تسبیح حیوانات



۩๑۩ ويژه نامه اربعين حسيني (يک عمر بود هجر تو ٬ يک اربعين نبود) ۩๑۩




21 . تسبیح حیوانات


امام صادق علیه السلام فرمود:« حضرت داود علیه السلام در یكى از شب ها با حال خوشى زبور را تلاوت مى‏كرد و از حالات معنوى خود لذت مى‏برد. آن شب به نظرش آمد كه شب زنده دارى خوبى داشته است و از این جهت‏ شگفت زده شد . در آن حال قورباغه‏اى از زیر صخره‏اى از سوى خداوند متعال به سخن آمد و گفت:

« یا داود تعجبت من سهرك لیلة و انى لتحت هذه الصخرة منذ اربعین سنة ماجف لسانى عن ذكر الله تعالی(29)؛


اى داود! آیا از شب زنده ‏دارى‏ات به شگفت آمده‏اى؟ من چهل سال است كه در زیر این صخره زبانم به ذكر الهى مترنم است .»



22 . كرامت نام حضرت محمد صلى الله علیه و آله

حضرت على علیه السلام در ضمن روایتى طولانى در منقبت ‏حضرت خاتم الانبیاء صلى الله علیه و آله فرمود

:« روزى یكى از علماء یهود به حضور پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و سؤالات متعددى از آن حضرت پرسید و پاسخ هاى وافى دریافت كرد و مسلمان شد . سپس الواحى بیرون آورد و در مقابل پیامبر قرار داد و گفت: این از جمله صفحات توراتى است كه به حضرت موسى بن عمران علیه السلام نازل شده است.

من فضائل تو را در آنها مى‏خواندم و شك مى‏كردم و چهل سال تمام نام تو را پاك مى‏نمودم؛ اما قسم به آن خدایى كه تو را به حق و راستى مبعوث فرموده است، هر گاه نامت را از تورات پاك نمودم، دوباره آن را در آنجا ثبت ‏شده مى‏یافتم .» (30)

23 . اربعین در قرآن

در برخى از آیات قرآن به واژه «اربعین‏» اشاره شده است، مثل: فرازى از قصه حضرت موسى علیه السلام كه مى‏فرماید:

« و اذ واعدنا موسى اربعین لیلة‏» (31)؛

« به یاد آورید آن هنگامى را كه با موسى علیه السلام ( براى یافتن پیام هاى آسمانى) چهل شب وعده قرار گذاشتیم .»


نیز مى‏فرماید:

« و واعدنا موسى ثلاثین لیلة و اتممناها بعشر فتم میقات ربه اربعین لیلة‏»
(32)؛


« و ما با موسى سى شب وعده گذاشتیم، سپس آن را با ده شب دیگر تكمیل نمودیم . به این ترتیب، میعاد پروردگارش با چهل شب تمام شد.»


قرآن كریم در مورد نافرمانى بنى‏اسرائیل از حضرت موسى علیه السلام و سرپیچى آنان از دستورات الهى و مجازات آن گروه از یهودیان با چهل سال سرگردانى، مى‏فرماید:

« فانها محرمة علیهم اربعین سنة یتیهون فى الارض فلا تاس على القوم الفاسقین‏» (33) ؛

« این سرزمین مقدس تا چهل سال بر آنها ممنوع خواهد بود و آنان همواره در مدت چهل سال در این بیابان سرگردان هستند، پس تو درباره سرنوشت این جمعیت گناهكار ناراحت نباش!»


24 . مجاهد دار به دوش

دعبل بن على خزاعى، از شاعران متعهد و شجاع اهل ‏بیت علیهم السلام است كه از دست مبارك حضرت رضا علیه السلام به كسب مدال افتخار و عطایاى مادى و معنوى نائل شد . او وصیت كرد قصیده معروف خود به نام « مدارس آیات‏» را - كه مورد تایید اهل ‏بیت علیهم السلام قرار گرفت - در كفنش بنویسند . زبان گویاى وى آن چنان برنده بود كه حكمرانان ستمگر را به هراس مى‏انداخت .

ابن مدبر مى‏گوید:« روزى به دعبل گفتم: من مردى بى‏باك و با شهامت مثل تو ندیده‏ام كه این چنین بى‏پروا در اشعار خود به زمامداران ستمگرى، مثل مامون مى‏تازى و حقائق را در قالب شعرهاى گویا و بلیغ به گوش مردم مى‏رسانى .

دعبل در مقابل هشدار ابن مدبر، با صلابت‏ خاصى كه از عشق او به اهل ‏بیت علیهم السلام ریشه مى‏گرفت، چنین گفت:

« یا ابا اسحاق! انى احمل خشبتى مذ اربعین سنة ولا اجد من یصلبنى علیها (34)؛ اى ابا اسحاق!

من چوبه دار خودم را چهل سال است كه با خود حمل مى‏كنم، اما هنوز كسى را نیافته‏ام كه مرا بر آن بیاویزد.»
شیعه یعنى دعبل چشم انتظار مى‏كشد بر دوش خود چل سال دار
شیعه یعنى همچو امثال كمیل سر نهد بر خاك پاى اهل ‏بیت

25 . ارزش عدالت گسترى

امام موسى بن جعفر علیهم االسلام در تفسیر آیه

« یحیى الارض بعد موتها»

فرمود: « خداوند زمین را با قطرات باران احیاء نمى‏كند، بلكه با مردان عدالت گستر زنده مى‏گرداند ... و این عمل از منافع مادى چهل روز باران بهتر و پربارتر است.» (35)



26 . هشدار به محتكران

امام صادق علیه السلام به تاجرانى كه براى منافع مادى خود اجناس مورد نیاز مردم را انبار كرده، با قیمت هاى گزاف مى ‏فروشند، شدیدا هشدار مى‏ دهد و مى ‏فرماید:

« الحكرة فى الخصب اربعون یوما و فى الشدة و البلاء ثلاثة ایام فمازاد على الاربعین یوما فى الخصب فصاحبه ملعون و مازاد على ثلاثة ایام فى العسرة فصاحبه ملعون (36) ؛

مدت احتكار جنس هاى مورد نیاز مردم در روزگار فراوانى، چهل روز است و در روزهاى سخت فقط سه روز . اگر بازرگانى در ایام فراوانى جنس، بیش از چهل روز و در هنگام دشوارى بیش از سه روز انبار كند، لعنت ‏خدا بر او باد .»

۩๑۩ ويژه نامه اربعين حسيني (يک عمر بود هجر تو ٬ يک اربعين نبود) ۩๑۩
 

چهل نفر هسته اولیه



۩๑۩ ويژه نامه اربعين حسيني (يک عمر بود هجر تو ٬ يک اربعين نبود) ۩๑۩



16 . چهل نفر هسته اولیه


زمانى كه برخى از یاران امام حسن مجتبى علیه السلام از وى درخواست كردند كه در مقابل ظلم و ستم زمامداران جور به ویژه معاویه قیام و مبارزه نماید، امام حسن علیه السلام فرمود:

« لى اسوة بجدى رسول الله حین عبدالله سرا و هو یومئذ فى تسعة و ثلاثین رجلا فلما اكمل الله له الاربعین صاروا فى عدة و اظهروا امر الله فلو كان معى عدتهم جاهدت فى الله حق جهاده (23)؛

الگوى من در رهبرى امت، جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله است، آن حضرت تا زمانى‏ كه تعداد یارانش به سى و نه نفر رسیده بود، مخفیانه و غیرعلنى خدا را عبادت مى‏كرد [ و به مبارزه و تبلیغ علنى روى نیاورد]؛ اما از موقعى كه خداوند متعال تعداد مسلمانان را به چهل نفر رساند، [تبلیغ] دین خدا را آشكار كردند و اگر یاران من هم به تعداد آنها باشد، در راه خدا به جهاد و مبارزه شایسته دست مى‏زنم .»


17 . دریغ از چهل یاور راستین

على علیه السلام نیز با شكایت از مظلومیت و غربت‏ خویش فرمود:« من بارها از مردم یارى خواستم اما به غیر از چهار نفر- زبیر، سلمان، ابوذر و مقداد - كسى جواب مثبت‏ به من نداد.» سپس افزود:

« لو كنت وجدت یوم بویع (اخوتیم) اربعین رجلا مطیعین لجاهدتهم (24)؛

اگر من در روز بیعت چهل یاور گوش به فرمان [و راستین] داشتم، با آنان مقابله و مجاهده مى‏كردم .»


18 . حقوق همسایه

رسول گرامى اسلام به منظور سالم سازى و ایجاد روحیه اعتماد و اطمینان به همدیگر و همچنین تقویت وحدت و انس و الفت در جامعه اسلامى درباره حدود همسایگى و رعایت ‏حقوق آنان مى ‏فرماید:

« كل اربعین دارا جیران من بین یدیه و من خلفه وعن یمینه وعن شماله (25)؛

تا چهل خانه از چهار سوى منزل یك مسلمان، از رو به ‏رو، پشت ‏سر، از سمت راست و از سمت چپ، همسایه یك مسلمان به شمار مى‏آید .»


پیامبر صلى الله علیه و آله ضمن بیان این پیام حكیمانه، به حضرت على علیه السلام و سلمان و ابوذر و مقداد دستور داد كه در میان مسلمانان ندا دهند كه اى مردم! این حدود همسایگى است و: « انه لا ایمان لمن لم یامن جاره بوائقه (26)؛ كسانى كه همسایگانشان از شر و آزار آنان در امان نیستند، ایمان ندارند.»

19 . مهلت تا چهل روز

برخى از مسلمانان كه در رعایت مسائل دینى و حفظ ناموس خود اهل تسامح و تساهل هستند، مورد خشم و غضب الهى قرار مى ‏گیرند و خداوند متعال به آنان چهل روز مهلت مى‏دهد كه خود و خانواده‏هایشان را اصلاح كنند و در صورت ادامه سهل‏انگارى و بى‏تفاوتى چشم و قلبشان وارونه شده و از دیدن حقیقت ناتوان مى‏گردند .

رسول اكرم صلى الله علیه و آله فرمود: هر گاه مردى در محیط خانواده خود عمل ناپسند و زشتى را مشاهده كند و در مورد آن حساسیت و غیرت دینى از خود نشان ندهد و اعضاء خانواده‏اش را از ارتكاب گناه و معصیت‏ باز ندارد و در صدد اصلاح برنیاید، خداوند متعال پرنده‏اى سفید را مامور مى‏كند كه چهل صبح بر در خانه وى پرهایش را بگسترد و هنگام ورود و خروج آن مرد مسامحه كار، بگوید:
اصلاح كن! اصلاح كن! غیرت داشته باش! غیرت داشته باش! اگر خانواده‏اش را اصلاح كرد كه چه بهتر وگرنه آن پرنده سفید بال هایش را به چشم هاى او مى‏كشد و بعد از آن بعد او وارونه مى‏بیند؛ یعنى خوبی ها را خوب نمى‏بیند و بدی ها را بد نمى‏بیند.» (27)

20 . بهداشت فرزندان

پیامبر بزرگوار اسلام صلى الله علیه و آله با اشاره به لزوم ختنه كردن نوزادان پسر مى‏فرماید:

« اختنوا اولادكم یوم السابع فانه اطهر و اسرع لنبات اللحم فقال ان الارض تنجس ببول الاغلف اربعین یوما (28)؛

نوزادان خود را در روز هفتم ختنه كنید، این عمل براى پاكیزگى و سلامت و رشد آنان تاثیر فراوان دارد و زمین از بول فردى كه ختنه نشده تا چهل روز آلوده مى‏ماند .»



۩๑۩ ويژه نامه اربعين حسيني (يک عمر بود هجر تو ٬ يک اربعين نبود) ۩๑۩

بعثت انبیاء در چهل سالگى



۩๑۩ ويژه نامه اربعين حسيني (يک عمر بود هجر تو ٬ يک اربعين نبود) ۩๑۩

 

 

10 . بعثت انبیاء در چهل سالگى

در روایت آمده است كه اكثر انبیاء در چهل سالگى به رسالت مبعوث شده‏اند . (13) همچنان كه رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله نیز در چهل سالگى به رسالت مبعوث گردید . (14) امام باقر علیه السلام فرمود:

« پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله در 63 سالگى از دنیا رفت، كه آخر سال دهم هجرت بود. آن حضرت بعد از تولد خویش هنگامى كه چهل سالش كامل گردید، به پیامبرى رسید و 13 سال دیگر در مكه بود كه در 53 سالگى به مدینه هجرت كرد و بعد از ده سال در مدینه به سراى جاویدان منتقل شد .» (15)

11 . حفظ چهل حدیث

حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله در زمینه پاسدارى از فرهنگ و معارف اسلام مى‏فرماید:

« من حفظ من امتى اربعین حدیثا مما یحتاجون الیه من امر دینهم بعثه الله یوم القیامة فقیها عالما (16)؛

هر كس از امت من چهل حدیث از احادیث دینى مورد نیاز جامعه را حفظ كند خداوند متعال او را در روز قیامت ‏به عنوان فقیه و دانشمند محشور خواهد كرد.»

براساس همین حدیث، دانشمندان بزرگ شیعه تلاش كرده‏اند كه كتاب هایى را به نام هاى الاربعین و چهل حدیث از خود به یادگار بگذارند تا شاید مشمول این كلام نورانى رسول گرامى اسلام بشوند، نظیر: اربعین شیخ بهائى، اربعین شهید اول، اربعین مجلسى دوم، اربعین جامى و چهل حدیث امام خمینى رحمه الله .

12 . آثار گناه تا چهل روز

آثار گناهانى كه انسان مرتكب مى‏شود تا چهل روز در روح و روان او باقى است . امام صادق علیه السلام فرمود:

«لا تقبل صلاة شارب الخمر اربعین یوما الا ان یتوب(17)؛

كسى كه از شراب و مسكرات حرام استفاده كند تا چهل روز نمازش پذیرفته نمى ‏شود، مگر این كه حقیقتا توبه كند.»


13 . اصلاح تا چهل سالگى

اساسا افراد سعادتمند و كسانى كه به دنبال خوشبختى و كمال هستند تا سن چهل سالگى در اعمال و رفتارشان نشانه‏هاى اصلاح پیدا مى‏شود؛ اما اگر تا سن چهل سالگى تغییراتى در رفتارهاى زشت و ناپسند آنان ایجاد نگردد، بعد از آن اصلاح آنان مشكل خواهد بود.

رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در این زمینه به مسلمانان هشدار داده و فرموده است:

« اذا بلغ الرجل اربعین سنة و لم یغلب خیره شره قبل الشیطان بین عینیه و قال: هذا وجه لایفلح (18)؛

هنگامى كه شخص به سن چهل سالگى پا مى‏گذارد و كارهاى نیك او از اعمال زشتش بیشتر نباشد، شیطان پیشانى او را بوسیده، مى‏گوید:

این چهره‏اى است كه دیگر روى سعادت و خوشبختى را نخواهد دید .» و در حدیث دیگرى آن حضرت افراد چهل ساله‏اى را كه به سوى صلاح گام برنمى‏دارند از دوزخیان به شمار مى‏آورد و مى‏فرماید:

« فرد چهل ساله‏اى كه در اندیشه كارهاى نیك نباشد، براى ورود به آتش جهنم خود را آماده كند كه نجات او مشكل است.» (19)

14 . هشدار به چهل ساله‏ ها

امام زین‏ العابدین علیه السلام فرمود:

« اذا بلغ الرجل اربعین سنة نادى مناد من السماء دنا الرحیل فاعد زادا و لقد كان فیما مضى اذا اتت على الرجل اربعون سنة حاسب نفسه (20)؛

هر گاه شخصى به سن چهل سالگى برسد فرشته‏اى از سوى خداوند در آسمان ندا مى‏دهد كه هنگام سفر نزدیك است، زاد و توشه سفر را مهیا كن و در گذشته هنگامى كه فردى به چهل سالگى مى‏رسید، با نفس خود محاسبه مى‏كرد.»

و از رسول گرامى اسلام نقل است كه

« خداوند فرشته‏اى را مامور كرده است تا در هر شب صدا بزند:

« یا ابناء الاربعین ماذا اعددتم للقاء ربكم (21)؛

اى كسانى كه چهلمین بهار عمر خود را سپرى مى‏كنید! براى ملاقات با پروردگارتان چه چیزى آماده كرده‏اید [و چه پاسخى دارید] ؟!»

15 . تغذیه و اربعین

پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله فرمود: « من ترك اللحم اربعین صباحا ساء خلقه (22)؛ هر كس چهل روز از خوردن گوشت ‏خوددارى كند، اخلاقش بد خواهد شد.»


۩๑۩ ويژه نامه اربعين حسيني (يک عمر بود هجر تو ٬ يک اربعين نبود) ۩๑۩

آمرزش چهل گناه



۩๑۩ ويژه نامه اربعين حسيني (يک عمر بود هجر تو ٬ يک اربعين نبود) ۩๑۩


4 . آمرزش چهل گناه


حضرت باقرعلیه السلام یكى از حقوق واجب مسلمانان بر عهده همدیگر را، حضور در تشییع جنازه آنان مى‏شمارد و با توجه به اهمیت آن، تاثیر معنوى این حضور را نیز بیان مى‏كند:

« من حمل جنازة من اربع جوانبها غفرالله له اربعین كبیرة (7)؛

كسى كه جنازه‏اى را از چهار طرف حمل كند، خداوند متعال چهل گناه كبیره او را خواهد بخشید.»

5 . كمال در چهل سالگى

از مهم ‏ترین نكاتى كه در زندگى انسان وجود دارد و در مرحله تكامل معنوى و شخصیت وى مؤثر است، رسیدن به مراتبى از سن و سال است كه انسان كامل ‏تر و پخته ‏تر مى‏شود .

خداوند متعال در این زمینه چهل سالگى را اوج كمال انسانى مى‏داند و مى ‏فرماید:

«... حتى اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنة قال رب اوزعنى ان اشكر نعمتك التى انعمت على وعلى والدى و ان اعمل صالحا ترضیه و اصلح لى فى ذریتى انى تبت الیك و انى من المسلمین‏» (8)؛

تا زمانى كه به كمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگى بالغ گردد، مى‏گوید: پروردگارا! مرا توفیق ده تا شكر نعمتى را كه به من و پدر و مادرم دادى، به جا آورم و كار شایسته‏اى انجام دهم كه از آن خشنود باشى و فرزندان مرا صالح گردان! من به سوى تو باز مى‏گردم و توبه مى‏كنم و از مسلمانان مى‏باشم .»

6 . آثار چهل روز اخلاص

امام رضا علیه السلام از پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله چنین نقل فرمود:

« ما اخلص عبد الله عزوجل اربعین صباحا الا جرت ینابیع الحكمة من قلبه على لسانه (9)؛

هیچ بنده‏اى چهل روز اعمال خود را خالصانه به درگاه حضرت حق انجام نمى‏دهد، مگر این كه خداوند متعال چشمه سارهاى حكمت را از قلب او به زبانش جارى مى‏سازد.» حافظ با اشاره به این حدیث مى‏گوید:

سحرگه رهروى در سرزمینى
همى گفت این معما با قرینى
كه اى صوفى شراب آنگه شود صاف
كه در شیشه بماند اربعینى


7 . یاران حضرت مهدى علیه السلام

هنگامى كه حضرت مهدى علیه السلام ظهور مى‏كند هر یك از یاران و شیعیان آن حضرت معادل نیروى چهل مرد قدرت روحى و بدنى خواهد داشت . امام سجاد علیه السلام فرمود:

« اذا قام قائمنا اذهب الله عزوجل عن شیعتنا العاهة و جعل قلوبهم كزبر الحدید و جعل قوة الرجل منهم قوة اربعین رجلا (10)؛


هر گاه قائم ما قیام كند، خداوند متعال از شیعیان ما آفت، بلا و سستى را دور خواهد كرد و دل هاى آنان را همانند پاره‏هاى آهن قوى و محكم مى‏نماید و نیروى هر یك از آنان را معادل نیروى چهل مرد قرار خواهد داد.»

8 . چهل روز عزاى مؤمن

رسول گرامى اسلام صلوات الله علیه در سفارش هاى خویش به جناب ابو‏ذر غفارى به اهمیت و جایگاه والاى مؤمن در جهان اشاره كرده و فرموده است:

« یا اباذر! ان الارض لتبكى على المؤمن اذا مات اربعین صباحا (11)؛

اى ابوذر! هنگامى كه مؤمنى از دنیا مى‏رود، زمین تا چهل روز براى فقدان او گریان و عزادار است.»

ممكن است منشا مجالس اربعین براى اموات مؤمنین همین روایت نبوى باشد

9 . زندگى چهل ساله

هنگامى كه فرزدق شاعر، قصیده معروف خود را در مدح حضرت امام سجاد علیه السلام در حضور خلیفه ستمگر عباسى، هشام بن عبدالملك، با رشادت تمام قرائت كرد و مطلع آن چنین بود كه:

هذا الذى تعرف البطحاء وطاته والبیت ‏یعرفه والحل والحرم


یعنى، این آقایى است كه گام هاى او را سرزمین بطحاء، بیت ‏خدا و حل و حرم مى‏شناسد.

خلیفه بر او خشم گرفت و دستور داد تا فرزدق را علاوه بر قطع حقوق، به جرم دفاع از اهل ‏بیت علیهم السلام زندانى كنند؛ اما بعد از گذشت مدتى به دعاى امام چهارم علیه السلام آزاد شد .

امام زین ‏العابدین علیه السلام براى كمك به فرزدق مبلغى را كه چهل سال مخارج زندگى‏اش را كافى بود به حضورش فرستاد و فرمود:

«لو علمت انك تحتاج الى اكثر من ذلك لاعطیتك؛ [اى فرزدق!]


اگر مى‏دانستم بیش از چهل سال زنده خواهى بود، بیشتر مى ‏فرستادم .» على بن یونس بیاضى مى‏نویسد:

دقیقا بعد از چهل سال از آن تاریخ، فرزدق به دیار باقى شتافت و صداقت و كرامت امام چهارم بر همگان روشن شد . (12)

۩๑۩ ويژه نامه اربعين حسيني (يک عمر بود هجر تو ٬ يک اربعين نبود) ۩๑۩

اربعين درفرهنگ اهل بيت عليهم السلام



۩๑۩ ويژه نامه اربعين حسيني (يک عمر بود هجر تو ٬ يک اربعين نبود) ۩๑۩


اربعين درفرهنگ اهل بيت عليهم السلام



واژه «اربعین‏» در متون دینى و مجموعه‏هاى حدیثى از ارزش والایى برخوردار است .
آثار حفظ چهل حدیث، اخلاص عمل در چهل روز و دعاى عهد در چهل صبح، كمال عقل در چهل سالگى، دعا براى چهل مؤمن، شهادت چهل مؤمن براى میت، برگزارى عبادت در چهل شب چهارشنبه براى دیدار حضرت ولى عصر علیه السلام، و بعثت غالب انبیاء در چهل سالگى، از جمله مواردى است كه ارزش و جایگاه این اصطلاح اسلامى و عرفانى را مشخص مى‏سازد .

«اربعین‏» از اصطلاحات رایجى است كه در متون اسلامى كاربرد زیادى دارد، مثلا در برخى از روایات به عنوان نماد كمال، حدى براى تصفیه باطن و ... قلمداد شده است .

در این نوشتار به مناسبت روز اربعین شهادت امام حسین علیه السلام برخى از موارد كاربرد این واژه ارزشمند كه در فرهنگ اسلامى به مناسبت هاى گوناگون از آن یاد شده و گاهى پیام هاى اخلاقى و دستورهاى الهى با آن همراه شده است، با اشاره به سى نكته تقدیم مى‏شود.

1 . شهادت چهل مؤمن

امام صادق علیه السلام فرمود:

« اذا مات المؤمن فحضر جنازته اربعون رجلا من المؤمنین و قالوا: اللهم انا لانعلم منه الا خیرا و انت اعلم به منا، قال الله تبارك وتعالى: قد اجزت شهاداتكم وغفرت له ما علمت مما لا تعلمون (1)؛

هر گاه یكى از اهل ایمان بمیرد و بر جنازه او چهل نفر از مؤمنین حضور یابند و گواهى دهند كه پروردگارا! ما به جز خوبى و نیكى از این شخص ندیده‏ایم و تو از ما داناتر هستى.


خداوند متعال مى‏فرماید: من نیز شهادت شما را پذیرفتم و آنچه [ از بدی ها و گناهان] از او مى‏دانستم كه شما بى‏اطلاع بودید، همه را بخشیدم .»


همچنین امام صادق علیه السلام مى‏فرماید:

« در بنى اسرائیل عابدى بود كه پیوسته به عبادت و راز و نیاز اشتغال داشت .

خداوند متعال به حضرت داوود علیه السلام وحى فرستاد: اى داوود! این مرد عابد، فردى ریاكار و غیرمخلص است . هنگامى كه او مرد، حضرت داوود علیه السلام به تشییع جنازه‏اش حاضر نشد .

اما چهل نفر از بنى اسرائیل حضور یافتند و در درگاه الهى به نیكى و خوبی هاى ظاهرى وى شهادت دادند و از خداوند طلب عفو و آمرزش براى وى نمودند .

در هنگام غسل نیز چهل نفر دیگر چنین كردند و در هنگام دفن چهل نفر دیگر آمده، بعد از گواهى به نیك مردى عابد از خداوند متعال آمرزش او را خواستار شدند .

در آن حال، خداوند به حضرت داوود علیه السلام الهام كرد كه من او را به خاطر شهادت آن عده بخشیدم و اعمال بد و ریایى او را نادیده گرفتم . (2)

2 . دعا براى چهل مؤمن

پیشواى ششم یكى از مهم‏ ترین عوامل استجابت دعا را مقدم شمردن دیگر مؤمنین در هنگام دعا مى‏داند . آن حضرت مى‏فرماید:

«من قدم اربعین من المؤمنین ثم دعا استجیب له (3)؛

هر كس چهل نفر از مؤمنین را در دعا كردن بر خود مقدم بدارد، سپس حاجات خود را بطلبد، دعاى او به اجابت ‏خواهد رسید.»


آن حضرت تاكید مى‏فرماید كه اگر این‏ گونه دعا كردن در نماز شب و بعد از آن باشد، تاثیر بیشترى خواهد داشت . (4)


همچنین دعا كردن چهل مؤمن در قنوت نماز وتر در دل شب هاى تار اجابت دعا را نزدیك ‏تر و سریع ‏تر مى‏نماید. (5)

3 . دعاى چهل نفره

دعا كردن همیشه خوب و یكى از سلاح هاى مؤمن و وسیله ارتباط با پروردگار عالمیان است . هنگامى كه انسان خود را از هر جهت درمانده و عاجز مى‏بیند با جان و دل زمزمه مى‏كند كه:

سینه مالامال درد است اى دریغا مرهمى
دل ز تنهایى به جان آمد خدایا همدمى


در آن لحظات حساس، دعا همچون نور امیدى در دل انسان مى‏تابد و دعا كننده علاوه بر آرامش درون، اعتماد به نفس، تلطیف روح، عشق و معرفت ‏خویش را نیز به نمایش مى‏گذارد . امام صادق علیه السلام در یكى از رهنمودهاى حكیمانه خویش ما را به دعاى دسته جمعى فرا مى‏خواند و مى‏فرماید:

« اگر گروهى چهل نفره جمع شوند و خداى خویش را بخوانند، مطمئنا دعاى آنان مستجاب خواهد شد و اگر چهل نفر نبودند گروه چهار نفره، ده بار خدا را بخوانند كه همین اثر را دارد و اگر بیش از یك نفر نباشد و چهل بار خدا را صدا بزند، خداى عزیز و جبار خواسته او را برآورده خواهد كرد.» (6)


۩๑۩ ويژه نامه اربعين حسيني (يک عمر بود هجر تو ٬ يک اربعين نبود) ۩๑۩

اربعین از نگاه مقام معظم رهبری

Image result for ‫اربعین از نگاه مقام معظم رهبری‬‎
حماسۀ اربعین و راهپیمایی زیارتی اربعین حسینی از قرن دوم هجری و بلکه به یک معنا از همان قرن اول هجری،

برپا بوده است. در زمان آل بویه این امر گسترش یافته و در عصر صفویه نیز دایر بوده است. اما در نیمۀ دوم قرن

سیزدهم هجری با مساعی افرادی چون علامه ملا علی خلیلی تهرانی(رازی)[1] گسترش بیشتری یافته و بعدها

که بر اثر عواملی، این سنت تقریبا متروک می شود، محدث نوری آن را احیا می کند و در بیش از نیم قرن قبل هم

افرادی چون مرحوم سید محمود شاهرودی به این امر اهتمام داشتند. اما در زمان حکومت بعثی ها و صدام لعین،

سفر پیاده اربعین تقریبا تعطیل شد و جز برخی افراد که شبانه پنهانی طی مسیر کرده و روزها از چشم بعثی ها

مخفی می شدند، این امر گسترش نیافت تا اینکه در سال های اخیر این امر رونق بی نظیری یافته است و می توان

از این ظرفیت متعالی و بستر بی نظیر برای اهداف الهی متعددی برنامه ریزی و بهره برداری کرد. مقام معظم رهبری

نکات ارزنده ای پیرامون اربعین و زیارت پیادۀ اربعین بیان فرموده اند که در ادامه برخی از آنها را از نظر می گذرانیم:

درد دل زیارت نرفته ها (بازماندگان قافله کربلا )


بهاری به نام اربعین


«اربعین... خود یک فروردین... است. اولین شکوفه‌های عاشورایی در اربعین شکفته شد. اولین جوشش‌های

چشمه‌ی جوشان محبت حسینی - که شطّ همیشه جاری زیارت را در طول این قرن‌ها به راه انداخته است -

در اربعین پدید آمد. مغناطیس پُرجاذبه‌ی حسینی، اولین دل‌ها را در اربعین به سوی خود جذب کرد...

زیارت امام حسین در روز اربعین، سرآغاز حرکت پُربرکتی بود که در طول قرن‌ها تا امروز، پیوسته و پی‌درپی

این حرکت پُرشکوه‌تر، پُرجاذبه‌تر و پُرشورتر شده است و نام و یاد عاشورا را روزبه‌روز در دنیا زنده‌تر کرده است.»[2]




اربعین؛ آغاز گسترش حماسۀ کربلا


«اربعین در حادثه‌ی کربلا یک شروع بود؛ یک آغاز بود. بعد از آنکه قضیه‌ی کربلا انجام گرفت - آن فاجعه‌ی بزرگ

اتفاق افتاد - و فداکاری بی‌نظیر اباعبداللَّه (علیه‌السّلام) و اصحاب و یاران و خانواده‌اش در آن محیط محدود واقع

شد، حادثه‌ی اسارتها پیام را باید منتشر میکرد و خطبه‌ها و افشاگریها و حقیقت‌گوئی های حضرت زینب

(سلام اللَّه علیها) و امام سجاد (علیه الصّلاة و السّلام) مثل یک رسانه‌ی پر قدرت باید فکر و حادثه و هدف و

جهتگیری را در محدوده‌ی وسیعی منتشر میکرد؛ و کرد. خاصیت محیط اختناق این است که مردم فرصت و

جرئتِ این را پیدا نمی کنند که حقایقی را که فهمیده‌اند، در عملِ خودشان نشان بدهند؛ چون اولاً دستگاه

ظالم و مستبد نمیگذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهمیدند، نمیگذارد به آنچه فهمیده‌اند،

عمل کنند. در کوفه، در شام، در بین راه، خیلی ها از زبان زینب کبری (سلام اللَّه علیها) یا امام سجاد

(علیه الصّلاة و السّلام) یا از دیدن وضع اسرا، خیلی چیزها را فهمیدند، ولی کی جرئت میکرد، کی توانائی این را

داشت که در مقابل آن دستگاه ظلم و استکبار و استبداد و اختناق، آنچه را که فهمیده است، بروز دهد؟

مثل یک عقده‌ای در گلوی مؤمنین باقی بود. این عقده روز اربعین اولین نِشتر را خورد؛ اولین جوشش در روز اربعین

در کربلا اتفاق افتاد.


مرحوم سید بن طاووس - و بزرگان - نوشته‌اند که وقتی کاروان اسرا، یعنی جناب زینب (سلام اللَّه علیها) و بقیه

در اربعین وارد کربلا شدند، در آنجا فقط جابر بن عبداللَّه انصاری و عطیه‌ی عوفی نبودند، «رجال من بنی هاشم»؛

عده‌ای از بنی هاشم، عده‌ای از یاران بر گرد تربت سیدالشهداء جمع شده بودند و به استقبال زینب کبری آمدند.

شاید این سیاستِ ولائی هم که زینب کبری اصرار کرد که برویم به کربلا -در مراجعت از شام- به خاطر همین بود

که این اجتماع کوچک اما پرمعنا، در آنجا حاصل شود. حالا بعضی استبعاد کردند که چطور ممکن است تا اربعین

به کربلا رسیده باشند. مرحوم شهید آیةاللَّه [سید محمدعلی] قاضی [طباطبایی تبریزی] یک نوشته‌ی مفصلی

دارد، اثبات میکنند که نه؛ ممکن است که این اتفاق افتاده باشد. به هر حال آنچه در کلمات بزرگان و قدماء هست،

این است که وقتی زینب کبری و مجموعه‌ی اهل بیت وارد کربلا شدند، عطیه‌ی عوفی و جناب جابر بن عبداللَّه و

رجالی از بنی هاشم در آنجا حضور داشتند. این نشانه و نمونه‌ای از تحقق آن هدفی است که با شهادتها باید

تحقق پیدا میکرد؛ یعنی گسترش این فکر و جرئت دادن به مردم. از همین جا بود که ماجرای توابین به وجود آمد؛

اگر چه ماجرای توابین سرکوب شد؛ اما بعد با فاصله‌ی کوتاهی ماجرای قیام مختار و بقیه‌ی آن دلاوران کوفه اتفاق

افتاد و نتیجه‌ی در هم پیچیده شدن دودمان بنی امیه‌ی ظالم و خبیث بر اثر همین شد. البته بعد از او سلسله‌ی

مروانیها آمدند؛ اما مبارزه ادامه پیدا کرد؛ راه باز شد. این خصوصیت اربعین است. یعنی در اربعین افشاگری هم

هست، عمل هم هست، تحقق هدفهای آن افشاگری هم در اربعین وجود دارد... خاصیت حرکت صحیح این است...

هر حادثه‌ای که از یک نیت درست، از یک فکر درست سرچشمه میگیرد... درسی دارد؛ آن درسها را بایستی

آموخت.»[3]

 

ویژه نامه اربعین حسینی - ندای وحی



امام عسگری و جایگاه اربعین دراحیاء و انسجام مسلمانان:

زیارت اربعین که مورد تاکید امام عسگری است؛ باتوجه به اینکه دوره امامت حضرت به لحاظ سیاسی واجتماعی شرایط خاص دارد وشیعه نیاز دارد به اینکه نمادهای خود را علنی کند چون دوره ی حضور امامت بعد از امام عسگری پایان یافته ودوره ی غیبت صغری و کبری شروع می شود؛ لذا شیعه باید انسجام خود را در این نمادها نشان بدهد و از نظر جمعیتی شاخص داشته باشد و اظهار وجود کند وگرنه اگر شعار ها و نمادهای خود را علنی نکند ممکن است در طول تاریخ راه گم شود وتشیع مانند دیگر فرقه ها از نظر عقیدتی و با توجه به غیبت امام به حسب شرایط سخت از بین برود؛ امام عسگری علیه السلام بقای شیعه را به زیارت اربعین امام حسین پیوند می دهد از آنرو که نهضت امام حسین عامل بقا و حیات اسلام و شیعه که راه اصیل اسلام ناب است بوده لذا امام می خواهد با همان شعارهای حسینی نهضت زنده باشد و هدفها و شعارهای امام حسین علیه السلام زنده بماند؛ لذا ویژه گیهای خاص شیعه را می شمارد تا شیعه از پویایی برخوردار باشد؛ اگر امام نمادهای شیعه را در پویایی و حضور می داند؛ از این نوع نگاه می توان فهمید شیعه می تواند انسجام خود را در حضور در صحنه های عبادی جمعی و علنی و بر پا کردن فرایض دینی از نمازهای جمعه وجماعت و حج و زیارت امام حسین که امروز درکربلا با حضور میلیونی محسوس و آشکار است، نشان دهد؛ امام عسگری اتحاد وانسجام را پیرامون امام حسین قابل دسترسی می داند؛ لذا به سوی اربعین وزیارت اربعین انگشت نشانه می برد؛ گویا امام عظمت امروز شیعه را تجسم کرده و برای خلاصی و رهایی انسان امروز از بدبختی ها ی دوره ی غیبت به اربعین و عظمت امام حسین علیه السلام اشاره می فرماید؛ زنده داشت اربعین زنده داشت امام حسین و نهضت عاشورا و کربلا با تمام محتوای نهضت حسینی است؛ لذا شیعه امروز با سرافرازی به نهضت حسین می نگرد و از آن در انسجام اسلامی بهره می برد.

دلایل اهمیت اربعین درفرهنگ اسلامی

تاثیر مراسم اربعین درسبک زندگی اسلامی:

مراسم با شکوه اربعین و توجه به مراسم و شرکت وسیع در این مراسم یقینا در روح انسان تاثیرات عمیقی دارد تا جلب حیات حسینی شود؛ این نکته مهم می تواند تمام ابعاد زندگی مسلمانان را تحت تاثیر قرار داده و بسیاری از آسیب ها وگسل ها را ترمیم نماید؛ آسیبهای اجتماعی و اخلاقی زیادی در جوامع اسلامی هست؛ همین جریانهای تکفیری اگر به اربعین وعظمت آن و به اهداف امام حسین علیه السلام توجه نمایند قابل اصلاح هستند تا برگردند و در دشمن شناسی بصیرت داشته باشند که دشمن مشترک مسلمانان صهیونیست ها هستند ومستکبرین واستعمارگران نه شیعیان مظلوم وبی گناه که ظلما کشته می شوند؛
اربعین اینگونه در اصلاح آسیب ها می تواند درس آموز و راه بردی برای ترمیم گسل های قومی،مذهبی درجهان اسلام باشد؛ اجتماع باشکوه برای تجلیل از فرزند پیامبر(ص) ازطرفی برای همه مردم، به یاد امام حسین بودن است و از طرف دیگر اربعینی شدن می تواند تاثیر معنوی و اخلاقی در اصلاح رفتار مسئولان داشته باشد؛ کسی که همواره به یاد امام حسین علیه السلام است، رشوه نمی خورد؛ نماز می خواند؛ ظلم نمی کند و از آموزه های نهضت امام حسین درس می گیرد و شاگرد مکتب حسین است و در نتیجه از مفاسد مختلف به دور است؛ زندگی حسینی دارد و از حیات یزیدی و اموی به دور است. باشد که خداوند متعال به همه ما توفیق اربعینی شدن را عنایت فرماید.

----------------
[1] . بقره /51
[2] . م ائده/26
[3] . 142/ اعراف
[4] . احقاف/ 15
[5] . ر.ك: تفسير روح المعاني، ج 26، ص 17 و تفسير نمونه، ج 21، ص 329.
[6] . الكافي، ج 1 ص : 49 - 48
[7] . الكافي، ج 2 ص 669
[8] . الكافي، ج 2 ص : 279 - 276
[9] . الكافي، ج 2 ص 16 ، الإخلاص ..... ص : 15
[10] . محمد صالح مازندراني، شرح اصول كافي، جلد 8، ص 47.
[11] . شيخ طوسي، تهذيب الاحكام، ج 6، ص 51.
[12] . نشريه رسالت، رسول جعفريان، نشريه اربعين امام حسين(ع)، عدد چهل، 16/1/83.

ویژه نامه اربعین حسینی - ندای وحی

دلایل اهمیت اربعین درفرهنگ اسلامی

دلایل اهمیت اربعین درفرهنگ اسلامی


دلایل اهمیت اربعین درفرهنگ اسلامی

از ظاهر قرآن و روايات چنين بر مي آيد كه عدد چهل داراي اسراري باشد؛ لذا در این مقال برآنيم تا در حد بضاعت در ضوء قرآن و سنت به این مطلب بپردازیم.



آیات قرآن

1- در قرآن سوره بقره آيه 51 خداوند مي فرمايد: وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‏ أَرْبَعينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ[1]
قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعينَ سَنَةً يَتيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفاسِقينَ[2]
وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى‏ لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني‏ في‏ قَوْمي‏ وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدينَ [3]
با موسي چهل شب وعده گذاشتيم و او به ميعادگاه براي گرفتن فرمانهاي الهي آمد. يعني مدت وعده الهي كه موسي در آن به ديدار خداوند براي گرفتن دستور و الواح رفت چهل شب بود. يعني چهل شب موسي به طور رفت و با خداوند مناجات مي كرد.خداوند خود چهل روز برای موسی وعده داد که به مناجات بپردازد ؛ تا الواح مهم رسالت به دست اوبرسد وموسی تا تحقق این وعده به میقات رفت وچهل شب کرارا مستمرا ولاینقطع ادامه داد .
2- در آيه ديگر چنين آمده است: وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْني‏ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي‏ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‏ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لي‏ في‏ ذُرِّيَّتي‏ إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمينَ[4]
وقتي انسان به سن چهل سالگي مي رسد از خداوند مي خواهد توفيق شكرگزاري از نعمتهايش را به او بدهد و خواستار توفيق انجام عمل صالح از خداوند مي شود ـ يعني انسان در سن چهل سالگي به مرحله اي از رشد و ايمان مي رسد كه نوعي تكامل و بلوغ است لذا در روايات آمده هركس تا سن چهل سالگي گناه كند و توبه نكند امكان بازگشت براي او سخت است[5] در این خصوص نقل شده است، هركس كه چهل سال بر او بگذرد و نيكي هايش به بدي‎هايش غلبه نكند و جهت گيري هايش به سوي خوبي ها نباشد جايگاهش دوزخ است.
بعثت برخی از انبیاء هم درچهل سالگی بوده است؛ اینها همه نشان می دهد که اربعین و چهل روز و چهل سال در فرهنگ اسلامی بدون حکمت نیست و عدد بلوغ و تکامل خاص است؛

دلایل اهمیت اربعین درفرهنگ اسلامی

روایات اسلامی
در روایات اسلامي نيز عدد چهل از جايگاه ويژه اي برخوردار است و عدد چهل فراوان مطرح شده است.
1- امام صادق (ع)می فرمایند: مَنْ حَفِظَ مِنْ أَحَادِيثِنَا أَرْبَعِينَ حَدِيثاً بَعَثَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَالِماً فَقِيهاً[6]
هرکس چهل حدیث از احادیث ما را حفظ کند روز قیامت از فقها شمرده می شود. منظور از فقیه بودن برخورداری از درجات و امتیازات فقیه در نزد پروردگار و جایگاه رفیع فقاهت است.
2- مورد دیگر مشخص کردن حدود همسایه ها است که پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: كُلُّ أَرْبَعِينَ دَاراً جِيرَانٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ[7]
پیامبر اکرم حدود همسایه را تا چهل خانه از چپ و راست و مقابل و پشت سر برشمرده که دارای حق همسایگی هستند.
3- همچنین نقل شده است: هر بنده ای چهل سپر و پناهگاه درپیشگاه خداوند دارد مادامی که چهل گناه مرتکب شود تا از این امنگاه خارج شود ؛[8]
4- در حديثي آمده است: «كسي كه تا 40 روز خالص براي خدا شود چشمه هاي حكمت از قلبش بر زبانش جاري مي شود»[9] [10].
بنابراين در اسلام عدد چهل داراي حكمتي است كه آن را مهم جلوه مي كند و در فرهنگ ايران زمين «چهل» عدد مشهوري است و در شعر و ادب فارسي نيز تركيب هايي از اين عدد وجود دارد.
بنابر این عدد اربعین و چله گرفتن در سیر وسلوک و رسیدن به مدارج معنوی در منابع اسلامی دارای جایگاه است؛ بر این اساس در فرهنگ اسلامی نیز جایگاه یافته است؛ عرفا و صلحا در تقید به مناسک و رسیدن به مراتب به این عدد توجه داشته اند و دیرینه ی آن به پیش از اسلام بر می گردد اما در فرهنگ اسلامی با تاکید روایات جایگاه شاخص به خود گرفته است؛ اربعین حسینی که نکوداشت اربعین شهدای کربلاست نیز جایگاه ممتاز یافته تا جائیکه امام حسن عسكري(ع) درباره زیارت امام حسین در روز اربعین تاکید فرمود و از این ره آورد انسجام و هویت شیعه را سامان داد؛ آن حضرت در روايتی كه در منابع معتبر شیعه گزارش شده فرمود: مؤمن پنج نشانه دارد : 1. خواندن 51 ركعت نماز (17 ركعت نماز واجب + 34 ركعت نوافل) 2. زيارت اربعين 3.داشتن انگشتري در دست راست 4. سجده بر خاك 5. بلند گفتن بسم الله در نماز»[11] اين حديث تنها مدرك معتبري است كه (جداي از خود زيارت اربعين كه در ادعيه و منابع دعا آمده) به اربعين امام حسين(ع) و بزرگداشت آن روز تصريح كرده است[12].

دلایل اهمیت اربعین درفرهنگ اسلامی

ویژه نامه اربعین حسینی - ندای وحی

ویژه نامه اربعین حسینی{باساربان بگوئید احوال حال چشمم، تا بر شتر نبنددمحمل به روز باران}






۩۩ ویژه نامه اربعین حسینی ۩۩

باساربان بگوئید احوال حال چشمم،تا بر شتر نبندد محمل به روز باران





بلاخره تمام شد

تمام شد آن روزهای پر عطش
آن روزهای پر هراس کودکان

آن پدره دری ها ، آن حرمت شکنی ها
سیلی خوردن ها ، تازیانه خوردن ها


تحقیر شدن ، سنگ باران شدن
روزهای غم انگیز عبور از شام

آن روزهایی پر درد اسارت
روزهای ایستادگی در مقابل ظلم


روزهای خطبه خوانی زینب شکسته دل
روزهای زخم زنجیر بر دستهای حضرت سجاد

حالا کاروان به کربلا رسیده
به دیار شقایقها و لاله های پرپر


وقت است که زینب عقده گشایی کند
وقت است که رباب با اصغرش خلوت کند

وقت است که لیلا به وسعت آسمان اشک بریزید
وقت است که سجاد علیه السلام با پدرش درد دل کند


کاروان رسیده است و دیگر کسی نگران اشک هایش نیست
دیگر نیازی نیست بغض ها را در گلو فرو خورند

دیگر نیاز نیست که برای حفظ خون عاشورائیان
بی صدا و پنهانی اشک بریزند


صدای های های گریه های تمام دشت کربلا را می لرزاند
و خون سرخ شهیدان از زمین پر بلای کربلا فوران می کند
و اینچنین قیام سرخ حسین بر جبین تاریخ تا ابدیت حک می شود

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
و علی انصارو الاحباب الحسین


«ویلیام جیمز دورانت»: محمد (ص)، بزرگ‌ترین مرد تاریخ

دانلود کتاب ویلیام جیمز دورانت

تحقیق و گردآوری: آذر طاهری ( کارشناس ارشد برق – مخابرات سیستم

 «ویلیام جیمز دورانت»[1] 1981- 1885فیلسوف ، تاریخ‌نگار و نویسنده آمریکایی است.در سال ۱۹۱۳ وارد دانشگاه «کلمبیا» شد و در رشته زیست‌شناسی و فلسفه آموزش دید. در ۱۹۱۷ دکترایش را گرفت و یک سال به تدریس فلسفه در آن دانشگاه مشغول گردید. با موفقیت کتاب «تاریخ فلسفه»[2] کار تدریس را رها کرد و در سال ۱۹۲۷ متقاعد شد تا تمام عمر خود را وقف نوشتن «تاریخ تمدن» کند.

مهم‌ترین اثر او مجموعه کتابی ۱۱ جلدی به نام «تاریخ تمدن »[3]، است که آن را با همکاری همسرش «آریل دورانت»[4] ، نوشت. او توانست در این کتاب با استفاده از آثار مورخانی که از ابتدای تاریخ مکتوب بشر تاکنون زیسته‌اند، مکتب نوینی از تاریخ‌نگاری را به وجود آوَرَد. بر خلاف دیگر تاریخ‌نگاران که تنها تمرکزشان روی وقایع تاریخی و سیر تمدن بشری بود، وی در اثر خود به عوامل تمدن‌ساز در طول تاریخ نیز توجه کرده است.

عناوین کتاب‌های یازده جلدی تاریخ تمدن او عبارتند از: :1 مشرق زمین، گاهواره تمدن؛ 2- یونان باستان؛ 3- قیصر و مسیح 4- عصر ایمان؛ 5- رنسانس؛ 6- اصلاح دین؛ 7- آغاز عصر خرد؛ 8- عصر لویی؛ 9- عصر ولتر؛ 10- روسو و انقلاب و 11 - عصر ناپلئون؛ که تاکنون از پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان بوده و هستند.

ایناندیشمند، در جلد چهارم تاریخ تمدن، از محمد (ص) می‌گوید:

«بارها او را می‌دیدند که پاپوش خود را می‌دوخت، یا لباس خود را وصله می‌زد، یا آتش روشن می‌کرد، یا خانه را جارو می‌کرد، یا بز خانگی را در حیاط می‌دوشید، یا از بازار خوراکی می‌خرید.

خوراک عمده وی خرما و نان جو بود. شیر و عسل، همه تجملی بود که گاهی از آن بهره می‌گرفت.

با بزرگان، خوش برخورد و با ضعیفان گشاده رو بود؛

 و در مقابل گردن فرازان، مغرور، بزرگ، و با مهابت.

با یاران خود سختگیر نبود.

هرگز به ابهت قدرت تظاهر نمی‌کرد. دوست نداشت که نسبت بدو با تکریم خاص رفتار کنند.

دعوت برده را برای غذا می‌پذیرفت. کاری که قوّت و فرصت انجام آن را داشت به برده واگذار نمی‌کرد.

با آنکه از غنیمت و منابع دیگر، مال فراوان به دست او می‌رسید، برای خانواده خود بسیار کم خرج می‌کرد؛ آنچه برای خودش تخصیص می‌داد از کم هم کمتر بود؛ قسمت اعظم مالی را که به دست او می‌رسید صرف صدقات می‌کرد.»[5]

این تاریخدان برجسته در ادامه تحقیقات خودچنین می‌افزاید:

«اگر بزرگی را به میزان اثر مرد بزرگ در مردمان بسنجیم، باید بگوییم محمد بزرگ‌ترین مرد تاریخ است. وی درصدد بود سطح معنویات و اخلاق قومی را که از شدت گرمای هوا و خشکی صحرا به تاریکی توحش گرفتار شده بودند، به اوج برساند. او در این زمینه توفیقی یافت که از تمام مصلحان دیگر بیشتر بود.»[6]

www.mohammadivu.org.MOHR

 


[1] William James Durant

[2] The Story of Philosophy

[3] The Story of Civilization

[4] ArielDurant

[5] تاریخ تمدن، ویلیام جیمز دورانت، ترجمه جمعی نویسندگان با سر ویراستاری محمود مصاحب، انتشارات علمی فرهنگی، تهران 1385، چاپ دوازدهم، جلد چهارم، عصر ایمان، بخش اول، کتاب دوم، ص 221.

[6] همان، ص 222.

«ميخائيل هارت»: محمد (ص)، تاثیرگذارترین شخصیت در تاریخ بشریت

 برگرفته از: کتاب «100: رتبه بندی تاثیرگذارترین افراد در تاریخ» نوشته‌ی میخاییل. ه. هارِت

تحقیق و گردآوری:  زهرا امین

  www.mohammadivu.org.MikhaiilHart

«میخاییل. هارِت»[1] ، محقق معاصر آمریکایی، در سال 1932 میلادی در نیویورک به دنیا آمده است. این محقق آمریکایی در زمینه‌های متعددی مانند ریاضیات، علوم کامپیوتر، اخترشناسی، فیزیک و حقوق تحصیل کرده است. او مدتی پژوهشگر و محقق ناسا بوده و اکنون نیز در دانشگاه، فیزیک، تاریخ علم و اخترشناسی تدریس می کند.

اولین کتاب هارت با عنوان «صد: رتبه بندی تاثیرگذارترین افراد در تاریخ »[2]  در سال 1978 چاپ گردید. این کتاب با اقبال جهانی مواجه شد به طوریکه به بسیاری از زبان‌های زنده دنیا ترجمه گردید. هارت در این کتاب 100 فرد موثر در تاریخ را به ترتیب از موثرترین فرد نام می برد و به دلیل انتخاب خود و نوع تاثیر و ویژگی هر یک از آنها می پردازد.

 

«هارت» در کتابش، محمد (ص) را در رده نخست صد شخصیت تاثیرگذار تاریخ قرار داده. وی درباره انتخاب محمد (ص) به عنوان تاثیرگذارترین شخصیت در تاریخ بشریت چنین گفته:

 

" انتخاب من برای جای دادن نام محمد در سرآغاز شخصیت‌های تاثیر گذار جهان ممكن است موجب تعجب بعضی خوانندگان گردد و ممكن است برای دیگران سوال برانگیز باشد؛ اما او در تاریخ تنها مردی بود كه فوق العاده در دو بعد دین و دنیا موفق بود."[3]

 

 

www.mohammadivu.org.MOHR

 



[1] - Michael H. Hart.

[2] - The 100: A Ranking of the Most Influential Persons in History.

 [3]- M.H. HART, The 100: A Ranking Of The Most Influential Persons In History, Carol Publishing Group,1993, p.40.

 

«همیلتون گیب»: محمد(ص)، انسانیتی عظیم

تحقیق و گردآوری:  آذر طاهری

«همیلتون الکساندر روسکین گیب»،[1] محقق و شرق شناس بزرگ معاصر، در سال 1895 میلادی در اسکندریه متولد شد. پدر و مادرش از اهالی اسکاتلند بودند. «گیب» دوران تحصیل را در اسکاتلند گذراند و در سال 1922 میلادی در رشته زبان عرب از دانشکده مطالعات شرقی در دانشگاه لندن فارغ التحصیل شد. در سال 1926 با سفر به خاورمیانه مطالعات و تحقیقات خود را در مورد اسلام و زبان عرب را گسترش داد و از نزدیک با مسلمانان و زندگی آنها آشنا شد. از جمله فعالیت‌های علمی و پژوهشی وی می‌توان به ویراستاری «دائره المعارف اسلام»[2]، استادی زبان عربی در دانشگاه‌های آکسفورد، لندن، هاروارد و ریاست مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد اشاره نمود. «همیلتون گیب» به جهت فعالیت‌های علمی‌اَش از دولت انگلیس لقب «سِر» و از فرانسه نشان «لژیون دونور» گرفت. یکی از همکاران وی استاد ویلیام ر. پولک درباره وی می‌گوید:

«من برآنم که گیب را باید آخرین و بزرگترین شرق شناسان راستین شمرد.» [3]

این محقق مسیحی، در سال 1975 در انگلستان، زندگی را وداع گفت.

از «همیلتون گیب» آثار متعددی بر جای مانده[4] که از آن جمله می‌توان به «اسلام، بررسی تاریخی»[5] اشاره نمود. این کتاب که در سال 1949 در لندن به چاپ رسید، جنبه‌‌های مختلف اسلام را با زبان و بیان خاص تحولات تاریخی شرح می‌دهد. او در قسمتی از این کتاب در مورد محمد (ص) چنین می‌گوید:

«باید اعتراف کرد که شخصیت محمد (ص) از ملغمه سخنان مبتذل و عوامانه‌ای که نسل‌های بعدی پیروانش به او نسبت داده‌اند سخت زحمت دیده است. مع هذا در میان توده‌ای از جزئیات زیاد از حد عادی و انسانی، بی شک انسانیتی عظیم می‌درخشد. همدردی با مستضعفان، ملایمت و نجابتی که به ندرت مبدل به قهر و غضب می‌شد (مگر در مواردی که ظاهراً نسبت به خدا بی‌حرمتی می‌کردند)، حتی حجب و حیا در روابط شخصی و بارقه‌ای از شوخی و مطایبه؛ تمام اینها به نحوی شگفت‌انگیز با خلق و خوی و روح زمان او و پیروان روزگار او چنان بیگانه است که محملی جز بازتاب حقیقت وجود آن مرد نمی‌تواند داشته باشد.»[6]

«گیب»، محمد (ص) و سجایای اخلاقی او را چنین می‌ستاید:

«مرکز تمام مشغله‌های ذهنی او آموزش و پرورش و استقرار انضباط در میان افراد جامعه خود بود.»[7] «از نظر ما جای گفتگو نیست که تسلطی که محمد (ص) بر اراده و عواطف اصحاب خود داشت نتیجه نفوذ شخصیت وی بود و اگر چنین شخصیتی نداشت آنان اعتنایی به ادعای پیمبری او نمی‌کردند.»[8]
www.mohammadivu.org.MOHR

 


[1] Hamilton A.R.Gibb

[2] Encyclopedia of Islam.

[3] «اسلام، بررسی تاریخی»، همیلتون گیب، ترجمه منوچهر امیری، تهران انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول 1367، ص 12.

[4]مانند: «درآمدی بر ادبیات عرب»، «ادبیات نوین عرب»، «مطالعاتی در زمینه تمدن اسلام» و «جریانهای جدید در اسلام».

[5] Islam: An Historical Survey.

[6] «اسلام، بررسی تاریخی»، همیلتون گیب، ص 49.

[7] همان، ص 48.

[8] همان، ص 51.

 

«لورا واکسیا واگلیری»: محمد (ص)، مصلح رئوف یکتاپرستی

Image result for ‫«لورا واکسیا واگلیری»‬‎

 برگرفته از:  کتاب «پیشرفت سریع اسلام»، نوشته‌ی لورا واکسیا واگلیری

تحقیق و گردآوری:  آذر طاهری

 

«لورا واکسیا واگلیری»، (1989-1893م.)[1]  محقق و پژوهشگر معاصر ایتالیایی است. وی پروفسور ادبیات عرب و استاد تاریخ تمدن اسلام در دانشگاه ناپل بوده و مطالعاتی در زمینه زبان عرب و همچنین اسلام داشته است. واگلیری از ویرایشگران دانشنامه اسلام بود و کتابی در مورد اسلام به رشته تحریر در آورد که در ترجمه انگلیسی، با عنوان «شرح و تفسیر اسلام»[2]  چاپ شد. تلاش وی در نگارش کتاب فوق، این بوده که محققانه و عالمانه به تحلیل شخصیت محمد (ص) و پیام او بپردازد.

واگلیری از رسالت محمد (ص) و تاثیر او بر یکتاپرستی بشریت می‌گوید و او را مصلحی نجیب می‌داند:

«عمل این مصلح [محمد]، چقدر نجیبانه و مقرون به شرافت بوده است، همان مصلحی که در ظرف چند سال جمعیت‌های بت‌پرست و وحشی را به جامعه متحد یگانه‌پرستی مبدل نمود و افراد این جامعه را به عالی‌ترین درجه احساسات اخلاقی ترقی داد.»[3]

«او [محمد] آشکارا خودش را با تمایلات ارتجاعی و رغبت های کهنه‌پرستی بشر که منتهی به شرک قرار دادن سایر  موجودات با آفریننده می‌شود، طرف قرار داد.»[4]

 

این زن محقق و اندیشمند درباره محمد (ص) اینگونه می‌نویسد:

«محمد به عنوان داعی و مبلغ دین خدایی حتی نسبت به دشمنان شخص خودش ریوف و  رحیم بود. در نهاد او دو صفت ممتاز عدالت و رحم که مورد احترام فکر انسانی است، ممزوج شده بود.»[5]

 www.mohammadivu.org.MOHR



 Loura Vaccia Vaglieri.-[1]

An Interpretation of Islam.-[2]

[3]- پیشرفت سریع اسلام، لورا واکسیا واگلیری، ترجمه سید غلامرضا سعیدی، ضمیمه کتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول، 1388.ص 337.

[4] - همان، ص 338.

[5]- همان، ص 337.

«گوستاو لوبون» : محمد (ص)، بزرگترین مرد تاریخ

 برگرفته از: کتاب «تمدن اسلام و عرب»، نوشته‌ی گوستاولوبون

تحقیق و گردآوری: آذر طاهری «گوستاو لوبون» (1931- 1841 م.)[1]  مورخ، جامعه‌شناس و پزشک فرانسوی است که نظریاتش در زمینه روانشناسی اجتماعی شُهره گشته[2] . وی با مسافرت به کشورهای مختلف و تحقیقات در زمینه تاریخ و تمدن ملت‌های مختلف، آثار با ارزشی از خود به جای گذاشته که از جمله آنها میتوان به «تمدن هند»[3] و «تمدن عرب»[4]، اشاره کرد.

لوبون، خاورپژوه برجسته‌ای است که سعی کرده با دید علمی و به دور از تعصبات به بررسی فرهنگ ملل مختلف بپردازد. این ویژگی باعث شده کارهای او ارزش ویژه‌ای بیابند. وی در مورد اسلام و تمدن مسلمانان نیز تحقیقات وسیعی انجام داده است.

«تمدن عرب»، کتابی تاریخی و نسبتا مفصلی است که لوبون در آن ضمن بررسی و ارزیابی جنبه‌های مختلف تمدن اسلامی، به دستاوردهای مسلمانان در زمینه‌های علوم گوناگون اشاره می کند. وی در این کتاب بارها از محمد (ص) گفته و اسلام و شخصیت محمد (ص) را به گونه‌ای مستدل و علمی بررسی نموده است. در ادامه گوشه‌ای از نظرات او در این کتاب بیان می شود:

لوبون درباره ویژگیهای اخلاقی محمد (ص) چنین می نویسد:

«عقل و خرد او (محمد) بر همه مردمان می چربید، و در اندیشه از همگان برتر بود. بیهوده سخن نمی گفت و همیشه به ذکر خدا مشغول بود. پیوسته با مردم، خوش رو و غالبا خاموش می نشست. خوی او نرم و اخلاقش نیکو بود. در نظر او بیگانه و نزدیک، نیرومند و ناتوان در برابر حق یکسان بودند. مستمندان را دوست می داشت و هیچ گاه بینوایی را به دلیل ناداری اش با نظر حقارت نمی نگریست؛ چنانچه زورمند را به سبب اقتدارش احترام نمی کرد.» [5]

این پژوهشگر فرانسوی در ذکر خصوصیات اخلاقی محمد (ص) ادامه می دهد:

«دل مردم شریف را به هر نحو [که] میسورش بود، به دست می آورد. یاران خود را دلگرم می کرد و از آنچه موجبات دل سردی آنان را فراهم می کرد، خودداری می نمود. هر که نزدش می آمد، با روی باز از او پذیرایی می کرد، و تا او از مجلس برنمی خاست، حضرت بلند نمی شد. هر که دست به دست او می داد، تا او دستش را نمی کشید، پیغمبر دست خود را رها نمی کرد. و به همین نحو اگر کسی درباره حاجتی با او گفت و گو می کرد، تا خود رشته سخن را قطع نمی کرد، آن حضرت، سخنش را قطع نمی فرمود. نسبت به یاران خود تفقد و مهربانی می کرد و از وضع آنها می پرسید.»[6]

لوبون، محمد (ص) را اینگونه می ستاید:

«معجزه کبرای پیغمبر این بود که توانست پیش از مرگ خود، قافله پراکنده عرب را گردهم آورد و از این کاروان سرگردان و پریشان، ملت واحدی تشکیل بدهد بدان سان که همه را در برابر یک دین، خاضع، فرمانبر و مطیع یک پیشوا گرداند.» [7]

«شکی نیست که محمد از زحمات خود نتایج و بهره هایی گرفت که هیچ یک از ادیان پیش از اسلام، چنین بهره هایی نصیب آنان نشد و از این رو آن حضرت حق بسیار بزرگی بر گردن اعراب دارد.» [8]

و اینچنین از بزرگترین مرد تاریخ می گوید:

«اگر بخواهیم ارزش اشخاص را به کردار و آثار نیک‌شان بسنجیم، مسلما محمد بزرگترین مرد تاریخ است.» [9]

 www.mohammadivu.org.MOHR

 



[1] -Gustave Le Bon.

[2]- وی برای اولین بار مفهوم «انبوه خلق» را در جامعه شناسی مطرح کرد. بارزترین اثر وی در این زمینه، کتاب «جماعت یا انبوه خلق» (The Crowd: A Study of the Popular Mind) است که در سال 1895 انتشار یافت. از دیگر کتاب‌های او در این زمینه می توان «روانشناسی انقلاب» (The Psychology of Revolution) و «انسان و جوامع» (Man and Society) را نام برد.

[3] -Les Civilisation de L’Inde.

[4] -La Civilisation Arab.

[5]- تمدن اسلام و عرب، گوستاولوبون، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی (هاشمی)، انتشارات کتابچی. ص 113.

[6]- همان، ص 113.

[7]- همان، ص 128.

[8]- همان، ص 128.

[9]- همان، ص 129.

«گوته»: محمد (ص)، چشمه حیات

«نغمۀ محمد» | شعر گوته برای پیامبر اسلام

 گرد آوری و تحقیق: زهرا امین 

 

یوهان ولفگانگ گوته[1] از شعرای بزرگ آلمانی است که با آثار فراوان و ارزشمندش در ردیف بزرگترین شاعران جهان قرار دارد.

گوته، از دوران جوانی به اسلام و رسول گرامی آن، علاقمند شد. به گونه‌ای که در 23 سالگی مدحی بسیار زیبا در وصف پیامبر سرود. او به خواندن قرآن نیز علاقه‌ی شدیدی داشت و دوست می‌داشت همه‌ی شب‌های قدر را که قرآن، در آن نازل شده، شب زنده داری کند.

مطالعات قرآنیِ گوته دستاوردی بزرگ برای او ایجاد نمود و به وی انگیزه‌ی تدوین نمایشنامه‌ی محمد (ص) را داد. اگرچه این نمایشنامه هرگز مجال اجرا نیافت، اما می‌توان از روی آن با دیدگاه گوته درباره‌ی اسلام و پیامبر خاتم بهتر آشنا شد.

از این نمایشنامه، دلایل و چگونگی علاقه‌ی شخصی گوته نسبت به اسلام قابل مشاهده است. در این میان، دو جلوه نمود بیشتری دارند: نخست شخصیت حضرت محمد (ص) و دوم تعالیم حیات بخش اسلام که گوته به سبب این دو جلوه، علاقه‌ای درونی نسبت به اسلام پیدا می‌کند.

 بخشی از نمایشنامه، شعری شورانگیز در وصف توحید از زبان پیامبر اسلام است. این شعر با الهام از آیه‌ای از قرآن کریم که در آن حضرت ابراهیم خطاب به مشرکان می‌فرماید: «من غروب کنندگان را دوست نمی‌دارم»[2] ، نوشته شده است. بخشی از شعر مذکور اینچنین است:

اى قلب عاشق
خویش رابه سوى آفریدگارت روانه‏ ساز
اینک اى پروردگار من تو را می‌پرستم
تویى که همگان را دوست دارى‏ و آنان را عاشقى‏
تویى که خورشید و ماه و ستارگان را آفریدى‏
و زمین را و آسمان را و هستی را

 یکی از زیباترین قسمت های این نمایشنامه، «نغمه محمد (ص)» نام دارد که در واقع مکالمه ای است میان علی (ع) و فاطمه (س). در این شعر، گوته شخصیت پیامبر اسلام را به عنوان رهبر معنوی بشریت به تصویر کشیده است. وی برای بیان بهتر موضوع، از تمثیل «چشمه ای با آب تازه و فراوان» بهره جسته تا بدان وسیله، آغاز حرکت حضرت محمد (ص) را از نقطه‌های کوچک تا رسیدن به قدرت معنوی بزرگ، بهتر بیان کند. متن شعر اینگونه است:

 

 (مکالمه ای میان علی (ع) و زهرا (س) درباره‌ی رسول خدا)«نغمه محمد (ص) »

علی(ع):  
بنگر بدان چشمه 
همان که از کوهساران می‌جوشد 
چه باطراوت و شاد 
و می‌تراود به سان چشمان ستارگان، آنگاه که می‌درخشند


{این بخش از شعر به نبوت حضرت محمد (ص) اشاره می‌کند. گوته در این قسمت پیامبر (ص) را بر فراز کوهی که غار حرا در آن واقع شده، همچون چشمه‌ای توصیف می‌کند که از فراز کوهسار جوشیدن می‌گیرد و برای هدایت و سیراب کردن،  به پایین سرازیر می‌شود.}


فاطمه(س): 
سرشاخه‌هایش سیراب می‌شوند 
برخاسته از روح‌های پاک 
در میان صخره‌ها 
در بوته زارها


علی(ع): 
به تازگی و طراوت جوانی 
از فراز می‌لغزد 
برروی صخره‌های مرمرین 
و آنگاه دوباره به سوی آسمان 
سرشاد هلهله شادی سر می‌دهد.


فاطمه(س): 
و از میان صخره‌ها و از گذرگاه قله‌ها 
سنگریزه‌های رنگین را 
شکار می‌کند


{در فرازهای یاد شده، به آغاز نبوت پیامبر اکرم (ص) و شروع دعوتش به اسلام اشاره گردیده. طراوت و شادابی چشمه ای که می‌خواهد جمعیتی را از آنچه دارد، سیراب کند. نگاه پیامبر (ص) به بالا و همچنین حرکتش به سمت دامنه کوه (جمعیت) و برگزیدن یاران ارزشمند، از جمله اشاراتی است که گوته در این بخش‌ها به آن‌ها پرداخته است.}


علی(ع): 
و با ورودی پیشواگونه و راهبر 
همه چشمه‌ها را که برادر اویند 
با خویش همراه می‌سازد


{منظور گوته از همراهی «همه چشمه‌ها» و عبارت «برادر اویند»، همراهی سایر ادیان و پیامبران با حضرت محمد (ص) در روش و هدف 
است.}


فاطمه(س): 
و در آن پایین، اعماق دره 
در مقدم این رود گل‌ها می‌رویند 
و سبزه‌ها از نفسش حیات می‌یابند


علی(ع): 
نه ظلمات دره‌ها بازش می‌دارند 
و نه گل‌های زیبا 
همان گلهایی که به زانوان او پیچیده‌اند 
و با دیدگان خمار و شیفته او را می‌ستایند 
ناگاه به دشت وارد می‌شود
و در گستره بسان رودی مارپیچ در دشت جاری می‌شود


فاطمه(س): 
و نهرها به امتدادش 
مشتاقانه همراه می‌شوند 
و او اینک به گستره دشت قدم نهاده است 
و می‌درخشد با تلألوی نقره گون


{گوته همه مراحل و مقاطع دعوت رسول اکرم (ص) و راهنمایی‌اش در میان مردم را به زبان توصیف و تشبیه در آورده. رود این شعر،  نمادی از پیامبر (ص) است. ظلمات، دشمنان و گل‌های زیبا مادیات هستند؛ گستره دشت، اجتماعی است که به آن وارد می‌شود و نهرها یاران ایشان هستند.}


علی(ع): 
و نهرهای جاری از کوهساران 
بانشاط او را می‌خوانند 
و فریاد برمی‌آورند


علی(ع) و فاطمه(س): 
برادر 
برادر، برادرانت را دریاب و با خویش برگیر


فاطمه(س): 
با خویش ببر به درگاه آن پدر پیر 
ببر به اقیانوس جاودان 
ببر بدان محیطی که با دستان گشاده 
ما را به انتظار نشسته است 
دستانش گشاده منتظرند و ما را مشتاقند 
اما چه بی حاصل


علی(ع): 
چرا که ما را در کویر خشک 
می‌بلعند سنگریزه‌های حریص 
و آفتاب سوزان از فراز آسمان 
خون ما را می‌مکد 
و تپه ای ناگاه راه را بر ما می‌بندد
و از رسیدن به برکه بازمی‌دارد 
برادر! 
دریاب برادرانت را در این گستره دشت


فاطمه(س): 
دریاب برادرانت را 
که از کوهساران جاری گشته اند


هر دو: 
ببر به سوی پدر،  دریاب ما را


علی(ع): 
همگی راهی شوید! 
و اینک این رود هر لحظه با عظمتی بیشتر 
به پیش می‌رود و سلاله‌ای از آب‌ها 
تبار او را خواهند ساخت. 
و آبها آن رهبر را بر شانه‌های خویش بلند کرده‌اند 
و بر همه امپراتوری‌ها چیره می‌شود
و نامش را به سرزمین‌ها می‌بخشد 
و در مقدم او مدینه‌ها ساخته می‌شوند


فاطمه(س): 
شهرها نیز حتی بازش نمی‌دارند 
و نه حتی مناره‌هایی که بر فرازشان آتش برافروخته‌اند 
و نه قصرهای مرمرین و نه آثار شکوهمند باستان 
بازنمی‌دارند، قدرتش را و شکوهش را


علی(ع): 
و آن رود بزرگ به سان «اطلس» آن قهرمان نمادین 
خانه‌های ساخته شده از چوب سدر را 
بر بازوان ستبرش حمل می‌کند 
و هزاران درفش برافراشته بر آسمان 
شکوه و قدرت او را به اهتراز درآورده 
آن را می‌سرایند 
و او برادرانش را با خویش برمی‌گیرد.


فاطمه(س): 
و برمی‌گیرد گنج‌هایش را و فرزندانش را


هر دو: 
به پیشگاه آفریدگاری که منتظر است 
و قلبش سرشار از سرور

{پایان شعر گوته با اعتقاد و ایمان این شاعر آلمانی به معاد و همچنین یقین وی بر پیروزی رسالت پیامبر اعظم (ص) همراه است.}

 

متن اصلی به زبان آلمانی

Mahomets Gesang

Language: German

 

Seht den Felsenquell,

Freudehell,

Wie ein Sternenblick;

Über Wolken

Nährten seine Jugend

Gute Geister

Zwischen Klippen im Gebüsch.

 

Jünglingfrisch

Tanzt er aus der Wolke

Auf die Marmorfelsen nieder,

Jauchzet wieder

Nach dem Himmel.

 

Durch die Gipfelgänge

Jagt er bunten Kieseln nach,

Und mit frühem Führertritt

Reißt er seine Bruderquellen

Mit sich fort.

 

Drunten werden in dem Tal

Unter seinem Fußtritt Blumen,

Und die Wiese

Lebt von seinem Hauch.

 

Doch ihn hält kein Schattental,

Keine Blumen,

Die ihm seine Knie umschlingen,

Ihm mit Liebesaugen schmeicheln:

Nach der Ebne dringt sein Lauf,

Schlangenwandelnd.

 

Bäche schmiegen

Sich gesellig an. Nun tritt er

In die Ebne silberprangend,

Und die Ebne prangt mit ihm,

Und die Flüsse von der Ebne

Und die Bäche von den Bergen

Jauchzen ihm und rufen: Bruder!

Bruder, nimm die Brüder mit,

Mit zu deinem alten [ Vater,

Zu dem ewgen Ozean,

Der mit ausgespannten Armen

Unser wartet,

Die sich, ach! vergebens öffnen,

Seine Sehnenden zu fassen;

Denn uns frißt in öder Wüste

Gierger Sand, die Sonne droben

Saugt an unserm Blut, ein Hügel

Hemmet uns zum Teiche! Bruder,

Nimm die Brüder von der Ebne,

Nimm die Brüder von den Bergen

Mit, zu deinem Vater mit!

 

Kommt ihr alle! -

Und nun schwillt er

Herrlicher: ein ganz Geschlechte

Trägt den Fürsten hoch empor!

Und im rollenden Triumphe

Gibt er Ländern Namen, Städte

Werden unter seinem Fuß.

 

Unaufhaltsam rauscht er weiter,

Läßt der Türme Flammengipfel,

Marmorhäuser, eine Schöpfung

Seiner Fülle, hinter sich.

 

Zedernhäuser trägt der Atlas

Auf den Riesenschultern; sausend

Wehen über seinem Haupte

Tausend Flaggen durch die Lüfte,

Zeugen seiner Herrlichkeit.

 

Und so trägt er seine Brüder,

Seine Schätze, seine Kinder

Dem erwartenden Erzeuger

Freudebrausend an das Herz. ] 1

 

متن اصلی به زبان انگلیسی

 

Song for Mohammed

Language: English

 

Behold this rocky spring,

bright with joy

like a twinkling star;

above the clouds

its youth was nourished

by good spirits

among the cliffs in the bushes.

 

Fresh as a youth

it dances out of the cloud

down to the marble rocks,

cheering again

to the sky.

 

Along mountainous paths

it chases after colorful pebbles,

and with the step of a young leader

its companion-springs journey

with it onward.

 

Below in the valley

flowers appear from its footprints,

and the meadow

derives life from its breath.

 

But no shaded valley can stop it,

no flower,

clasping its knees

and imploring it with loving eyes:

toward the Plains it presses its course,

twisting like a snake.

 

Brooks nuzzle up

sociably. Now it treads

into the Plain, resplendent with silver,

and the Plain grows silver too,

and the rivers of the Plain

and the brooks of the mountains

cheer and shout: "Brother!

Brother, take your brothers with,

take them with you to your ancient father,

to the eternal ocean,

whose outstretched arms

await us,

who, ah! has opened them in vain

to embrace his yearning children;

for the bleak wasteland's

greedy sand devours us; the sun above

sucks up all our blood; a hill

clogs us into a pool! Brother,

take your brothers from this Plain,

take your brothers from the mountains,

take them with you to your ancient father!

 

Come all of you! -

and now [the spring] swells

more grandly: an entire race

lifts the prince up high!

And in rolling triumph

it gives names to the lands and cities

that grow in its path.

 

Irresistibly it rushes onward,

leaving a wake of flaming-tipped towers

and houses of marble - creations

of its bounty.

 

Like Atlas it bears cedar houses

upon its giant's shoulders;

over its head, the wind noisily

blows a thousand flags

as testimony of its glory.

 

And so it brings its brothers,

its treasures, its children,

effervescent with joy,

to the waiting parent's bosom.

 
www.mohammadivu.org.MOHR



[1] - 1838- 1749

[2] - قرآن کریم، سوره انعام، آیه 76.