امام برای اینکه عقبه‌ی اعتقادی این حرکت پیچیده را محکم کنند و به مردم بفهمانند که اصلاح روابط بین آنها، امری لازم و ضروری است، در جای دیگری می‌فرمایند:

»اُوصیکما و جَمیعَ ولدی واهلی ومَن بَلَغهُ کتابی بِتقوی اللهِ ونظمِ امرِکم و صَلاحِ ذاتِ بینکم فإنّی..« (4)

به شما (امام حسن و امام حسین علیهما السلام) و همه فرزندان و خویشان و هر کس این نوشته‌ی من به او رسید، همگی را به تقوای الهی و نظم در کار و اصلاح روابط میان خود، سفارش می‌کنم. خودم از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که فرمود: » اصلاح ذات البین (بر قراری صلح و آشتی و سامان بخشیدن به روابط بین مؤمنان) با فضیلت‌تر از یک سال نماز و روزه است.«

پس برقراری روابط منسجم ومستحکم انسان‌های مؤمن بر پایه‌ی صلح و صلاح، یک تکلیف همگانی است، که فضیلت آن از نماز و روزه ـ که رابطه‌ی فرد با خدای خویش است ـ برتر است. چه اینکه در اجتماع نا صالح و از هم گسیخته، کم کم یاد خدا و زمینه‌ی انجام بایدهای او هم فراموش می‌شود. 

البته امام علیه السلام این نکته‌ی مهم را نیز  بارها یاد آورده‌اند که برای خاموش کردن آتــــش فتنه، بایــد به دستورات رهبر و پیشوای جامعه گوش، سپرد. ایشان پیوسته به امت مسلمان هشــدار داده‌اند که راه رهایی از گرداب فتنه، گردیدن بر گرد امام است ؛ و اطاعت از رهبری، آبی است بر آتش فتنه.

آتشی که اگر شعله‌ور شود، مؤمنان ساده دل در آن می‌سوزند و بیگانگان فریب کار در امان می‌مانند. سوز دلِ علی علیه السلام برای جلوگیری از آتش فتنه را در این کلام ببینید که می‌فرماید:

» أیّها الناسُ ... وَ لا تَصدَّعوا علی سُلطانِکم فتذُمُّوا غِبَّ فِعالِکم ولا تَقتَحِمُوا مَا استقبلتم من فَورِ نارِ الفتنة...«  (5)

ای مردم! از گِرد پیشوا و امامتان پراکنده نشوید. که پایانکار، خود را نکوهش خواهید کرد، به آتش فتنه‌ای که با آن روبرو گشته‌اید، هجوم نبرید و خود را در آن نیفکنید! خود را کنار کشید تا موج فتنه بی آنکه به شما آسیبی رساند آرام گیرد. به جانم سوگند در آتش این فتنه، مؤمن است که هلاک می‌شود و غیر مسلمان سالم می‌ماند.

یاران امام؛ درد بی درمان

از رنج‌های علی علیه السلام یاران پراکنده‌ی اوست کسانی که بناست در کنار امام، یاران او باشند و باری بردارند، خار راه شده‌اند.

 امام می‌خواسته با این‌ها، دردها را درمان کند و مشکلات را بر طرف سازد؛ حال اینان خود، درد بی درمان علی علیه السلام شده‌اند و برای امام مشکل سازند.کسالت و بی حالی، بی غیرتی و رضایت به باطل، دنیا زدگی و ترس از مرگ، بی اعتمادی به امام؛ از یاران علی علیه السلام جمعی پراکنده و از هم گسیخته ساخته است. گوششان به امام است، ولی دلشان درجای دیگری است. حتی وقتی در کنار هم هستند، دلهایشان با هم نیست و هم نوا و یکدل نیستند.

تَحُسَبُهُمْ جَمیعاً وَقُلُوبُهُمْ شَتّی (6)

اینها غصه‌های علی علیه السلام است. امام باز هم ساکت نمی‌نشیند. مانند پدری مهربان؛ یارانش را فرا می‌خواند، به آنها هشدار می‌دهد؛ توبیخ می‌کند؛ تحریک و تشویق می‌نماید؛ اتحاد و انسجام دشمن را بر باطل خویش، به رخ یاران می‌کشد؛ نفرین‌شان می‌کند؛ آنچه از دست امام ساخته است، انجام می‌دهد تا شاید یارانش با هم متحد شوند و به یاری حق برخیزند؛ امّا افسوس!

گاهی امام تعجب شدید خود را ابراز نموده همراه اندوهی مضاعف می‌فرمایند:

ای شگفتا! شگفت! به خدا قسم اتحاد و اجتماع مردان معاویه برگِرد پرچم باطل و پراکندگی و بی تفاوتی شما به حقتان، انسان را دل مرده و غصه‌دار می‌کند. نفرین بر شما! رویتان سیاه باد! هیچوقت روز خوش نبینید که اینگونه بی تفاوت و وامانده شدید! همچون هدفی که به سویش تیر زنند و تکانی نخورد. به غارت می‌روید و به غیرت نمی‌آیید. به جنگ کشیده می‌شوید و جنگ نمی‌کنید ساکت نشسته به معصیت خدا راضی شده‌اید.« (7)

شگفتی و غصه علی علیه السلام این است که چرا دوستان این چنین پراکنده‌اند و متفرق؛ با آن که بر حقند و حق با آنان است. می‌بینند که افراد دشمن چگونه بر سر باطل دست به دست هم داده‌اند و منسجم شده‌اند.

مسلمانان امروز و قطره‌ای از غیرت علی علیه السلام

مسلمانان در دنیای امروز باید از این حقایق عبرت گیرند و دست چپاولگرِ دشمنان اسلام را از جامعه مسلمانان و نوامیس آن کوتاه کنند.