چگونگی تعامل اعضای خانواده در داستان احسن القصص
برخورد یوسف به اندازه ای بزرگوارانه است که وقتی پدر را دید چیزی از اقدامات برادرانش و چاه انداختن به زبان نیاورد، بلکه فقط به ذکر زندان اکتفا نمود: وَرَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ یَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِیلُ رُۆْیَایَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بَی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَجَاء بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَبَیْنَ إِخْوَتِی إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِّمَا یَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَكِیمُ (یوسف: 100)؛ پدر و مادرش را به تخت برنشانید و [همه آنان] پیش او به سجده درافتادند و [یوسف] گفت اى پدر این است تعبیر خواب پیشین من به یقین پروردگارم آن را راست گردانید و به من احسان كرد آنگاه كه مرا از زندان خارج ساخت و شما را از بیابان [كنعان به مصر] باز آورد پس از آنكه شیطان میان من و برادرانم را به هم زد بى گمان پروردگار من نسبت به آنچه بخواهد صاحب لطف است زیرا كه او داناى حكیم است.
مهمترین تبیین بایسته اخلاقی خانواده را نیز می توان در نحوه برخورد پیامبر با همسرانش عنوان کرد که حتی جنبه های رفتاری را نیز در بر دارد؛ شناخت ویژگی های اخلاقی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان الگوی مسلمانان از اهمیتی بسزا برخوردار است، علاوه بر آنکه خانواده آن حضرت نیز اسوه خانواده ها و زنانش مقتدای زنان باایمان تا دامنه قیامت هستند، آنچه بر اهمیت این موضوع می افزاید نحوه برخورد حضرت در نخستین کانون جامعه با همسرانش است که کوچکترین واحد جامعه بشری و جایگاه اصلی مودت و رحمت می باشد.
علاوه بر اینکه تکریم و بزرگداشت چنین شخصیت هایی به علت ارتباط محکم و پیوند استوار آنها با خداست و منتج به تعظیم در برابر خداوند می گردد.
تاکید مکرر قرآن کریم بر رعایت عدالت پیامبر در برخورد با همسران (نساء: 103)
علامه طباطبایی در این زمینه می نویسد: سیرهاى كه آن حضرت در رعایت عدالت بین زنان و حسن معاشرت و مراقبت حال آنان داشت مختص به خود آن حضرت بود(طباطبایی،1417، ج4، ص 311) با توجه به دلسوزی (توبه: 128)، اخلاق کریمانه و خُلق عظیم پیامبر (قلم:4)، ضرورت بررسی رفتار حضرت با همسرانش را نمایان تر می کند.
البته عدم نگارش حدیث در سده اول هجری، دخالت های سیاسی، رفتار برخی جاهلان نادان و خواص مغرض باعث شده است تا واکاوی سنت نبوی با مشکلاتی جدی گریبان گیر باشد(مدیرشانه چی، [بی تا]، ص 95-117)؛ اما قرآن کریم که جامع بوده(جوادی آملی، 1381،ص 221) و جاودانه است (جوادی آملی، 1381، ص275-349) با توجه به ویژگی عدم تحریف(جوادی آملی،1389، ص 39-117)، برخی رفتارهای تعاملی پیامبر با همسرانش را به خوبی نمایان کرده است.
اگرچه برخی از این رفتارها و اعمال نظیر همسر موهوبه (احزاب: 50)، خاص حضرت می باشد (طباطبایی،1417، ج16، ص 503) و در سایر مسلمانان ساری نیست (همانگونه که برخی موارد مختص به زنان حضرت می باشد و در مورد سایر زنان با ایمان جاری نیست) ولی بسیاری از این تعاملات رفتاری، می تواند الگوی همه مومنان باشد تا به فراخور توان و تقوای خود موظف به پیروی از آن باشند.
پیامبر اسلام به عنوان نمونه و الگوی امت اسلام (احزاب:21) و دارای خلق عظیم (قلم:4) در ارتباط با خانواده اش رفتارهایی را بروز داده است که در همه جا مورد ستایش قرآن قرار گرفته است، به طور خلاصه می توان رفتارهای خانوادگی پیامبر را در دو قسمت فرزندان و همسران مورد بررسی قرار داد؛
در رفتار با فرزندان برخورد خاصی در قرآن ذکر نشده است، هر چند تمجید های قرآن از اهل بیت آن حضرت جایگاه خاصی دارد و به صمیمیت و ارتباط تنگاتنگ بین پیامبر و اهل بیتش اشاره می کند، از جمله در آیه مباهله که نشان دهنده روح واحد در دو کالبد می باشد، روحی که به منزله جان پیامبر می باشد؛ (فَمَنْ حَآجَّكَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْكَاذِبِینَ (آل عمران 61)؛ پس هر كه در این [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده با تو محاجه كند بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیك و شما خویشان نزدیك خود را فرا خوانیم سپس مباهله كنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
برخورد با همسران بخش دیگری از تعامل پیامبر با خانواده اش می باشد که در دو سوره قرآن به این مسأله پرداخته و نهایت سعه صدر پیامبر را مورد اشاره قرار داده و به نکوهش زنانی پرداخته که پیامبر را مورد آزار قرار داده اند، به طوری که حتی پیشنهاد داده است که آنها را طلاق بدهد: یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِیمًا (احزاب 28 و 29): ای پیامبر به همسرانت بگو اگر خواهان زندگی دنیا و زینت آنید بیایید تا مهرتان را بدهم و [خوش و] خرم شما را رها كنم و اگر خواستار خدا و فرستاده وی و سرای آخرتید پس به راستی خدا برای نیكوكاران شما پاداش بزرگی آماده گردانیده است.
همچنین پیامبر را به دلیل تحریم برخی امور مباح بر خود جهت جلب رضایت همسران مورد سوال قرار داده و می فرماید: یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (تحریم 1)؛ ای پیامبر چرا برای خشنودی همسرانت آنچه را خدا برای تو حلال گردانیده حرام میكنی خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است.
فارغ از اینکه ماجرا چه چیزی بوده است ولی قرآن از کنار آن سکوت کرده است[درباره اینکه پیامبر چه چیزی را برخود حرام کرده بود دو نظر متفاوت ابراز شده است نظر اول مربوط به تحریم خوردن عسل مخصوصی بوده است و نظر دوم مربوط به تحریم ماریه قبطی می باشد که نظر اول صحیح تر است (ابن عاشور، 1420، ج28، ص 308؛ ابن کثیر، 1419، ج8، ص 182؛ قطب، 1412، ج6، ص 3613)]
بی شک رفتار همسران پیامبر تا اندازه ای بوده است که خداوند آنها را مورد نکوهش قرار داده و سخن از انحراف آنها به میان آورده و تهدید به طلاق نموده است: إِن تَتُوبَا إِلَی اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِیلُ وَصَالِحُ الْمُۆْمِنِینَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِیرٌ عَسَی رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن یُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَیْرًا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّۆْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَیِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا (تحریم: 4 و 5)؛ اگر [شما دو زن] به درگاه خدا توبه كنید [بهتر است] واقعا دلهایتان انحراف پیدا كرده است و اگر علیه او به یكدیگر كمك كنید در حقیقت خدا خود سرپرست اوست و جبرئیل و صالح مۆمنان [نیز یاور اویند] و گذشته از این فرشتگان [هم] پشتیبان [او] خواهند بود. اگر پیامبر شما را طلاق گوید امید است پروردگارش همسرانی بهتر از شما مسلمان مۆمن، فرمانبر، توبه كار، عابد، روزهدار، بیوه و دوشیزه به او عوض دهد.
سفارش قرآن کریم در مورد زنان پیامبر تا اندازه ای است که برای پس از رحلت نبی اسلام به آنها توصیه های موکدی کرده که: وَقَرْنَ فِی بُیُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ (احزاب: 33)؛ در خانههایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینت های خود را آشكار مكنید و نماز برپا دارید و زكات بدهید و خدا و فرستادهاش را فرمان برید.
در برخورد حضرت یعقوب علیه السلام با فرزندانش نیز بخش های اخلاقی جلب توجه می کند؛ پناه به خدا و صبر در برابر مصیبت هایی که از ناحیه فرزندان به وی می رسید و تاکید بر صبر جمیل که از صفات ستوده اخلاقی است: وَجَآۆُوا عَلَى قَمِیصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ (یوسف: 18)؛ پیراهنش را [آغشته] به خونى دروغین آوردند [یعقوب] گفت [نه] بلكه نفس شما كارى [بد] را براى شما آراسته است اینك صبرى نیكو [براى من بهتر است] و بر آنچه توصیف مىكنید خدا یارىده است.
همچنین نهایت تلاش برای یافتن فرزندان و امید به خدا که حتی پس از اینکه برادر یوسف را از دست داد باز هم فرزندانش را به سراغ هر دو گمشده اش فرستاد و به فرزندانش آموخت که از رحمت خدا در هیچ حالی نباید ناامید شد: یَا بَنِیَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ ( یوسف: 87)؛ اى پسران من بروید و از یوسف و برادرش جستجو كنید و از رحمت خدا نومید مباشید، زیرا جز گروه كافران كسى از رحمت خدا نومید نمىشود.