ویژگیهای قرآن
24. صراحت و قاطعيت قرآن
قرآن درعينِ داشتن لطافت در عبارات «صراحت و قاطعيّت» فوق العادهاي دارد.
دندان روي حرف گذاشتن و چند پهلو سخن گفتن (جز در موارد استثنايي كه شرايط خاصّي ايجاب ميكند) نشانة عدم اعتماد گوينده به گفتههاي خويش و يا ترس و وحشت او از قضاوت شنوندگان است و در هر صورت از ضعف و ناتواني گوينده حكايت ميكند.
اين معني به خوبي در آيات قرآن مشهود است، در اين جا به چند نمونه از آنها اشاره ميكنيم:
1. قرآن با بيان بسيار قاطع و صريحي تمام جهانيان را دعوت به مبارزه و مقابله به مثل نموده است، لحن تحدّي قرآن به قدري محكم و گويا است كه هر شنوندهاي را تحت تأثير قرار ميدهد. جالب اين كه آيات تحدّي منحصر به زمان و مكانِ خاصي نيست. و تمام جهانيان را در سه مرحله به تحدي دعوت نموده است.
الف. آوردن مثلْ قرآن
«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلي أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً»[10]
«بگو اگر تمام جهانيان اجتماع كنند تا كتابي همانند قرآن بياورند نميتوانند. گر چه نهايت همكاري را با هم داشته باشند.»
ب. ده سوره همانند سورههاي قرآن
در مرحله بعد قرآن شرايط تحدّي را سبكتر ساخته و تنها به آوردن ده سوره همانند سورههاي قرآن قناعت كرده و ميفرمايد:
«أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بعشر سورٍ مثله مفترياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»[11]
«ميگويند اين آيات افتراء و ساختگي است؛ بگو: اگر چنين است شما هم ده سوره همانند آن را بياوريد و هر كس را ميتوانيد به كمك خود دعوت كنيد، اگر راست ميگوييد!»
ج. در مرحله سوّم باز شرايط مبارزه را آسانتر ميكند و ميفرمايد:
«وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلي عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ»[12]
«اگر در كتابي كه ما بر بنده خود نازل كرديم ترديدي داريد لااقل يك سوره مانند آن را بياوريد».
2. قرآن در برابر مشركين ميفرمايد:
«كساني را كه غير از خدا ميخوانيد هرگز نميتوانند، مگسي را بيافرينند، هر چند همگي براي اين منظور اجتماع و همكاري كنند و اگر مگسي چيزي از آنها بربايد نميتوانند از آن باز پس بگيرند».[13]
3. قرآن به بت پرستاني كه براي فرار از منطق كوبنده قرآن، پيروي از پدران و نياكان خود را بهتر ميدانستند ميفرمايد:
«آيا پدران و نياكان شما چيزي نميدانستند و گمراه بودند بايد باز از آنها تقليد كنيد؟»[14]
[1] . تفسير نمونه، ج 8، ص 292، في ظلال القرآن، ج 4، ص 422.
[2] . انسان و قرآن، آيت الله حسن زاده آملي، چاپ دوّم، انتشارات الزهرا.
[3] . كهف، آية 109.
[4] . لقمان، آية 27.
[5] . تفسير نمونه، ج 2، 306.
[6] . بقره، 260.
[7] . بقره، 259.
[8] . اعراف، آية 26.
[9] . عنكبوت، آية 41.
[10] . اسراء، آية 88.
[11] . هود، آية 13.
[12] . بقره، آية 23.
[13] . حج، آية 73.
[14] . بقره، آية 170.