زیبا بگو!
زیبا بگو!
قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً (بقره: 83)
با مردم زیبا سخن بگو!
با اطرافيانت قشنگ صحبت كن! همانطوري كه دوست داري با تو قشنگ حرف بزنند.
خصوصا وقتي ديگران ناراحت هستند بايد بيشتر دركشان كني و با آنها ملايمتر صحبت بكني. نبايد مثل خود آنها، با داد و بيداد پاسخشان را بدهي، زيرا اين مشكل را بيشتر ميكند!
قشنگ سلام كن! زيبا احوال پرسي كن! ياد بگير مثل آدم بزرگها، از كلمات مختلفي استفاده كني. شايد اولش همسن و سالهايت مسخرهات كنند، ولي مهم نيست، كم كم به اين جور حرف زدنت عادت ميكنند.
وقتي آدم عادت كند نيكو و جالب سخن بگويد، جلوي خيلي از مشكلاتي که به خاطر بد حرف زدن به وجود ميآيد گرفته ميشود.
ما آدمها خیلی زودتر از حیوانات عصبانی می شویم. و وقتی عصبانی شدیم آنوقت دهان خود را باز می کنیم و هرچه به زبانمان می آید می گوییم. در آن موقع بیشتر از کلمات زشت استفاده می کنیم, کلماتی که بیشتر بیتواند مخاطب ما را آزار دهد! در واقع ما با سلاح کلمات به قلب طرف مقابل حمله می کنیم و عواطف او را به شدت مجروح می سازیم.
ما انسانها متأسفانه از قدرت سخن گفتن خود برای آزار دیگران استفاده وسیعی می کنیم. با این شرایط است که قرآن ما را به نیکو سخن گفتن دعوت می کند, نیکو سخن گفتن در هنگامی ارزش فوق العاده دارد که معمولا انسانها در آن وضعیت زشت سخن می کویند.
اصولا به وقت وزیدن تند باد های سهمگین معلوم می شود کدام درخت ریشه بیشتر و محکمتری در زمین دارد. وقت بروز خشم و خستگی و افسردگی و گرسنگی و تشنگی و دیگر حالات خطرآفرین, معلوم می شود یک انسانی چقدر خوش اخلاق است و چقدر بد اخلاق است. اخلاق به خصوصیاتی می گویند که برای انسان به صورت عادت درآمده است و در هیچ شرایطی انسان از آن فاصله نمی گیرد.
اگر خوش زبانی برای فردی به صورت یک خُلق و سرشت درآمده است, هنگام بروز هیچ حالت خطرناکی حرف زشت از دهان او خارج نمی شود.
در واقع این چنین انسلان خوش اخلاقی شرمی دارد که نمی گذارد او به دیران حرف زشت بزند. او فقط از بزرگترهای خود خجالت نمی کشد بلکه از همسن و سالها و حتی از آنها که از کوچکتر هستند نیز خجالت می کشد. شرم او غیر از شرک دیگران است. شرک دیگران بیشتر همراه با ترس است. لذا آدمها بیشتر از بزرگترها شرم دارند. ولی انسانی که دارای اخلاق خوش و خوب است شرمش با ترس همراه نیست بلکه با احترام همراه است.
تو اگر خوش زبان باشی خجالت می کشی که به دیگران بی احترامی کنی. انگار همه اطرافیانت و حتی غریبه ها پدرت هستند, پدری که به طور ناخودآگاه همیشه احترامش را نگه می داری.
شرم که رفت همه خوبیها با او می روند و وقتی بیاید هیچ خوبی نیست که نیاید.