نور هدايت

حضرت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: به هر چه شما را ـ فعلاً و قولاًـ از بهشت دور مى كند بر حذر مى دارم. و هر چه شما را به بهشت نزديك و از جهنم دور مى گرداند فرمان مى دهم. فايده اين حديث، اين است كه ما همواره تلاش كنيم كه احكام اسلام را پياده كنيم و اين حساب ما را از اهل سنت ـ كه معتقدند هر جا نص نيست حكم هم نيست ـ جدا مى كند. به همين دليل، اهل تسنّن به فقها حق مى دهند كه قانون جعل كنند، قياس بشود و استحسان و مصالح مرسله را پياده كنند. چنين مذهبى كه نيمى در اختيار خدا و معصوم(عليه السلام) است و نيمى در اختيار مردم، با مذهبى كه همه اش از سوى خدا و معصومين(عليهم السلام)است بسيار متفاوت خواهد بود و البته ظاهر آيه 3 سوره مائده: «اَلْيَومَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ; امروز دين شما را كامل كردم» نيز همين است، چون دين عبارت است از مجموعه عقايد و قوانين و اخلاقيات. حديث اين ديدگاه را به ما مى دهد كه به عنوان يك مجتهد استنباط كنيم نه اين كه تشريع نماييم. خلاصه، كار ما استخراج است نه تشريع.در اين جا، چند تذكر لازم است: اين همه اصرارى كه در اعتدال طلب روزى مى شود به اين معنا نيست كه اسلام جلو سعى و تلاش را مى گيرد.(1) بعضى مى گويند: اينها عامل تخدير است و معنايش اين است كه جامعه اسلامى، فعاليت اقتصادى را سست بگيرد، چون رزق مقسوم است و خواه ناخواه مى آيد و لازم نيست به دنبالش بروى. در حالى كه چنين نيست و نكته اش هم در خود روايت هست، مى فرمايد: مبادا به سراغ گناهان برويد!

در واقع مردم به دنبال دنيا هستند و گاهى به آن عشق مىورزند و همين عشق باعث مى شود كه روزى را از راه معصيت بخواهند. اين روايات، ترمزى است در مقابل دنياپرستان گناه كار و به اين معنا نيست كه اگر كسانى بخواهند براى پيشرفت جامعه اسلامى، از راه حلال فعاليت اقتصادى داشته باشند، اشكالى داشته باشد بنابراين، روايات جنبه تخديرى ندارد و دعوت به بيگانگى از مسائل اقتصادى نمى كند و عامل عقب ماندگى از نظر زندگى مادى هم نيست. در روايات هست كه مبادا براى روزى، سراغ معاصى برويد! از گران فروشى، تقلب در جنس، كم فروشى، رباخوارى، دزدى، احتكار و... نهى شده است.2 ـ درسى به همه طالبان علم مى دهد كه ايمان داشته باشيم كه خداوند روزى اهل علم را مى رساند، چرا كه اگر اهل علم به فكر جمع مال باشند دو خطر بزرگ در بردارد:الف ـ اينها سرمشق مردمند بايد الگو باشند. اگر خودشان به دنبال دنيا بروند سرمشق ديگران نمى توانند باشند.ب ـ مالى كه ديگران (غير اهل علم) جمع مى كنند ضربه به مذهب نمى زند، ولى اگر اهل علم با حق و ناحق كردن و از طرق مختلف به جمع مال بپردازند، به دين ضربه مى زند. اين واقعاً مايه حسرت است.

 

 


 

1. بعضى از افراد سست و بى حال با اتكا به تعبيراتى همانند (آيه 6 سوره هود. «وَ ما مِنْ دابَّةِ فِى الاَْرْضِ اِلاّ عَلَى اللهِ رِزْقُها; هيچ جنبنده اى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خداست» يا رواياتى كه روزى را مقدّر و معين مى داند، چنين مى انديشند كه لزومى ندارد انسان براى تهيّه معاش، زياد تلاش كند، چرا كه روزى مقدّر است و به هرحال به انسان مى رسد، و هيچ دهان بازى بدون روزى نمى ماند!

اين چنين افراد نادان كه شناختشان درباره دين و مذهب فوق العاده سست و ضعيف است، بهانه به دست دشمنان مى دهند كه مذهب عاملى است براى تخدير و ركود اقتصادى و خاموش كردن فعاليتهاى مثبت زندگى، و تن در دادن به انواع محروميتها، به عذر اين كه اگر فلان موهبت نصيب من نشده حتماً روزى من نبوده; اگر روزى من بود، بدون چون و چرا به من مى رسيد و اين فرصت خوبى به دست استثمارگران مى دهد كه هرچه بيشتر خلقهاى محروم را بدوشند و آنها را از ابتدايى ترين وسايل زندگى محروم سازند. در حالى كه مختصر آشنايى به قرآن و احاديث اسلامى براى پى بردن به اين حقيقت كافى است كه اسلام پايه هرگونه بهره گيرى مادى و معنوى انسان را سعى و كوشش مى شمرد تا آن جا كه در جمله شعار گونه قرآنى: «لَيْسَ لِلاِْنْسانِ اِلاّ ما سَعى» بهره انسان را منحصراً در كوشش و كارش قرار مى دهد.
پيشوايان اسلام براى اين كه سرمشقى به ديگران بدهند در بسيارى از مواقع كار مى كردند; كارهايى سخت و توانفرسا.پيامبران پيشين نيز از اين قانون مستثنا نبودند; از چوپانى گرفته، تا خياطى و زره بافى و كشاورزى اِبا نداشتند. اگر مفهوم تضمين روزى از طرف خدا، نشستن در خانه و انتظار رسيدن روزى باشد، نبايد پيامبران و امامان كه از همه آشناتر به مفاهيم دينى هستند اين همه براى روزى تلاش كنندبنابراين ما هم مى گوييم: روزى هركس مقدّر و ثابت است، ولى در عين حال مشروط به تلاش و كوشش; و هرگاه اين شرط حاصل نشود مشروط نيز از ميان خواهد رفت. اين درست به آن مى ماند كه مى گوييم: «هركس اجلى دارد و مقدار معيّنى از عمر» مسلماً مفهوم اين سخن آن نيست كه اگر انسان حتى دست به انتحار و خودكشى و يا تغذيه از مواد زيانبخش بزند تا اجل معينى زنده مى ماند; مفهومش اين است كه اين بدن استعداد بقا تا مدّت قابل ملاحظه اى دارد امّا مشروط به اين كه اصول بهداشت را رعايت كند و از موارد خطر بپرهيزد; و آنچه را سبب مرگ زودرس مى شود از خود دور كند.نكته مهم اين است كه آيات و روايات مربوط به معين بودن روزى در واقع ترمزى است روى افكار مردم حريص و دنياپرست كه براى تأمين زندگى به هر در مى زنند، و هر ظلم و جنايتى را مرتكب مى شوند، به گمان اين كه اگر چنين نكنند زندگى شان تأمين نمى شود.

   آيات قرآن و احاديث اسلامى به اين گونه افراد هشدار مى دهد كه بيهوده دست و پا نكنند، و از طريق نامعقول و نامشروع براى تهيّه روزى تلاش ننمايند، همين اندازه كه آنها در طريق مشروع گام بگذارند و تلاش و كوشش كنند، مطمئن باشند خداوند از اين راه همه نيازمنديهاى آنها را تأمين مى كند.

     خدايى كه آنها را در ظلمتكده رَحم فراموش نكرد; خدايى كه به هنگام طفوليّت كه توانايى بر تغذيه از مواد غذايى اين جهان نداشتند روزى شان را قبل از تولّد به پستان مادر مهربان حواله كرد;
خدايى كه به هنگام پايان دوران شيرخوارگى در آن حال كه ناتوان بودند، روزى شان را به دست پدرى پر مهر داد كه صبح تا شام جان بكند و خوشحال باشد كه براى تهيّه غذاى فرزندانم زحمت مى كشم.آرى اين خدا، چگونه ممكن است به هنگامى كه انسان بزرگ مى شود و توانايى و قدرت به هرگونه كار و فعاليت پيدا مى كند او را فراموش نمايد، آيا عقل و ايمان اجازه مى دهد كه انسان در چنين حالى به گمان اين كه ممكن است روزى اش فراهم نشود در وادى گناه و ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ديگران گام بگذارد و حريصانه به غصب حق مستضعفان بپردازد!؟البته نمى توان انكار كرد كه بعضى از روزيها چه انسان به دنبال آن برود، يا نرود، به سراغ او مى آيد.آيا مى توان انكار كرد كه نور آفتاب بدون تلاش ما به خانه ما مى تابد و يا باران و هوا بدون كوشش و فعاليت به سراغ ما مى شتابد؟ آيا مى توان انكار كرد كه عقل و هوش و استعدادى كه از روز نخست در وجود ما ذخيره شده به تلاش ما نبوده است!؟

ولى اين گونه مواهب به اصطلاح باد آورده و يا به تعبير صحيحتر مواهبى كه بدون تلاش، به لطف خدا، به ما رسيده اگر با تلاش و كوشش خود از آن بطور صحيحى نگهدارى نكنيم آنها نيز از دست ما خواهد رفت، و يا بى اثر مى ماند.

سخن معروف حضرت على(عليه السلام) در نامه 31 نهج البلاغه كه به فرزندش امام حسن(عليه السلام) فرمود: «وَ اعْلَمْ يا بُنَىَّ! اِنَّ الرِّزْقَ رِزْقانِ: رِزْقٌ تَطْلُبَهُ; وَ رِزْقُ يَطْلُبُكَ; بدان فرزندم! روزى دو گونه است: يك نوع همان روزيهايى است كه تو بايد به جستجويش برخيزى; و گونه ديگرش روزيهايى است كه آن در جستجوى تو است و به سراغ تو مى آيد» نيز اشاره به همين حقيقت است.

 

   اين را نيز نمى توان انكار كرد كه در پاره اى از موارد انسان به دنبال چيزى نمى رود، ولى بر اثر يك سلسله تصادفها، موهبتى نصيب او مى شود، اين حوادث گرچه در نظر ما تصادف است اما در واقع و از نظر سازمان آفرينش حسابى در آن مى باشد. بدون شك حساب اين گونه روزيها از روزيهايى كه در پرتو تلاش و كوشش به دست مى آيند جداست، و حديث بالا ممكن است اشاره به اينها نيز باشد.

   ولى به هرحال، نكته اساسى اين است كه تمام تعليمات اسلامى به ما مى گويد: براى تأمين زندگى بهتر ـ چه مادى و چه معنوى ـ بايد تلاش بيشتر كرد، و فرار از كار به گمان مقسوم بودن روزى غلط است. (تفسير نمونه، ج 9، ص 20)