مبتلا شدن انسان به بلای معصوم (علیه‎السلام)

سلوك به بلای سیّدالشّهدا (علیه‎السلام)، یعنی؛ در این ماجرا وارد و با عاشورا سالك شدن. نه فقط بلای سیّدالشّهدا(علیه‎السلام)، بلكه بلای چهاره معصوم(علیهم‎السلام)، از جمله امام زمان (علیه‎السلام) كه ایشان مبتلاترین انسان‌های عالمند، كیست كه این را بفهمد؟!

راوی می‌گوید: بر امام صادق(علیه‎السلام) وارد شدیم، وضع حضرت متغیّر بود و به شدت گریه می‌كردند و می‌فرمودند: غیبت تو خواب را از من گرفته است، سپس فرمودند: كتاب جفر را نگاه می‌كردم به غیبت حضرت و حوادث آن رسیدم.

یكی از بزرگ‌ترین درس‌های سوره یوسف این است كه، حضرت یعقوب (علیه‎السلام) با غیبت ولیّ خدا چگونه برخورد كرده است، همیشه مشغول بوده در حالی ‌كه، پیغمبر خداست و مقام عصمت دارد، باید دائماً به خدا مشغول باشد، اگر گریه بر یوسف سلوك‌آور نبود، گریه نمی‌كرد؛ چون انبیا حتی كار مباح هم انجام نمی‌دهند، چطور حضرت یعقوب(علیه‎السلام) اینقدر گریه نموده و نسبت به آنهایی كه این كار را كرده‌اند كظم غیظ می‌كند به طوری كه چشم‌ها سفید و كمر خم گردید، بعد هم متهم به جنون شد، باز هم دست بردار نبود. باید با بلا و غیبت ولیّ خدا این‌طور برخورد كرد، نه اینكه ولیّ خدا مبتلاست، تو بخوابی؟! «عزیزٌ علیّ أن تحیط بك دونی البلوی.»(1)

 


 

1- دعای ندبه.

 

بلای امام حسین (علیه‎السلام) محور تهذیب تاریخ

واقعاً عاشورا هنوز برای ما در پرده ابهام است. در زیارت ناحیه مقدسه، حضرت امام زمان(علیه‎السلام) می‌فرماید:

اگر زمانه مرا به تأخیر انداخت و مقدّرات از یاری‌ات بازم داشت و نتوانستم در ركاب تو با دشمنانت بجنگم، ولی از صبح تا شب برایت گریه می‌كنم و به جای اشك، خون می‌گریم.(1)

یا در زیارت عاشورا می‌خوانیم:

ای اباعبدالله، حقیقتاً این اندوه و مصیبت از ناحیه تو بر ما و بر همه اهل اسلام و آسمان‌ها بر همه اهل آسمان‌ها سنگین و بزرگ است.

حتّی، در بارگاه قدس كه جای ملال نیست              سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است.

 

ماجرای سیّدالشّهدا(علیه‎السلام) جزو اسرار عالم است كه چطور در دوره غربت اسلام و در شرایطی كه جبهه مقابل، احساس پیروزی مطلق می‌كرد و در كنار سر سیّدالشّهدا(علیه‎السلام)

 

لعبت هاشم بالملك فلا                                       خبرٌ جاء و لاوحیٌ نزل(2)

ادامه نوشته

نتیجه درک مصیبت سیدالشهدا(علیه‎السلام)

دو راه برای قرب به خدای متعال وجود دارد، یك راه كه راه مرسوم می‌باشد، این است كه انسان به اندازه همتی كه دارد نتیجه می‌گیرد، در این بین اگر كفران كرد‌‌، از هدایت‌هایی كه شامل حالش شده، محروم می‌شود؛ لذا بعد از وارد شدن به میدان مجاهده باطنی، میزان شكر و كفر انسان، در امر هدایتش تأثیر دارد، ولی بعد از همه این زحمات، یكی از مهم‌ترین چیزهایی كه در موفقیت انسان تأثیرگذار است، ابتلائات الهی است كه، متناسب با موقعیت عبد، برای رشد معنوی او فراهم می‌گردد؛ یعنی برای رشد انسان همه ریاضت‌ها مفیدند، ولی هیچ‌كدام به اندازه ابتلائات الهی، مؤثر نیستند. به عبارت دیگر ابتلائات الهی بهترین نردبان سیر و سلوك است.

ادامه نوشته

نظر علما در مورد شفاعت امام حسین(علیه‎السلام)

استاد شهید مرتضى مطهرى مى‎نویسد:

«... بسیارى از عوام مردم... مى‎پندارند كه پیغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) و امیرالمومنین(علیه السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها) و ائمه اطهار خصوصا امام حسین(علیه‎السلام) متنفذهایى هستند كه در دستگاه خدا اعمال نفوذ مى‎كنند، اراده خدا را تغییر مى‎دهند و قانون را [نعوذبالله] نقض مى‎كنند...»(1) ایشان در ادامه مى‎افزاید: «اگر كسى گمان كند كه تحصیل رضا و خشنودى خداى متعال راهى دارد و تحصیل رضا و خشنودى فرضا امام حسین(علیه‎السلام) راهى دیگر دارد و هر یك از این دو جداگانه ممكن است سعادت انسان را تامین كنند دچار ضلالت بزرگى شده است، در این پندار غلط چنین گفته مى‎شود كه خدا با چیزهایى راضى مى‎شود و امام حسین(علیه‎السلام) با چیزهاى دیگر، خدا با انجام دادن واجبات مانند نماز، روزه، حج، جهاد، راستى، درستى و ... و با ترك گناهان راضى مى‎گردد ولى[نعوذبالله] امام حسین(علیه‎السلام) با این كارها كارى ندارد رضاى او در این است كه مثلا براى فرزند جوانش على اكبر گریه و یا لااقل تباكى كنیم، حساب امام حسین از حساب خدا جداست به دنبال این تقسیم چنین نتیجه گرفته مى شود كه تحصیل رضاى خدا دشوار است زیرا باید كارهاى زیادى را انجام داد تا او راضى گردد ولى تحصیل خشنودى امام حسین(علیه‎السلام) سهل است فقط گریه و سینه زدن و زمانى كه خشنودى امام حسین(علیه‎السلام) حاصل گردد او در دستگاه خدا نفوذ دارد، شفاعت مى‎كند و كارها را درست مى‎كند... و گناهان هر چه باشد با یك فوت از بین مى رود این چنین تصویرى از شفاعت نه تنها باطل و نادرست است بلكه شرك در ربوبیت است و به ساحت پاك امام حسین (علیه‎السلام) كه بزرگترین افتخارش عبودیت خداست نیز اهانت است...»(2)

به عقیده ایشان امام حسین شفیع كسانى است كه از مكتب او هدایت یافته اند او شفیع كسانى نیست كه مكتبش را وسیله گمراهى ساخته اند.(3)

ادامه نوشته

ارزش ضربه شمشیر حضرت علی(علیه‎السلام)  در خندق

در جنگ احزاب تمام قبائل و گروه‎هاى مختلف دشمنان اسلام براى كوبیدن اسلامِ جوان متّحد شده بودند.

بعضى از مورّخان نفرات سپاه كفر را در این جنگ بیش از ده هزار نفر نوشته‎اند، در حالى كه تعداد مسلمانان از سه هزار نفر تجاوز نمى‎كرد.

سران قریش كه فرماندهى این سپاه را به عهده داشتند، با توجه به نفرات و تجهیزات جـنـگـى فـراوان خـود، نـقـشـه جـنـگ را چـنـان طـراحـى كـرده بـودنـد كـه بـه خـیـال خـود بـا این یورش، مسلمانان را به كلّى نابود سازند و براى همیشه از دست حضرت محمّد(صلى الله علیه و آله) و پیروان او آسوده شوند!

زمـانـى كـه گـزارش تـحرّك قریش به اطلاع پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله) رسید، حضرت، شوراى نظامى تشكیل داد.

در ایـن شـورا سـلمـان فـارسـى پـیـشـنهاد كرد كه در قسمت‎هاى نفوذپذیر اطراف مدینه خندقى كنده شود كه مانع عبور و تهاجم دشمن به شهر گردد.

ایـن پـیشنهاد را همه قبول كردند و تصویب شد و ظرف چند روز با همّت و تلاش مسلمانان خندق آماده گردید.

خـنـدقـى كـه پـهـنـاى آن بـه قـدرى بود كه سواران دشمن نمى‎توانستند از آن با پرش بـگـذرنـد و عـمـق آن نیز به اندازه‎اى بود كه اگر كسى وارد آن مى‎شد به آسانى نمى‎توانست بیرون بیاید.

سپاه قدرتمند شرك با همكارى یهود از راه رسید.

آنان تصوّر مى‎كردند كه مانند گذشته در بیابان‎هاى اطراف مدینه با مسلمانان روبرو خـواهـنـد شـد، ولى ایـن بار اثرى از آنان در بیرون شهر ندیده و به پیشروى خود ادامه دادنـد و به دروازه شهر رسیدند و مشاهده خندقى ژرف و عریض در نقاط نفوذ پذیر مدینه، آنان را حیرت‎زده ساخت .

زیـرا اسـتفاده از خندق در جنگ‎هاى عرب بى سابقه بود، ناگزیر از آن سوى خندق شهر را محاصره كردند. مـحـاصـره مـدیـنـه مـطـابـق بـعـضـى از روایـات حـدود یـك مـاه بـه طول انجامید.

ادامه نوشته

عدالت اجتماعى حضرت علی(علیه‎السلام)

امام علی (ع)

در زمان خـلافـت خـلیفه دوم، شخصى ادعایى نسبت به حضرت امیرالمؤ منین على(علیه‎السلام) داشت و بنا شد در حضور خلیفه رسیدگى شود.

مدّعى حاضر شد و خلیفه خطاب به امام على(علیه‎السلام) گفت:

اى اباالحسن در كنار مدّعى بنشین تا اختلاف را حل كنم .

خلیفه دوم در این موقع آثار ناراحتى را در سیماى حضرت امیرالمؤمنین على(علیه‎السلام) دید و گفت:

اى على! از این كه تو را در كنار دشمن قرار دادم ناراحتى؟

امام على(علیه‎السلام) فرمود:

نه بلكه از آن جهت كه در رفتارت نسبت به ما دو نفر عدالت را رعایت نكردى نگران و ناراحت شدم، زیرا او را با نام صدا كردى و مرا با كنیه و لقب (ابوالحسن) خواندى(1)، ممكن است طرف دعوا نگران شود که به عدالت قضاوت نشود.

 

پی‎نوشت:

1- شرح ابن ابى الحدید، ج 17، ص 65 .

اربعین امام حسین(علیه‎السلام)

. اربعین امام حسین(علیه‎السلام)

باید دید در کهن‌ترین متون مذهبی ما، از «اربعین‌» چگونه یاد شده است‌. به عبارت ‌دیگر دلیل بزرگداشت اربعین چیست‌؟ چنان که در آغاز گذشت‌، مهمترین نکته درباره اربعین‌، روایت امام عسکری (علیه‎السلام) است‌. حضرت در روایتی که در منابع ‌مختلف از ایشان نقل شده فرموده‌اند: نشانه‌های مؤمن پنج چیز است‌: 1ـ خواندن پنجاه و یک رکعت نماز(17رکعت نماز واجب +11 نماز شب+ 23نوافل‌) 2ـ زیارت اربعین 3ـ انگشتری در دست راست 4 ـ وجود آثار سجده ‌بر پیشانی 5 ـ بلند خواندن بسم الله در نماز . این حدیث تنها مدرک معتبری است که جدای از خود زیارت اربعین که در منابع دعایی آمده‌، به اربعین امام حسین(علیه‎السلام) و بزرگداشت آن روز تصریح کرده ‌است‌.
اما این که منشأ اربعین چیست‌، باید گفت‌، در منابع به این روز به دو اعتبار نگریسته شده است‌.
نخست روزی که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند.
دوم روزی که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله‌) از مدینه به ‌کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسین(علیه‎السلام) را زیارت کند. شیخ مفید در«مسار الشیعه» که در ایام موالید و وفیات ائمه اطهار(علیهم‎السلام) است‌، اشاره به روز اربعین ‌کرده و نوشته است‌: این روزی است که حرم امام حسین(علیه‎السلام)، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام ‌حسین(علیه‎السلام) وارد کربلا شد.
کهن‌ترین کتابِ دعاییِ مفصلِ موجود، کتاب «مصباح المتهجّد» شیخ طوسی از شاگردان شیخ مفید است که ایشان هم همین مطلب را آورده است‌. شیخ ‌طوسی پس از یاد از این که روز نخست ماه صفر روز شهادت زید بن علی بن‌الحسین(علیه‎السلام) و روز سوم ماه صفر، روز آتش زدن کعبه توسط سپاه شام در سال ‌64 هجری است‌، می‌نویسد: بیستم ماه صفر(چهل روز پس از حادثه کربلا) روزی است که حرم سید ما اباعبدالله الحسین از شام به مدینه مراجعت کرد و نیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی رسول خدا(صلی الله علیه و آله‌) از مدینه وارد کربلا شد تا قبر حضرت را زیارت کند. او نخستین کس از مردمان بود که امام حسین(علیه‎السلام) را زیارت کرد. در چنین روزی زیارت آن حضرت‌ مستحب است و آن زیارت اربعین است‌.(6) در همانجا آمده است که وقت خواندن زیارت اربعین‌، هنگامی است که روز بالا آمده‌ است‌.
منشأ اربعین چیست‌، باید گفت‌، در منابع به این روز به دو اعتبار نگریسته شده است‌. نخست روزی که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند. دوم روزی که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله‌) از مدینه به ‌کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسین(علیه‎السلام) را زیارت کند.

 

در کتاب «نزهة الزاهد» هم که در قرن ششم هجری تألیف شده‌، آمده‌: در بیستم ‌این ماه بود که حرم محترم حسین از شام به مدینه آمدند.(7) همین طور در ترجمه فارسی فتوح ابن اعثم(8) و کتاب مصباح کفعمی که از متون دعایی بسیار مهم قرن نهم هجری است‌ این مطلب آمده است‌. برخی استظهار کرده‌اند که عبارت شیخ مفید و شیخ ‌طوسی‌، بر آن است که روز اربعین‌، روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه ‌خارج شدند نه آن که در آن روز به مدینه رسیدند.(9) به هر روی‌، زیارت اربعین از زیارت‌های مورد وثوق امام حسین(علیه‎السلام) است که از لحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است‌.
۩๑۩ ويژه نامه اربعين حسيني (يک عمر بود هجر تو ٬ يک اربعين نبود) ۩๑۩
   ۩๑۩ ويژه نامه اربعين حسيني (يک عمر بود هجر تو ٬ يک اربعين نبود) ۩๑۩    

معیارهای عزت اندیشه امام حسین(علیه‎السلام)

 

ج- زنده كردن كتاب خدا

قرآن كتابی است كه برای هدایت جامعه بشری به سوی خداوند نازل شده است. گرچه خواندن قرآن با تدبر وظیفه هر مسلمانی است، ولی صرف خواندن آن زنده كردن آن نیست. زنده كردن قرآن این است كه حاكمیت در جامعه اسلامی از آنِ قرآن باشد، به طوری كه اگر مسلمانان به وظایف فردی خود عمل كنند، ولی حاكمیت سیاسی در اختیار قرآن نباشد و قرآن در ساختار قانونگذاری و اداری و قضایی كشور نقشی نداشته باشد، از منظر امام حسین(علیه‏السلام) در چنین جامعه‏ای قرآن مرده است و باید برای زنده كردن آن تلاش كرد، چه این كه عزت مسلمانان در زنده نگهداشتن قرآن است.

د- زنده كردن سنت رسول خدا(صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله)


سنت رسول خدا (صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله) یعنی مجموعه گفتار، رفتار و كردار و تاییدات آن حضرت برای مسلمانان لازم الاتباع است و مسلمانان موظفند ضمن پایبندی به سنت پیامبر اکرم در همه ابعاد آن را زنده كنند. در نگاه امام‏ حسین(علیه‏السلام) در جامعه اسلامی اگر مسلمانان در حوزه وظایف فردی به سنت رسول خدا عمل كنند، ولی در حوزه سیاسی حاكمیت در اختیار پیروان پیامبر اکرم نباشد و در آن عرصه به سنت نبوی عمل نشود، در این جامعه سنت پیامبر(صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله) مرده است و باید برای زنده كردن آن تلاش كرد.در عصر امام حسین (علیه‏السلام) شاید بیشتر مسلمانان در حوزه فردی به كتاب و سنت رسول خدا (صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله) عمل می‏كردند، ولی بی‏گمان حاكمیت سیاسی در اختیار حاكمان بنی‏ امیه بود؛ حاكمانی كه ساختار سیاسی كشور را از فرهنگ دینی و كتاب خدا و سنت رسول خدا بیگانه كرده بودند. در چنین جامعه ‏ای امام حسین(علیه ‏السلام) برای زنده كردن كتاب خدا و سنت رسول خدا(صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله) قیام می‏كند و از مردم می‏خواهد كه در این زمینه او را یاری كنند تا بتواند جامعه را به راه راست رهنمون سازد. در این زمینه به یكی از نامه‏ هایی كه حضرتش به سران بصره نوشته است توجه كنید:


«این نامه ‏ام را برایتان فرستادم. من شما را به كتاب خدا و سنت رسول خدا(صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله) دعوت می‏كنم. بدون تردید سنت رسول خدا (صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله) مرده است؛ بنابر این اگر به پیامم پاسخ مثبت دهید و از دستوراتم اطاعت كنید شما را به سوی سعادت و خوشبختی هدایت می‏كنم.»(11)

ه- نابودی بدعت‎ها

ویژگی مهم جامعه اسلامی رواج نشانه‏ های دین در همه ابعاد جامعه است. در فرهنگ دینی به افرادی كه با پوشش دین، برای نابودی دین تلاش می‏كنند منافق گفته می‏شود و اندیشه ‏های آنان را كه به نام دین در جامعه منتشر می‏كنند، ولی این اندیشه ‏ها مبنای دینی ندارد بدعت می‏نامند. امام حسین (علیه ‏السلام) نابودی بدعت‎ها را وظیفه مسلمانی و یكی از شاخصه‏ های عزت فرهنگی می‏داند و از همه می‏خواهد كه او را برای نابودی بدعت‎ها یاری كنند. او در یكی از نامه ‏هایی كه برای سران بصره نوشت و از آنان خواست كه او را در این قیام یاری كنند می‏فرماید:
«اما بعد، فانّی ادعوكم الی احیاء معالم الحقّ و اماتة البدع، فان تجیبوا تهتدوا سبل الرشاد»(12)؛ بعد از سلام، همانا من شما را به زنده كردن نشانه ‏های حق و میراندن بدعت‎ها دعوت می‏كنم. بنابر این اگر به پیام من پاسخ مثبت دهید به سعادت و خوشبختی رهنمون خواهید شد.

"سید محمد مرتضوی"
گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی

 

 

 

 


معیارهای عزت اندیشه امام حسین(علیه‎السلام)





1- عزت فرهنگی در کلام امام حسین (علیه‎السلام)



عزت و ذلت دو واژه متضاد هستند. انسانها از واژه عزت و مفهوم آن لذت می‏برند و آرزو دارند در خانواده، جامعه، دنیا و ... عزیز باشند و در برابر، با شنیدن واژه ذلت و پی بردن به مفهوم آن، از اینكه روزی به چنین سرنوشتی گرفتار شوند احساس وحشت می‏كنند.
 
معنا و ارزش عزت
عزت حالتی روحی در انسان است كه مانع شكست خوردن وی می‏شود.(1) به عبارتی دیگر به معنای برتری و شكست‏ناپذیری است.(2)

بدین‏سان در واژه عزت، غلبه و برتری نهفته است. حال اگر این عزت بالاصاله باشد، چنان كه در خداوند است، قدرت بلامنازع خواهد بود و اولیای الهی به میزان ارتباطشان با خداوند از این قدرت برخوردار می‏باشند.


واژه عزت و عزیز در قرآن بیش از 112 مورد به كار رفته است، ولی خداوند به صراحت اعلام می‏فرماید كه «فانّ العزة لله جمیعا»(نساء/139)؛ بدون تردید تمام عزت نزد خداوند است، اگر دیگران از این نعمت برخوردار می‏باشند به دلیل ارتباط با خداوند است.

لذا امام حسین(علیه‏السلام) عزت را تنها در پیوند با خداوند می‏بیند. به بعضی از بخش‎های دعای مشهور عرفه توجه كنید:

«انت الذی اعززت» (3)؛
ای خدای من، این تویی كه عزت داده‏ای.

«و ذلیلاً فاعزّنی» (4)؛
این خداست كه منِ ذلیل را عزیز كرده است.

«فاولیائه بعزّته یعتزّون»(5)؛
اولیای خداوند از عزت او طلب عزت می‏كنند.


عزت در اندیشه امام حسین(علیه ‏السلام) هدفی است كه دستیابی به آن، ارزش جان نثاری و كشته شدن در راه آن را دارد. وی می‏فرماید:
«لیس شأنی شأن من یخاف الموت. ما اهون الموت علی سبیل نیل العزّ و احیاء الحقّ، لیس الموت فی سبیل العزّ الاّ حیاة خالدة و لیست الحیاة مع الذلّ الاّ الموت الذی لا حیاة معه.»(6)
شأن و منزلت من، شأن و منزلت كسی نیست كه از مرگ بترسد. چقدر آسان است مرگ برای رسیدن به عزت و زنده كردن حق. مرگ در راه رسیدن به عزت نیست، جز زندگی ابدی و زندگی با ذلت چیزی نیست جز مرگ تدریجی.

امام حسین(علیه‏السلام) در سخن دیگری سرمایه‏ گذاری برای رسیدن به عزت را چنین وصف می‏كند:
«موت فی عزّ خیر من حیاة فی ذلّ» (7)؛
مرگ در راه رسیدن به عزت از زندگی با ذلت بهتر است.



جامعه اسلامی، جامعه‏ ای است كه بر اساس یك سلسله افكار و اندیشه‏ های دینی برخاسته از اعتقاد به توحید در همه ابعاد آن شكل بگیرد و در مقام رفتار، ملتزم به یك سلسله ارزش‎ها و اصول باشد كه لازمه آن سلسله عقاید و باورها می‏باشد. بیشترین وجه تمایز یك جامعه دینی با جامعه غیردینی در آداب، رسوم، سلوك و رفتار افراد جامعه با خود و دیگران و در یك جمله در فرهنگ آن می‏باشد، به طوری كه اگر فرهنگ دینی از جامعه‏ای رخت بربندد و به جای آن در رفتار مردم فرهنگ غیردینی حاكم باشد نمی‏توان آن جامعه را دینی شمرد؛ گرچه همه آن افراد خود را دیندار بپندارند.


پایبندی به فرهنگ دینی یا استحاله فرهنگی مسئله عصر امام حسین(علیه‏ السلام) یا مسئله امروز و فردای جامعه ما نیست، بلكه درگیری اساسی میان رسول خدا(صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله) و مخالفان آن حضرت نیز در اینگونه مسائل بود.

الف- حمایت از دین


بر اساس آیات و روایات هر مسلمانی موظف است در مقام اندیشه و عمل به دستورات دین و سنت رسول‏ خدا(صلی‏الله‏علیه‏و‏آله) پایبند باشد و تمام تلاش خود را برای ترویج و گسترش این اندیشه به كار گیرد، چرا كه رواج دین و پایبندی به آن یكی از شاخصه‏ های اصلی تمایز جامعه دینی است، چنان كه امام ‏حسین (علیه‏السلام) حمایت از دین را یك وظیفه و مایه عزت مسلمانان می‏داند.

به كلام سیدالشهدا در آخرین ساعات زندگی حضرتش در این جهان توجه كنید:


«این رسول خداست - كه درود خدا بر او و خاندان او باد - و این شهیدان راه خدایند كه منتظر آمدن شمایند و آمدن شما را به یكدیگر بشارت می‏دهند. بنابر این از دین خدا و دین پیامبرش دفاع كنید.»(8)حمایت از دین، نخست پذیرش آن در مقام اندیشه و پایبندی به آن در مقام گفتار و رفتار می‏باشد و در مرحله بعد تبلیغ و ترویج اندیشه‏های دینی و در حوزه سیاسی تلاش برای استقرار حاكمیت قوانین دینی در ساختار اداری و قانونگذاری و قضایی است.

ب- حمایت از اهل بیت(علیهم‏السلام)

بر اساس حدیث ثقلین و روایات دیگر، رسول خدا(صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله) برای هدایت خلق به سوی خدا بعد از خودش به دستور خداوند، كتاب خدا و اهل بیت خود را به عنوان مفسران وحی الهی كه علم آن را از رسول خدا(صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله) به ارث برده ‏اند، به عنوان امانت در بین امت نهاده است و خداوند در قرآن، محبت خاندان رسول خدا(صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله) را به عنوان پاداش رسالت آن حضرت می‏داند و می‏گوید:

«قل لا اسئلكم علیه اجرا الاّ المودّة فی القربی» (شوری/23)؛ بگو من در ازای رسالتم پاداشی جز محبت خویشاوندان از شما طلب نمی‏كنم.

در روایات فراوانی كه از طریق شیعه و سنی نقل شده محبت به خاندان رسول خدا(صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله) و دفاع از آنان و تلاش برای رفع مشكلات آنان مورد تأكید قرار گرفته است كه به عنوان نمونه به یك روایت اشاره می‏كنیم:

«پیامبر اکرم(صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله) فرمود: در قیامت برای چهار گروه شفاعت می‏كنم: كسی كه فرزندانم را احترام كند. كسی كه خواسته‏ های آنان را برآورد. كسی كه هنگام نیاز آنان برای رفع نیازشان تلاش كند و كسی كه آنان را دوست داشته باشد و این دوستی را با قلب و زبان ابراز كند.»(9)


امام حسین(علیه ‏السلام) درباره این شاخصه عزت در روز عاشورا در آن شرایط دشوار كه هیچ امیدی به شكست نظامی دشمن وجود نداشت، به یاران و اصحاب خود فرمود: «ذبوا عن حرم الرسول»(10)؛ از خاندان پیامبرتان دفاع كنید.عاشورائیان در عاشورا از حرم رسول خدا(صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله) دفاع كردند و زینبیان امروز باید از مكتب اهل بیت(علیهم ‏السلام) دفاع كنند و امیدواریم كه آخرین بازمانده خاندان رسول خدا، حضرت مهدی(علیه‏ السلام و عجل الله فرجه) قیام جهانی خود را آغاز كند تا عاشقان اهل بیت(علیه م‏السلام) در كنار حضرتش به دفاع از او و اندیشه ‏های الهی‏ اش بپردازند و به این وظیفه خود نیز جامه عمل پوشند.