گفت و گو در قرآن كريم
«و لا تقف ما ليس لك به علم ان السمع و البصر و الفؤاد كل اولئك كان عنه مسؤلا» (18)
يعنى: و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن; زيرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد .
خداوند انسان را شنوا و بينا قرار داد تا راه را دريابد (19) و مىفرمايد: خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه هيچ چيز نمىدانستيد . (20)
و نيز مىفرمايد: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد، نيك وارسى كنيد، مبادا به نادانى، گروهى را آسيب برسانيد و (بعد) از آنچه كردهايد، پشيمان شويد . (21)
ج) لزوم پذيرش اختلاف اقوام، ملل و زبانها: اختلاف انسانها از نظر زبان، مليت و غيره نبايد مانع گفت و گو شود . قرآن كريم به صراحت قبايل و گروهها را پذيرفته است و اختلاف بين رنگها و زبانها را از آيات الهى مىشمارد:
«يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا» (22)
يعنى: اى مردم! ما شما را از مرد و زنى آفريديم، و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد .
«ومنآياتهخلقالسماوات� ��والارضواختلافالسنتكم� �والوانكمانفيذلكلآي� �تللعالمين» (23)
يعنى: و از نشانههاى او آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف زبانهاى شما و رنگهاى شماست . قطعا در اين (امر) براى دانشوران نشانههايى است .
گوناگونى انسانها از نظر رنگ، نژاد ، مليت و زبان، تفاوتى در انسانيت انسان پديد نمىآورد . بسيارى از اختلافها و جنگها ناشى از اين امر است كه گروهى خود را از نظر نژاد و مليت، برتر از ديگران مىدانند . همين امر باعثبروز جنگ جهانى دوم، از سوى نازيهاى آلمان شد . آنان خواهان برترى و تسلط بر ساير نژادها و ملل بودند . طبيعى است در چنين حالتى، جايى براى گفت وگو و شناختحقايق باقى نمىماند; در حالى كه قرآن كريم گوناگونى انسانها از نظر نژاد، مليت و ... را وسيلهاى براى شناختيكديگر مىداند .
بنابراين، شناخت ملتها جز از راه گفت و گو و تبادل نظر و در سطح بالاتر، گفتمان امكان ندارد . آيات ديگر قرآن كه بر سير و حضور در بين ساير اقوام و ملل تاكيد دارد نيز ناظر بر همين تعريف و شناخت است . دستورات اسلامى مبتنى بر اخذ حكمت و دانش، حتى از زبان بيگانگان جز از طريق ايجاد رابطه و برقرارى ارتباط و مفاهمه، امكانپذير نيست .
د) امكان حصول تفاهم و وحدت: هر چند انسانها گوناگون آفريده شدهاند، با اين حال، زمينههاى فراوانى براى ايجاد تفاهم و همكارى بر اساس اصول مشترك وجود دارد . يكى از پيشفرضهاى گفت و گو اين است كه بتوان به وسيله گفت و گو به اصول مشترك دستيافت و بر اساس آن با يكديگر تعاون و همكارى داشت . همكارى بين مسلمانان و اهل كتاب بر اساس اصول مشترك، مورد تاكيد قرآن كريم است:
«قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شيئا و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون» (24)
يعنى: بگو: اى اهل كتاب! بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان استبايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم و بعضى از ما، بعضى ديگر را به جاى خدا، به خدايى نگيرد . پس اگر (از اين پيشنهاد) اعراض كردند، بگوييد: شاهد باشيد كه ما مسلمانيم (نه شما) .
در آياتسابق از همينسوره، به طور مستقيم دعوت به سوى اسلامبود، ولى در اينآيه، به نقطههاى مشترك بين اسلام و اهل كتاب توجه شده است . قرآن كريم به مسلمانان مىآموزد كه اگر كسانى حاضر نبودند در تمام اهداف مقدستان با شما همكارى كنند، از پا ننشينيد و بكوشيد دستكم در قسمتى كه با شما اشتراك هدف دارند، همكارى آنان را جلبكنيد و آن را پايهبراى پيشبرد اهداف مقدستانقرار دهيد .
ه) آزادى فكر و انديشه و انتخاب راه: يكى از پيشفرضهاى گفت و گو، قبول آزادى فكر و انديشه است . هيچ يك از طرفين گفت و گو نمىتواند عقايد و افكار خويش را به ديگرى تحميل كند . در قسمتى از آيات قرآن كريم، اين اصل تعقيب شده است كه اساسا طبيعت اعتقادات قلبى و مسائل وجدانى به گونهاى است كه اكراه و اجبار بر نمىدارد . اگر فردى به حكم اجبار و فشار، معتقدات و دستورات يك مذهب را در ظاهر بپذيرد، هرگز دليل آن نيست كه او در قلب و وجدان خويش آن را پذيرا گشته است:
این وبلاگ جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی وترویج آن ایجاد گردیده است امید است که بتوانیم گامهای موثر در جهت اعتلاء فرهنگ قرآنی برداریم لذا از تمامی شما عزیزان استدعا دارم مرا دراین حرکت خداپسندانه مساعدت ویاری نمایید متشکرم.