قدس سرزمین نبوتها و برکات
- در داستان سبأ و توصیف امنیت و آسایشی که خداوند بر ایشان فراهم کرده بود: « وَجَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ الْقُرَى الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُواْ فِیهَا لَیَالِیَ وَأَیَّاماً آمِنِینَ: میان آنان و شهرهای دیگری که پرنعمت و برکتش کرده بودیم شهرکها و روستاهایی ساخته و پرداخته بودیم که نمایان بود و در میان آنها فاصلههای مناسب و نزدیک به هم ترتیب داده بودیم [و بدیشان پیام دادیم که] شبها و روزها در آنجاها در امن و امان سبر و سفر کنند» [سبأ/ 18 {]
این سرزمینهایی که خداوند آنها را با برکت گردانیده است سرزمینهای شام و فلسطین هستند .
« آلوسی»، مفسر قرآن، در این زمینه گفته است: «مراد از سرزمینهایی که بابرکت گردانده شدهآند یکی سرزمین شام است به خاطر درختان میوهها و رفاهی که اهالیش از آن برخوردارند. از ابن عباس روایت شده است:
که منظور سرزمین بیتالمقدس است. ابن عطیه گفته استک مفسران بر این امر اتفاق نظر دارند»[1 {
گروهی از مفسران قدیم و جدید قرآن بر این باورند که در این فرمودهی خداوند: « وَٱلتِّینِ وَٱلزَّیْتُونِ * وَطُورِ سِینِینَ * وَهَـٰذَا ٱلْبَلَدِ ٱلأَمِینِ » [تین/ 3-1 ] مراد از انجیر و زیتون سرزمینی است که در آن میرویند و آن سرزمین هم بیتالمقدس است .
ابن کثیر گفته است: «بعضی از مفسران گفتهاند: «اینها سه مکانی هستند که خداوند در هر یک از آنها پیامبری از پیامبران اولوالعزم و دارای شریعت بزرگ را مبعوث کرده است. اولین محل، محل انجیر و زیتون یعنی «بیت المقدس» است که خداوند عیسی بن مریم (علیهما السلام) را در آن مبعوث کرده است. دومی «طور سینا» است که خداوند روی آن با موسی بن عمران سخن گفته است. سومی هم «مکه» یعنی همان سرزمین امنی است که هر کس وارد آن شود در امنیت است. پس با این تفسیر و تأویل این سه قسمت [ انجیر و زیتون، طور سینین، بلد امین] با هم همآواز و هماهنگ میشوند.
پس در حالی که بلد امین به محل به وجود آمدن اسلام، رسالت محمد، و طور سینین به محل به وجود آمدن یهودیت یعنی رسالت حضرت موسی، اشاره دارند، پس انجیر و زیتون هم به رسالت عیسی اشاره میکنند که در کنار بیتالمقدس به وجود آمد و در آنجا و در کوه زیتون موعظهی مشهورش را ایراد نمود[2}.
سرزمین دفاع و جهاد
قدس، در نزد مسلمانان سرزمین جهاد و دفاع است. سخن قرآن دربارهی مسجد الاقصی و حدیث پیامبر (ص) دربارهی فضل نماز در آن از جمله مژدههایی هستند به این که اسلام قدس را فتح خواهد کرد و از آنِ مسلمانان خواهد شد و برای اقامهی نماز بار سفر به سوی آن خواهند بست و در آن برای خداوند نماز و عبادت خواهند کرد. قدس ـ که در آن زمان «ایلیا» نام داشت ـ در زمان خلیفهی دوم اسلام فتح شد .
« صفر ونیوس» اسقف اعظم قدس، گفت که کلید را تنها به دست خود خلیفه خواهد داد نه به دست فرماندهای از فرماندهانش. عمر در آن سفر تاریخی و شگفتانگیزش به سوی قدس به راه افتاد و با مسیحیان آنجا معاهدهی معروفش را منعقد کرد که در تاریخ به «العهد العمری» یا « العهدة العُمریة» معروف است. او در آن معاهده، امنیت معابد، عقاید، عبادتها و جانها و مالهایشان را تضمین کرد. تعدادی از فرماندهان مسلمان این سند را امضا کردهاند[3}
خداوند به پیامبر خبر داده است که دشمنان، این سرزمین مقدس را اشغال کرده یا آن را به تجاوز و اشغال تهدید خواهند کرد. به همین سبب امتش را برای نگهبانی از آن و جهاد برای دفاع از آن تشویق کرده است تا مبادا به دست دشمنان بیفتد. و هرگاه هم این گونه مقدر شد که دست آنها بیفتد برای آزادیش جهاد کنند . همچنان که میبینیم پیامبر از جنگی که میان مسلمانان و یهودیها اتفاق خواهد افتاد خبر داده و فرموده است که پیروزی در نهایت از آنِ مسلمانان خواهد بود و تمام چیزها، حتی سنگها و درختان، در صف مسلمانان خواهند بود.
مسلمانان را به مخفیگاه یهودیان راهنمایی خواهند کرد ـ چه با زبان حال چه با زبان گفتار[5] ـ از ابو اُمامه باهلی روایت شده که پیامبر (ص) فرموده است: «لا تزال طائفة من امّتی علی الحق ظاهرین، لعدوّهم قاهرین لا یضرّهم من جابههم إلاّ ما أصابهم من لأواء (أی أذی) حتی یأتی امر الله و هم علی ذلک قالوا و أین هم یا رسول الله؟ قال: ببیت المقدس و أکناف بیت المقدس» یعنی «همیشه گروهی از امت من خواهند بود که بر حق خواهند بود و دشمنانشان را شکست خواهند داد و کسانی که با آنها رو به رو میشوند به آنها آسیبی نمیرسانند، جز اندک اذیتی که به آنها خواهد رسید. تا امر خدا خواهد آمد و آنها همچنان بر حق هستند. گفتند: آنها کجا هستند ای پیامبر خدا؟ فرمود: در بیتالمقدس و اطراف بیتالمقدس»[5]
پاورقیها :
* از کتاب «القدس قضیة کل مسلم» الدکتور یوسف القرضاوی، الرسالة، ط اول، 1421/2001
[1]- آلوسی، تفسیر روح المعانی، جلد 22، ص 129
[2]- تفسیر قاسمی، ج 17 ، ص 9196 مفسر اینجا گفته است که عبارت نقل شده از طرف ابن کثیر از شیخ الاسلام ابن تیمیه است .
[3]- تاریخ طبری، چاپ دارالمعارف مصر، ج 3، ص 609
[4]- اشاره به حدیثی متفق علیه
[5]- عبدالله بن احمد در مسند ج 5، ص 269 آن را روایت کرده است و گفته است که آن را با خط پدرم دیدهام . هیثمی گفته است، عبدالله ابن احمد از پدرش و نیز از طبرانی آن را روایت کردهاند و رجال این حدیث ثقه هستند. ج 7، ص 288