درسهایی از زندگی پیامبر (ص): نماز

نماز در سیره نبوی

وقت نماز:

در مقام بيان شدت علاقه و توجه رسول معظم اسلام به خداى متعال و جلب توجه ديگران به آن ذات اقدس ، عايشه در حديثى اظهار مى كند:
ما با رسول اكرم صلى الله عليه و آله بوديم . و با آن حضرت گفت و شنود مى كرديم . ولى به محض اينكه وقت نماز مى رسيد، چنان بود كه گويا آن حضرت ما را نمى شناسد، و ما نيز او را نمى شناسيم . ( اخلاق النبى و آدابه ، ص 187.)

پاداش نماز مؤمن

پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه تبسمى داشتند، به آسمان نگاه مى كردند. شخصى علت را سؤ ال كرد.

حضرت فرمودند:

به آسمان نگاه كردم ، ديدم دو فرشته به زمين آمدند تا پاداش عبادت شبانه روزى بنده با ايمانى را كه هر روز در محل نماز خود، به عبادت و نماز مشغول مى شدند، بنويسند. اما او را در محل نماز خود نيافتند، بلكه در بستر بيمارى يافتند . آنها به سوى آسمان بالا رفتند و به خداوند عرضه داشتند: ما طبق معمول براى نوشتن پاداش عبادت آن بنده باايمان ، به محل نماز او رفتيم ، ولى او را در محل نمازش نيافتيم ، بلكه او در بستر بيمارى آرميده بود.

خداوند به آن فرشتگان فرمود:

تا او در بستر بيمارى است ، همان پاداش را كه هر روز براى او هنگامى كه در محل نماز و عبادتش بود، مى نوشتيد، بنويسيد، و بر من است كه پاداش اعمال نيك او را تا آن هنگام كه در بستر بيمارى است ، برايش بنويسم . (فروع كافى ، ج 1، ص 31.)

 تاثير نماز

حضرت على عليه السلام فرمودند: با رسول خدا صلى الله عليه و آله به انتظار وقت نماز در مسجد نشسته بوديم ، در اين بين ، مردى برخاست و گفت : اى رسول خدا! من گناهى كرده ام ، براى آمرزش آن چه بايد بكنم ؟ پيامبر صلى الله عليه و آله روى از او برگرداند. هنگامى كه نماز تمام شد، همان مرد برخاست و سخن خود را تكرار كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله در پاسخ فرمود: آيا هم اينك با ما نماز نگزاردى ، و براى آن به خوبى وضو نگرفتى ؟ عرض كرد: بلى ، چنين كردم . فرمود: همين نماز، كفاره و سبب آمرزش گناه تو خواهد بود.(بحارالانوار، ج 82، ص 319.)

 نماز

پيامبر صلى الله عليه و آله هرگاه كه به نماز مى ايستادند، چهره اش به جهت خوف از خداوند تغيير مى كرد، و صدايى همچون جوشش ديگ از درون حضرت شنيده مى شد. (فلاح السائل ، ص 161، بحارالانوار، ج 84، ص 248.)

نماز جماعت

روزى مردى مسلمانى كه همه روز را آبيارى كرده بود، پشت سر معاذبن جبل به نماز ايستاد. معاذ به خواندن سوره بقره آغاز كرد! آن مرد طاقت ايستادن نداشت و منفردا نماز خود را با پايان رسانيد. معاذ به او گفت : تو نفاق كردى و از صف ما جدا شدى ! رسول خدا صلى الله عليه و آله از اين ماجرا آگاه گرديد و چنان خشمگين شد كه نظير آن حالت را از او نديده بودند، و به معاذ فرمود:

شما مسلمانان را رم مى دهيد و از دين اسلام بيزارشان مى كنيد. مگر نمى دانيد كه در صف جماعت بيماران ، ناتوانان ، سالخوردگان و كاركنان نيز ايستاده اند؟! در كارهاى دسته جمعى بايد طاقت ضعيف ترين افراد را در نظر گرفت ، چرا از سوره هاى كوتاه نخواندى ؟! (صحيح مسلم ، ج 2، ص42)

 نماز شب

  • عبدالله بن عباس ، راجع به نماز شب پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چنين اظهار مى دارد:
  • ... شب كه به نيمه مى رسيد - يا كمى قبل و بعد از آن - رسول اكرم صلى الله عليه و آله ، بيدار مى شد.
  • آثار خواب را از چهره مبارك مى زدود.
  • ده آيه آخر سوره آل عمران را قرائت مى فرمود.
  • سپس نزد مشك آب آويخته مى رفت . از آن وضو مى ساخت .
  • وضوى نيكويى مى گرفت . آنگاه به نماز مى ايستاد.
  • شش عدد نماز دوركعتى به جاى مى آورد. بعد از آن ، نماز وتر مى گزارد و به دنبال نماز وتر به رختخواب مى رفت تا اينكه اذان گو، حاضر مى گرديد.
  • در اين هنگام از جا برمى خاست . دو ركعت نماز سبك بجاى مى آورد. و پس از آن بيرون مى آمد و نماز صبح را مى گزارد. (وسايل الشيعه ، جلد 3.)

منبع: يكصد و بيست درس زندگى از سيره حضرت محمد (ص )،حميد رضا كفاش

نماز


«نماز» از واجباتى كه در قرآن كريم و روايات اسلامى بر آن بيش ترين تأكيد و سفارش شده و تنها واجبى است كه مكلف ـ حتى در حال احتضار ـ بايد آن را به جا آورد و تحت هيچ شرايطى نبايد ترك شود و تمام انبياى الهى به امت هايشان بر آن سفارش كرده اند و در روز حساب رسى نيز اگر نماز پذيرفته شود، زمينه پذيرش ديگر اعمال نيز فراهم مى شود.خداوند در آيه هاى مختلف قرآن، بر وجوب نماز تصريح فرموده است؛ مانند: (و اَقيمُوا الصَّلاةَ و آتُوا الزَّكواةَ واَطيعوا الرَّسولَ لَعَلَّكُم تُرحَمون؛[1]و نماز را به پا داريد و زكات بدهيد و پيامبر خدا را فرمان بريد تا مورد رحمت قرار گيريد.)واژه «اقيموا» صيغه امر است و امر نيز بر وجوب دلالت مى كند.خداوند متعال مى فرمايد: (قُل لِعِبَادِىَ الَّذينَ آمَنوا يُقيمُوا الصَّلاةَ و يُنفِقوا مِمّا رَزَقناهُم ...؛[2]به آن بندگانم كه ايمان آورده اند بگو: نماز را به پا دارند و از آنچه به ايشان روزى داده ايم،پنهان و آشكارا انفاق كنند ...) در جايى ديگر مى فرمايد: (اِنَّ الصَّلاةَ كانَت عَلَى المُؤمِنينَ كِتاباً مَوقوتـاً؛[3]نماز، وظيفه ثابت و معينى براى مؤمنان است.

ادامه نوشته

نماز نخواندن


امّا در پرسش دوّمت نوشته بودى: «كسى كه خواهان نماز خواندن باشد ولى با دلايلى خود را قانع كند كه نمى‌تواند نماز بخواند، چه بايد بكند؟» اين پرسشت كمى ابهام دارد. كاش مى‌نوشتى كه چگونه و با چه دلايلى مى‌توان خود را براى نماز نخواندن قانع كرد؟ آيا مى‌شود مثلا كسى خودش را قانع كند كه نَفَس نكشد، يا براى خودش دليل بياورد كه ديگر آب ننوشد و غذا نخورد؟! نماز، نياز روح ما و فرمان خداست. همان طور كه جسم ما براى ادامه رشد و ترقّى و كسب قوّت و قدرت به اكسيژن و آب و غذا نياز دارد، روح ما هم براى رسيدن به كمال و آرامش، نيازمند ارتباط با خداست و نماز، بهترين راه ارتباط با اوست.اگر كسى واقعاً فكر مى‌كند كه نيازى به خواندن نماز ندارد، بداند كه گرفتار يك وسوسه شيطانى شده و دچار اشتباه بزرگى گشته است. در احاديث اهل‌بيت(عليهم السلام)، نماز را نور خوانده‌اند. كسى كه خودش را از نور محروم مى‌كند، با خطرات بسيارى در زندگى رو به رو خواهد شد.

ادامه نوشته