امام علی«علیه السلام» : مستی غفلت و فریب دیرتر از مستی مسکرات زایل می شود میزان الحکمه، ج8،ص368

می بیند و دیده نمی شود!
لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ (انعام: 103)
چشمها او را نمى‏بينند؛ ولى او همه چشمها را مى‏بيند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و با خبر از دقايق موجودات،) و آگاه (از همه) چيز است.

تا حالا به خورشید نگاه کردی؟ این کار را نکن چون برای چشمانت ضرر دارد. هرچند با چشمان باز نمی توانی به خورشید نگاه کنی, باید کمی پلکهایت را به هم نزدیک کنی چون نور خورشید خیلی زیاد است و چشمانت نمی تواند آن همه نور را بپذیرد.
خداوند را با چشم نمی توان دید نه در دنیا و نه در آخرت زیرا چشم دیدنی ها را می بیند و خداوند دیدنی نیست. آیا کسی توانسته است باد را ببیند؟ خیر تنها می تواند از حرکت برگها پی ببرد که باد در جریان است.
آیا می شود گفت هر چیزی که دیده نشود پس وجود ندارد؟ خیر! زیرا خیلی چیزها وجود دارد ولی دیدنی نیست. مثل همین باد که گفتم و یا احساس درد و یا احساس محبت و نفرت و حسادت و شهوت و همه احساسهای درونی. مثل عقل.
خداوند را نه چشم می تواند ببیند و نه عقل می تواند به درستی درک کند و نه تخیل می تواند آن را تصویر کند.
اصولا خداوند مثل پدیده های خلقت نیست که آن را با ابزاری که در اختیار داری درک کنی. درک خداوند به مرور صورت می گیرد و هیچ وقت هم به پایان نمی رسد و تا ابدیت ادامه دارد.
انسان می تواند همه جهان هستی را در ذهنش بیاورد و بشود ظرفی که همه پدیده های آفرینش در جای بگیرند. مثلا وقتی تو میزان آب داخل یک لیوان را بدانی و همچنین درک کنی که چه میزان ملکول آب در این لیوان وجود دارد و هر ملکولی از چه مقدار اتم تشکیل شده است و هر اتم دارای چه اجزایی است و جزء از اتم نیز دارای چه سیستم پیشرفته ای در درون خود است و همچنین بدانی رابطه ملکولها و اتم ها و اجزاء اتم با یکدیگر در این لیوان آب چگونه است آن وقت می شود گفت تو لیوان آب را در ذهنت قرار داده ای. انسان این امکان را دارد که همه هستی را اینگونه در ذهن خود جای دهد.
ولی خداوند را نمی توان در ذهن این چنین محبوس نمود و آن را در تسخیر علمی خود داشت. اگر این اتفاق بیافتد آن دیگر خدا نیست و تو دیگر مخلوق او نیستی. جایتان با هم عوض می شود!
هر چند خداوند را نمی شود با چشم دید ولی با همه وجود می شود آن حقیقت را حس کرد که او ما را می بیند و از وضعیت ما با خبر است..
هر چند خداوند آنقدر لطیف است که در هیچ ذهنی قرار نمی گیرد ولی او شاهد کارهای ماست. از رگ گردن به ما نزدیک تر است. نه تنها صدای نجوای ما را می شنود که از آنچه به ذهنمان خطور می کند نیز آگاهی دارد.
آیا می شود زمانی برسد که دلمان مالامال از محبت تو شود؟!
آیا می آید زمانی که قلبمان را خشم و رضایت تو بزند؟!
آیا می رود این روزهای سرد و بیخبری؟!
آیا می گوید: «بله همه اینها می شود»؟! بله می گوید.