.
این نور وحی باید از آلودگی به گرایشهای مادّی و انحرافیِ شرقی و غربی که موجب پوسیدگی و کدورت آن می شود برکنار، و چنان زلال و خالی از هز التقاط و انحرافی باشد که بدون نیاز به چیز دیگر، تمام نیرو های وجود انسان را بسیج کند و مصداق (یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ) گردد.
منبع: برگزیده تفسیر نمونه، جلد سوّم
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۶ ساعت 7:59 توسط اکبر احمدی
|
این وبلاگ جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی وترویج آن ایجاد گردیده است امید است که بتوانیم گامهای موثر در جهت اعتلاء فرهنگ قرآنی برداریم لذا از تمامی شما عزیزان استدعا دارم مرا دراین حرکت خداپسندانه مساعدت ویاری نمایید متشکرم.