روش های کسب مقام ولایت و دوستی خدا
الله جل جلاله در این آیه اولیاء را تعریف می فرماید و آن را معنی عام می دهد که تصریح می کند آنها کسانی هستند که ایمان آوردند و تقوا اختیار نمودند. ایمان آوردن آسان است اما تقوا پیشه کردن کار هر کسی نیست تقوا زمانی حاصل می شود که در امر اطاعت از الله و رسول و ترک محرمات هیچ کوتاهی نشود.
آنان با خدا و رسول راست و صادق ھستند و با ادای فرائض، انجام نوافل، دوری از نواھی و پایبندی به تقوا از خشم خدا میترسند. خداوند متعال به آنان مژده دادهاست که در دنیا به وسیله ی رؤیای نیکو که خود می بینند یا دیگران برای شان می بینند، به آنھا وعده بشارت و خوشبختی داده می شود و در قیامت با وعده بھشت به آنان مژده می دھد.
رسول الله صلی الله علیه و سلم این آیه را برای یاران خود چنین تفسیر کرد:
یکی دیگر از مصادیق (مژده) در این آیه وعده ھایی است که خداوند از زبان پیامبران به بندگان خود می دھد. مانند این که در بستر مرگ به مؤمن مژده داده می شود که خداوند از او خشنود است.
در صحیح بخاری و مسلم روایت شده که پیامبر ص فرمود: ھنگامی که مرگ به سراغ مؤمن بیاید او را به خشنودی و بخشش الھی بشارت می دھند. در این ھنگام، ھیچ چیزی برایش از آنچه که در انتظارش ھست محبوب تر نیست.
در آیه مذکور بیان شده است که خداوند خلاف وعده خود عمل نمی کند بلکه این بشارت ھا و مژده ھا را در دنیا و آخرت برای مؤمنان به انجام می رساند به شرطی که ایمان وتقوی را مبنای عمل قراردھند و این است معنی ( لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّـهِ ).
ارزش اولیا نزد الله جل جلاله
پیامبرخدا علیه السلام، ارزش و جایگاه اولیای خدا را در فرموده ی خود این گونه روشن کرده است: خداوند فرموده است:
ھرکس یکی از اولیای من را دشمن بدارد ، با او اعلام جنگ خواھم کرد، بنده من آن گونه که با انجام فرائض می تواند به من نزدیک شود با عمل دیگری نمی تواند چنین کند و بنده ام ھمچنان با انجام سنت ھا علاوه بر فرض ھا به من نزدیک تر می شود تا این که محبوب من می گردد و اگر او محبوب من شد گوش او خواھم شد تا با آن بشنود، چشم او خواھم شد تا با آن ببیند، دست او خواھم شد تا با آن کار کند و پای او خواھم شد تا با آن راه رود و اگر از من چیزی بخواھد به اوخواھم بخشید و اگر به من پناه آورد، پناھش خواھم داد.
(به روایت بخاری، فتح الباری، ج ۱۱ ، ص ۳۴۰ ، حدیث شماره ۶۵)
دوستی این اولیای خدا واجب و دشمنی با آنان حرام است وھمچنین دشمنی با دشمنان خدا واجب و دوستی با آنان حرام است.
چنانچه در آیه یک سوره ممتحنه به این امر تصریح شده است.
ولی شما الله، پیامبر و مومنین هستند
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ(مانده55).
يار و ولي شما تنها خداست، و پيامبراش و آنها که ايمان آورده اند، (همان)کساني که نماز را بر پا مي دارند و آنان با خشوع و فروتني زکات را مي دهند.
وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّـهِ هُمُ الْغَالِبُون (مائده56).
و هر کس خداوند و پيامبر او و کساني که ايمان آورده اند، دوست بدارد (ولی خود بگیرد)، (او از حزب خداست و) يقيناً حزب خدا پيروز است.
حافظ ابن رجب فرموده است: که منظور از حدیث (من عادی لی ولیا… در بالا ترجمه اش گذشت) آن است که ھرکس با انجام فرائض و پس از آن با انجام سنت ھا برای نزدیک شدن به خدای متعال تلاش کند، خداوند او را به خود نزدیک می سازد و ا ز درجه ایمان به درجه احسان ارتقا می دھد و آن شخص به جایی می رسد که با حضور قلب و مراقبت روحی به عبادت می پردازد، گوئی که او را می بیند، در نتیجه قلب او از معرفت خدای تعالی، محبت، عظمت، خوف، بزرگی، جلال و شوق دیدار او لبریز می گردد… و ھرگاه قلب او از عظمت خدا لبریز شد، ھرچه را که غیر خداست از قلب پاک می کند و چیزی از آثار نفس و ھوی در آن نمی ماند و اراده ای جز برای انجام درخواست ھای مولایش باقی نمی ماند در این حال است که بنده جز با یاد خدا سخن نمی گوید، جز با امر او حرکت نمی کند و اگر زبان بگشاید با خدا می گوید و اگر بشنود با خدا می شنود و اگر ببیند و یا با دستانش عملی انجام دھد با کمک و عنایت خاص خدا ھمه ی این کارھا را می کند و این ھمان منظور رسول خدا از حدیث مذکور است.
این بنده محبوب و مقرب بارگاه خدا، نزد او جایگاه ویژه ای دارد، او از خدا ھرچه خواھد به او می بخشد و اگر به او پناه برد، پناھش خواھد داد. در واقع دعای او به خاطر جایگاه والایش در نزد خدا برای ھمیشه پذیرفتنی است.
عبداللّه بن جحش در روز احد چنین گفت: پروردگارا! اگر فردا [در جنگ احد] با دشمن روبرو شدم مرا با مردی قوی که بسیار خشمگین باشد مواجه کن، تا در راه تو با او بجنگم و او با من بجنگد، سپس مرا بگیرد و بینی و گوش مرا ببُّرد. و اگر فردای قیامت تو را دیدم و از من پرسیدی که چه کسی بینی و گوش تو را بریده؟ در پاسخت بگویم: که در راه تو و رسولت این گونه شدم و تو بفرمایی: راست گفتی. سعد می گوید:من در پایان جنگ، عبداللّه را در حالی دیدم که بینی و گوش او در ریسمانی آویزان شده بود!
(ابن سعد، الطبقات، ج ۳، ص ۶۳ و حاکم، المستدرک، ج ۳، ص ۱)
این یعنی رسیدن به ولایت و دوستی خدا که الله جل جلاله این چنین آرزویش را برآورده ساخت.
رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: در میان بندگان خدا انسان ھایی ھستند که پیامبر و شھید نیستند اما انبیاء و شھدا در روز قیامت به جایگاه والایشان نزد خدا غبطه می خورند . مردم گفتند : ای پیامبر به ما بگو چه کسانی ھستند؟ فرمود: آنان کسانی ھستند که فقط به خاطر خدا به ھمدیگر محبت می ورزند و رابطه خویشاوندی یا رد و بدل کردن مال دنیا در ایجاد این محبت کاملاً بی تأثیر بوده است. به خدا قسم که چھره ھایشان نور است و بر [سکوی] نور قرار دارند. اگر مردم بترسند، ترس به آنان رو نمی کند و اگر مردم دچار حزن و اندوه شوند آنان اندوھناک نمی شوند.
این افرادی که در راه خدا به ھمدیگر محبّت می ورزند بدون این که رابطه ی خویشاوندی با مصلحت دنیوی، آنان را به ھم وابسته کرده باشد، به ایمان کاملی دست یافته اند که براساس آن ھر چه را که برای خود می پسندند برای برادر مؤمن خود ھم می پسندند. پیامبر ص فرمود: ھیچ یک از شما ایمانش کامل نمی شود مگر این که ھرچه را که برای خود می پسندد برای برادر مؤمنش ھم بپسندد (صحیح بخاری).
ھرگز محبت در راه خدا ھم کامل نمی شود مگر این که سینه ی آن فرد از نیرنگ و کینه و حسد خالی باشد. آنچه که محبت را قوام می بخشد، خیرخواھی صادقانه است.
بنابر این هر مومنی می تواند به درجه ولایت خدا برسد شایستگی در اطاعت بیشتر از خدا و رسول و ترک امور حرام است حتی اگر در حد شبهه باشد باید ترک شود.
برگرفته از کتاب: تربیت روحی و اجتماعی در اسلام
+ نوشته شده در یکشنبه بیستم اسفند ۱۳۹۶ ساعت 6:0 توسط اکبر احمدی
|